قلمرو خلافکاران

قلمرو خلافکاران

قلمرو خلافکاران

لی باردوگو و 1 نفر دیگر
4.6
33 نفر |
11 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

51

خواهم خواند

30

جسپر گفت: توجه کردین که همه مردم شهر یا دنبالمونن، یا از دستمون عصبانی ان، یا می خوان بکشنمون؟ کز گفت: که چی؟ خب قبلا فقط نصف شهر بود. پس از انجام موفقیت آمیز ماموریت دربار یخی که حقیقتا غیر ممکن به نظر می رسید، کز بر کر، شرورترین تبهکار بارل احساس می کند هیچ چیز جلودارش نیست، ولی زندگی اش قرار است چرخش خطرناکی به خود بگیرد... و با وجود دوستانی که جز مهلک ترین دارو دسته شهر کتردام به شمار می روند، کز برای زنده ماندن در این دنیا بیرحم به چیزی بیشتر از شانس نیازمند است. .

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به قلمرو خلافکاران

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به قلمرو خلافکاران

یادداشت‌های مرتبط به قلمرو خلافکاران

Artemis

1403/4/22

          وقتی از یه کتاب لذت میبرین خیلی سخته بیاین و راجع بش نظرات منتقدانه بدین....
این کتاب برای من همین جوره . کتاب داستان جدیدی داشت و همین باعث جذابیت بیشتر از قبلش میشد.پشت شخصیت های این کتاب داستان های زیادی بود که نویسنده بهش توجه کرده و همین باعث میشه با شخصیت ها بهتر ارتباط بگیرین(ارتباط نه همزادپنداری چون واقعا اتفاقاتی که برای شخصیت ها افتاده عادی نیستن و اونقدرم دور از ذهن نیست و خوشبختانه تو این کتاب شخصیت ها دنبال نشون دادن اینکه ی بدبختره نیستن و بهم احترام میذارن شاید به شیوه خودشون و پشت همن(حالا هرچقدر هم کز برکر منکرش بشه )
این کتاب باعث میشد همزمان عاشق شش شخصیت اصلی کتاب بشین که این خیلی عجیبه چون حداقل برای من کم پیش میاد بین ۶ شخصیت بمونم و ندونم کدومشون رو بیشتر از هنه دوست دارم
نکته دیکه ای که راحب شخصیت ها بود این بود که در عین حال که نقاط قوت زیادی دارن(کز برتر به عنوان باهوش ترین_اینژ قفا به عنوان بهترین عنکبوت _جسپر فیهی به عنوان بهترین تیرانداز_ماتیاس به عنوان فردی شرافتمند و نینا به عنوان یه گریشای قدرتمند)نقاط ضعف زیادی دارن و نویسنده هیج کدوم از شخصیت ها رو کامل خلق نکرده و همینطور اطلاعات درباره یخ شخصیت یا یه چیزی رو به یک باره وارد داستان نکرده و با صبوری در تیکه های مختلف داستان اطلاعات جدیدی پیدا میکردی.
همچنین روابط عاشقانه کتاب واقعا جذاب بود 
روند داستان واقعا خوب بود(برا من فقط اوایلش یکم کند بود)و هیجان داشت 
اما اگه نکته منفی بخوام بگم شاید تو این کتاب شعبده بازی های کز برتر تموم شه اما انگار به کمک قدیس های اینژ ،دین که ماتیاس بهش باور داشت،خدایان گریشا ها(شاید الینا؟)،و خدای ثروت و طمعی که کز بهش خدمت می‌کرد،همیشه خدا شانس باهاشون یار بود(این نکته بیشتر برای جلد یکه ،جلد دو به مراتب تو این قسمت بهتر شده بود)
در نهایت پایانش،پایانش غمگین بود نه خیلی زیاد ولی انگار بارل هرگز امنیت نداره و همیشه یه جوری یه بازی دیکه راه میندازه .
کلا کتاب خوبی بود و نکته منفی زیادی نداشت(حداقل من توجه نکردم)
        

13

بسم الله ا
          بسم الله الرحمن الرحیم
هشدار 📢
یادداشت پیش رو شامل توصیه های سختگیرانه است ، لطفا بعد از خواندن ان به آنها عمل کنید. با تشکر.


کتردام شهر دزدی ، فساد، قتل و غارت توی دستان دستکش پوش کز برکر، ستوان اسلت از باشگاه کلاغه.
کز کیه و چرا شهر توی مشتشه؟
کز برکر کابوس تبهکاران و موشهای کاناله. پسر چلاغی که اگه اونو توی خیابون ببینی ترجیح میدی قبل از اینکه چشمش بهت بخوره بری اون ور خیابون. ولی خب چیه برکر اینقدر ترسناکه؟
اون بی رحم، قاطع و پایبند به اصولیه که بارل و کتردام روی استخواناش حک کردن. معامله معامله است و جای برای ضعیف ضعفا نداریم.
پس با این اوصاف مناسب ترین فرد برای انجام دادن یه ماموریت غیر ممکنه کز برکره.
شورای شهر کتردام با فرستادن نماینده‌ای از بین خودشون،مردی به نام یان ون اک با کز قرار داد می بندن تا براشون در قبال سی میلیون کروگ یه کار انجام بده. کاری که ممکنه ازش زنده خارج نشه ولی خب اون کزه. یا راهی پیدا میکنه یا راهی می سازه.اون استاد دیدن نقاط کوره.
آیا کز تنها کسیه که در طول کتاب باهاش سروکله می زنیم؟
اوه البته که نه.
شبح ، مرموز ترین عضو اسلت_ باشگاه کلاغ_ بعد از کزه. اون یه دختر بندبازه. یه قاتل. یه عنکبوت که کارش جمع کردن اطلاعاته و گاهی مجبور میشه دست به کشتن آدما بزنه،هرچند با قلبی دردناک و لبهای که پشت سرهم از قدیس هاش طلب بخشش میکنن.
جسپر ، تیرانداز بی رقیب اسلت. اون یه زمنیه قد بلند سر به هواست. چشم ازش برداری سر یکی از میزای قمار بارل غربی در حال آتیش زدن به مال خودش و باشگاهه کلاغه برای همینه که کز تا جای که میتونه مانعش میشه.
عضو بعدی ماموریت کیه؟ یه گریشای خوش خط و خال. نینا زنیک. یه هارتندر. اون با یه حرکت میتونه دل و روده هر کی باهاش در اوفتاده رو در بیاره و ککشم نگزه. جذابه مگه نه؟ ( نظر منو بخواید معرکه است هرچند نینا زنیک یه بی حیایی تمام عیاره)
عضو بعدی گروه یه فیردایی قد بلند و با حیاست. قبل از کشیده شدنش به کتردام یه افسر توی فیردا بوده و حالا تنها و تنها یک هدف داره. 
کشتن نینا زنیک. عالی شد مگه نه؟ 
و بالاخره اخرین عضو گروه. جوجه تاجر. پسری که خوندن و نوشتن بلد نیست اما زبون علم یا به عبارت دیگه باروت و انفجار رو خیلی خوب میشناسه. ویلن ون اک.
خب ما شش تا از کله خراب ترین اعضای بارل رو داریم پس حتما موفق میشیم مگه نه؟ 
خب فکر نکنم، نه تا وقتی کابوسی به اسم یوردا پارم گریشا ها رو تهدید میکنه و میتونه این گروه رو متلاشی کنه .( البته اگه قبلش خودشون به دست همدیگه نمیرن)

خیلی دلم میخواد از سیر داستان بگم و خب من لو میدم اگه شروع کنم پس فقط میتونم بگم نفس گیره. شما دائما غافلگیر میشید. یک لحظه تمام امیدتون رو از دست می زدید و شروع می کنید به زجه زدن و بعد بارقه های نور بر شما می تابن.
لی باردوگو توی چیدن سناریوهای داستانش معرکه عمل کرده و این خیلی وحشتناکه که تونسته کسی مثل کز برکر رو خلق کنه. این یعنی خودش از شخصیتش باهوش تره و پناه بر خدا از این هوش .

پ¬ن: داستان عاشقانه¬ی تند و تیزی داره. اصلا مناسب نوجوانان نیست ، والدین عزیز لطفا برای بچه های زیر هجده سالتون نخریدش. بد آموزی داره. نه فقط از جنبه¬ی رمانتیکش بلکه از اون نظر که کلی خلاف ملاف یاد بچه هاتون میده. توصیه¬ام اینکه اگر ثبات روحی ، اخلاقی یا شخصیتی ندارید یا فعلا تزلزلی در اون به وجود اومده سمت این مجموعه نرید. ما نیازی به مجرم های بیشتر نداریم.

پ¬ن: داستان جفت های عاشقانه¬ی جذابی داشت. ببینید وقتی میگم عاشقانه¬ی تند و تیز منظورم این نیست که شخصیت ها باهم میرن سانفرانسیسکو- ( نپرسید چه معنی داره ، زبان از بیانش قاصره🥸🙌)نه توبه توبه اصلا همچین چیزی نیست_ ولی دلدادگی افسار گسیخته¬ی نسبت بهم دارن(الخصوص نینا و ماتیاس، بچم ماتیاس البته سفت و سخت پای اصول فیردایش هست ولی خب لوندی بانو زنیک درهم شکننده‌ست) و بازم میگم شامل همه نمیشه. مثلا کز و شبح اصلا نمی تونن بهم دست بزنن بدون اینکه پس بیوفتن. مشکل اون نینا زنیک بی حیائه. دخترک ور پریده.(تاکید به توان دو)

پ¬ن: من واقعا برای وزارت ارشاد کشورم متاسفم . واقعا متاسفم. واقعا پیرو قوانین اسلامیه؟ اگه اره چطور اجازه میده کتابی چاپ شه که همجنسگرایی رو تلطیف و تبلیغ میکنه؟ 
اگرم که تابع قوانین اسلامی نیست تکلیف ما رو مشخص کنه دست از این دو رویی بردارن بی زحمت.
ترجمه کتاب واقعا روون و سلیس بود، به شخصه فکر میکنم مترجم نهایت سعیش رو کرده تا اون لکه ننگ توی داستان رو به سانسور ترین حالت ممکنه ترجمه کنه . میدونم ترجمه¬ی دیگه ای هم توی بازار موجوده ولی چون نخوندم و خوششم نمیاد از اون انتشارات پس نظری نمیدم.
        

14