bita

bita

@gitasorangebook

2 دنبال شده

5 دنبال کننده

پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

bita

bita

8 ساعت پیش

        یادداشتی بر نمایشنامه چلاق اینیشمان 

مارتین مک دونا رو حتما می‌شناسید.
نمایشنامه نویس،فیلم نامه نویس و کارگردان اینگلیسی-ایرلندی.
اگر اهل نمایشنامه خوندن باشید مرد بالشی معروف ترین اثر مک دوناست،همچنین مراسم قطع دست در اسپوکن هم از مک دونا ترجمه شده.
اما حتی اگر اصلا اهل تئاتر و نمایشنامه نیستید مک دونا در سینما هم آدم شناخته شده ایه.

چلاق اینیشمان یکی از متفاوت ترین کار های مک دوناست‌.
توش خبری از خون و خونریزی و خشونت های همیشگی مک دونا نیست و فضای روشن تری داره.
هرچند پایان تلخ و شیرین نمایشنامه اجازه نمیده خیلی هم از فضای کمدی سیاه مک دونا دور بشیم.

چیزی که نظر منو خیلی جلب کرد کارکتر های جالب این نمایشنامه بود.

هیچ کدوم از کارکترهای نمایشنامه بی نقص نیستند و واقعی به نظر میان و دوست داشتنی هستند و با توجه به تعداد کارکتر ها خوب پرداخته شدن و عمق مناسبی دارند.

مثلا بیلی شخصیت اصلی نمایشنامه که به خاطر نقص فیزیکی مادرزادیش همیشه از بالا به پایین بهش نگاه شده و مسخره شده ادم فهمیده و باهوشیه.
یا بیبی بابی با اینکه زمخت به نظر میرسه ولی تنها کسیه که به بیلی به چشم یک انسان نگاه میکنه.
و جانی پتین مایک هم با اینکه خیلی فضوله ولی دل مهربونی داره و سعی میکنه درواقع از بیلی محافظت کنه.

چلاق اینیشمان به قهرمانش که همیشه ضعیف نگه داشته شده‌ اجازه‌ میده امید داشته باشه و حتی رویاشو که رهایی از این فضای خسته کننده و مسمومه تجربه کنه. 
و حتی اجازه میده که قهرمانش تو ارتباط با آدما پیشرفت کنه و صمیمی تر بشه.
اما درست لحظه شادی به ما یادآوری میکنه که نه، این قهرمان محکوم به مرگه.

و من پایان بندی این نمایشنامه رو خیلی دوست داشتم
و خوندنش رو پیشنهاد میکنم.
      

0

bita

bita

5 روز پیش

        یادداشتی بر نمایشنامه مشنگ ها/کله پوک ها

مشنگ ها نمایشنامه خیلی ساده و سرگرم کننده ایه که اونقدر ساده نوشته شده که هرکسی قابلیت فهم و لذت بردن ازش رو داره.
در همین جهت یکی از اثار موردعلاقه من از سایمونه چون در هر زمانی میشه بهش رجوع کرد.

هدف خود سایمون از نوشتن این نمایشنامه درواقع نوشتن بدترین نمایشنامه‌اش بوده.
چون زمان جدا شدن از همسر دومش قرار بر این بوده که هرچقدر سایمون از این نمایشنامه پول به دست میاره برای همسرش بشه و سایمون تصمیم میگیره که نمایشنامه بدی رو بنویسه،ولی با این حال این نمایشنامه در یک دوره ای محبوب میشه.
بعد از اولین اجرا مشنگ ها در سال ۱۹۸۱ مقاله ای در نیویورک تایمز منتشر میشه که این نمایشنامه رو ضعیف ترین نمایشنامه سایمون خطاب میکنه.نیویورک تایمز نوشت؛توی این نمایشنامه بازی های کلامی دم دستی و تکراری و شوخی های زیادی درمورد حماقت وجود دارد که هرکسی میتواند آن را بنویسد.
اما از سوی دیگر منتقدی دیگر نوشت؛این تمثیل ساده،طنین خاص و شاید تأسف باری در فضای سیاسی و فرهنگی امروز دارد‌.


 این نمایشنامه آنچنان در تاریخ تئاتر تاثیر گذار نبوده و هرچقدر هم سعی کنیم از متن نمایشنامه مفهومات عمیقی بیرون بکشیم خیلی جاها قدرت دادن به نداشته های نمایشنامه‌ست،اما خود نمایشنامه به تنهایی اصلا چیزی نیست که بی ارزش شمرده بشه فقط خود متنش گویا خودشه و نیازی به تفکرات عمیق و تحلیل نیست‌.

برای ورود به آثار نیل سایمون این نمایشنامه انتخاب خیلی خوبیه هرچند سبکش با بقیه آثارش فرق میکنه.

و در همین جهت هروقت دنبال یک نمایشنامه سبک و سرگرم کننده بودید،مشنگ ها انتخاب خیلی خوبیه.
      

28

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

چلاق آینیشمان
          یادداشتی بر نمایشنامه چلاق اینیشمان 

مارتین مک دونا رو حتما می‌شناسید.
نمایشنامه نویس،فیلم نامه نویس و کارگردان اینگلیسی-ایرلندی.
اگر اهل نمایشنامه خوندن باشید مرد بالشی معروف ترین اثر مک دوناست،همچنین مراسم قطع دست در اسپوکن هم از مک دونا ترجمه شده.
اما حتی اگر اصلا اهل تئاتر و نمایشنامه نیستید مک دونا در سینما هم آدم شناخته شده ایه.

چلاق اینیشمان یکی از متفاوت ترین کار های مک دوناست‌.
توش خبری از خون و خونریزی و خشونت های همیشگی مک دونا نیست و فضای روشن تری داره.
هرچند پایان تلخ و شیرین نمایشنامه اجازه نمیده خیلی هم از فضای کمدی سیاه مک دونا دور بشیم.

چیزی که نظر منو خیلی جلب کرد کارکتر های جالب این نمایشنامه بود.

هیچ کدوم از کارکترهای نمایشنامه بی نقص نیستند و واقعی به نظر میان و دوست داشتنی هستند و با توجه به تعداد کارکتر ها خوب پرداخته شدن و عمق مناسبی دارند.

مثلا بیلی شخصیت اصلی نمایشنامه که به خاطر نقص فیزیکی مادرزادیش همیشه از بالا به پایین بهش نگاه شده و مسخره شده ادم فهمیده و باهوشیه.
یا بیبی بابی با اینکه زمخت به نظر میرسه ولی تنها کسیه که به بیلی به چشم یک انسان نگاه میکنه.
و جانی پتین مایک هم با اینکه خیلی فضوله ولی دل مهربونی داره و سعی میکنه درواقع از بیلی محافظت کنه.

چلاق اینیشمان به قهرمانش که همیشه ضعیف نگه داشته شده‌ اجازه‌ میده امید داشته باشه و حتی رویاشو که رهایی از این فضای خسته کننده و مسمومه تجربه کنه. 
و حتی اجازه میده که قهرمانش تو ارتباط با آدما پیشرفت کنه و صمیمی تر بشه.
اما درست لحظه شادی به ما یادآوری میکنه که نه، این قهرمان محکوم به مرگه.

و من پایان بندی این نمایشنامه رو خیلی دوست داشتم
و خوندنش رو پیشنهاد میکنم.
        

0

کله پوک ها [نمایشنامه]
          یادداشتی بر نمایشنامه مشنگ ها/کله پوک ها

مشنگ ها نمایشنامه خیلی ساده و سرگرم کننده ایه که اونقدر ساده نوشته شده که هرکسی قابلیت فهم و لذت بردن ازش رو داره.
در همین جهت یکی از اثار موردعلاقه من از سایمونه چون در هر زمانی میشه بهش رجوع کرد.

هدف خود سایمون از نوشتن این نمایشنامه درواقع نوشتن بدترین نمایشنامه‌اش بوده.
چون زمان جدا شدن از همسر دومش قرار بر این بوده که هرچقدر سایمون از این نمایشنامه پول به دست میاره برای همسرش بشه و سایمون تصمیم میگیره که نمایشنامه بدی رو بنویسه،ولی با این حال این نمایشنامه در یک دوره ای محبوب میشه.
بعد از اولین اجرا مشنگ ها در سال ۱۹۸۱ مقاله ای در نیویورک تایمز منتشر میشه که این نمایشنامه رو ضعیف ترین نمایشنامه سایمون خطاب میکنه.نیویورک تایمز نوشت؛توی این نمایشنامه بازی های کلامی دم دستی و تکراری و شوخی های زیادی درمورد حماقت وجود دارد که هرکسی میتواند آن را بنویسد.
اما از سوی دیگر منتقدی دیگر نوشت؛این تمثیل ساده،طنین خاص و شاید تأسف باری در فضای سیاسی و فرهنگی امروز دارد‌.


 این نمایشنامه آنچنان در تاریخ تئاتر تاثیر گذار نبوده و هرچقدر هم سعی کنیم از متن نمایشنامه مفهومات عمیقی بیرون بکشیم خیلی جاها قدرت دادن به نداشته های نمایشنامه‌ست،اما خود نمایشنامه به تنهایی اصلا چیزی نیست که بی ارزش شمرده بشه فقط خود متنش گویا خودشه و نیازی به تفکرات عمیق و تحلیل نیست‌.

برای ورود به آثار نیل سایمون این نمایشنامه انتخاب خیلی خوبیه هرچند سبکش با بقیه آثارش فرق میکنه.

و در همین جهت هروقت دنبال یک نمایشنامه سبک و سرگرم کننده بودید،مشنگ ها انتخاب خیلی خوبیه.
        

28