من شماره سه
داستان از زبون شماره سه روایت میشه
شماره سه ای که هیچ اسم دیگه ای جز شماره سه نداره و گاهی شاید شماره سه براش غریبست !
شماره سه ای که توی آسایشگاهی روانی زندگی میکنه !
و ماهم توی جریان داستان شماره سه ایم !
ماهم همراه با شماره سه ، صدای قاسم و میشنویم ، گیج میشیم ، نمیدونیم چی واقعیت و چی نیست ، حرف نمیزنیم و نقاشی میکشیم !
شماره سه ای که تروما های بچگیش و توی گودال پس سرش پنهان کرده و به هیچکس نشونشون نمیده ولی خودش میدونه که چقدر سرشون اذیت شده .
و به قول قاسم بله ، همه آدما توی زندگیشون به یک آسو نیاز دارن !
قلم خانم عطار زاده واقعا زیبا بود و لذت بردم . داستان سیر روونی داشت و در عین روونیش کتاب پیش پا افتاده سبکی نبود .
و گاهی اشکال نداره از غم بخونیم ، غم به آدم ها احساساتشون و نشون میده .