معرفی کتاب شهری چون بهشت اثر سیمین دانشور

شهری چون بهشت

شهری چون بهشت

3.5
28 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

49

خواهم خواند

20

شابک
9789644870476
تعداد صفحات
214
تاریخ انتشار
1381/1/1

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        «شهری چون بهشت»، دومين مجموعه داستانی سيمين دانشور است. این کتاب به فاصله سيزده سال بعد از كتاب اولش، آتش خاموش نگارش يافته است. سیمین در مقدمه چاپ پنجم این کتاب نوشته كه اصولا كم‌كار است و پرمطالعه، كه شايد بخشی از آن به دليل عدم انضباطی باشد كه می‌گويد داشته. اين مجموعه داستانی، در سال ۴۰ و مدتی بعد از اینکه سیمین از آمريكا برگشت شكل گرفت تا آنچه را كه در كلاس‌های داستان‌نويسی آن‌جا آموخته بود، عملی كند.
اين كتاب، شامل ده داستان كوتاه است؛ هر كدام با موضوعات و شخصيت‌های مختلف و البته غالبا هم واقعی، چنانچه در مقدمه كتاب هم اشاره شده كه سیمین با برخی از کاراکترهای کتاب برخورد داشته است.

      

لیست‌های مرتبط به شهری چون بهشت

دید و بازدید عیداز رنجی که می بریمسه تار

سیمین جلال خوانی

17 کتاب

جلال آل احمد و سیمین دانشور، دو شخصیت برجسته ادبیات معاصر ایران هستند. ازدواج دو نویسنده همواره فرضیه تاثیرگذاری آنها بر نوشته‌های یکدیگر را مطرح می‌کند و در مورد احتمال تاثیر سیمین و جلال بر یکدیگر نیز نظراتی بیان شده است. اما این فهرست فارغ از همه این بحث‌ها، فقط برای پیشبرد مطالعه خودم و مخاطبان عزیزی است که قصد دارند آثار داستانی این زوج نویسنده را بیشتر مطالعه کنند. کنار آثاری که تاکنون خوانده‌ام یک برگ سبز گذاشته‌ام و به مرور به روز می‌شوند. 📚 آثار داستانی سیمین و جلال به ترتیب سال انتشار:  ۱۳۲۴، جلال، دید و بازدید، مجموعه داستان کوتاه ۱۳۲۶،جلال، از رنجی که می‌بریم، مجموعه داستان کوتاه🌱 ۱۳۲۷، جلال، سه تار، مجموعه داستان کوتاه ۱۳۲۷، سیمین، آتش خاموش، مجموعه داستان کوتاه 🩷🩷 آشنایی جلال و سيمين ۱۳۲۷، ازدواج ۱۳۲۹🩷🩷 ۱۳۳۱،جلال، زن زیادی، مجموعه داستان کوتاه🌱 ۱۳۳۷. جلال، سرگذشت کندوها، داستان بلند🌱 ۱۳۳۷، جلال، مدیر مدرسه ، داستان بلند🌱 ۱۳۴۰، سيمين، شهری چون بهشت، مجموعه داستان کوتاه ۱۳۴۰، جلال، نون و القلم، داستان بلند🌱 ۱۳۴۲، جلال، سنگی بر گوری (چاپ ۱۳۶۰)، داستان بلند ۱۳۴۶، جلال، نفرین زمین، داستان بلند ۱۳۵۰، جلال، پنج داستان، مجموعه داستان ۱۳۴۸ (تیرماه)، سیمین، سووشون، رمان 🖤۱۸ شهریور ۱۳۴۸ جلال آل احمد درگذشت.🖤 ۱۳۵۹، سیمین، به کی سلام کنم، مجموعه داستان کوتاه ۱۳۷۳، سیمین، جزیره سرگردانی، رمان ۱۳۷۶ ، سیمین، از پرنده‌های مهاجر بپرس، مجموعه داستان کوتاه ۱۳۸۰. سیمین، ساربان سرگردان، رمان ۱۳۸۶، سیمین، انتخاب، مجموعه داستان کوتاه (این کتاب را پیدا نکردم که ضمیمه کنم 🤷‍♀️) ۱۳۸۶ ظاهرا نگارش رمان "کوه سرگردان" در این تاریخ به پایان رسیده اما این اثر نزد ناشر ناپدید شده است. 🖤 سيمين دانشور در اردیبهشت ۱۳۹۰ درگذشت 🖤

10

یادداشت‌ها

        من داستان کوتاه زیاد نخوندم و در جایگاه نقد نیستم،اما یک چیزی خیلی برام حین مطالعه‌ش پررنگ بود؛ اینکه توی داستان‌های این کتاب، خانم دانشور طوری کلمات و فضا رو چیده‌بود که وقتی از عشق، شرم، ناچاری، تسلیم‌بودن، نجابت، نه شنیدن، ستم‌دیدگی، ترسیدن و تنهایی آدم‌ها میگفت، دیگه من جای خودم نبودم؛ به جای مهرانگیز می‌ترسیدم، مثل خانم همسایه وقتی شوهرش با دوتا بچه رهاش کرده‌بود، انتظار کشیدن و ناچاری رو تجربه میکردم، با اکرم و خواهرش همراه بودم وقتی داشتن تو تاریکی شب، از ترس پاسبان‌ها می‌دویدند و زمین میخوردند تا به خانه برسن 
و...
آخرین قصه هم یک طور دیگه به دلم نشست، اسمش « صورتخانه» بود. داستان مردی به نام «مهدی سیاه» که سال‌های طولانی بود که شب‌ها برای مردم تئاتر بازی میکرد. هر شب صورتشو سیاه میکرد و میرفت رو صحنه.
از اون شخصیت‌های خاکستری بود که قرار نیست هیچ وقت دیده‌بشه ولی کارش رو تو دنیا درست انجام میده.
یه جاش داشت به شخصیت رو به روش می‌گفت: 
[جوجی خان نمی‌دونه که یک گنج قارون تو دل آدمیزاد پنهون کرده‌ان. گاهی هم یک مار جعفری رو این گنج دست نخورده خوابیده. باید ورد توکل بخونی و به ماره فوت کنی. به قدرت خدا اسیر دستت می‌شه. بعد سر فرصت میری سراغ این گنج. هرچی میخوای وردار. تمومی که نداره. چشمت رو ببند یکهو بپر تو آب. نترس. از چی میترسی؟ گنجی که تو دل هست نمیذاره تو خفه بشی. وامیداردت به دست و پا زدن. آخرش به یک جایی میرسی. تو پستوی دل هممون یک گنج قارون خوابیده. فقط باید سر این ماره رو، که اسمش ترسه، یه طوری بکوبیم. ورد حضرت سلیمون بخونیم بهش فوت کنیم.]
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2