یادداشت فاطمه
4 روز پیش
من شماره سه داستان از زبون شماره سه روایت میشه شماره سه ای که هیچ اسم دیگه ای جز شماره سه نداره و گاهی شاید شماره سه براش غریبست ! شماره سه ای که توی آسایشگاهی روانی زندگی میکنه ! و ماهم توی جریان داستان شماره سه ایم ! ماهم همراه با شماره سه ، صدای قاسم و میشنویم ، گیج میشیم ، نمیدونیم چی واقعیت و چی نیست ، حرف نمیزنیم و نقاشی میکشیم ! شماره سه ای که تروما های بچگیش و توی گودال پس سرش پنهان کرده و به هیچکس نشونشون نمیده ولی خودش میدونه که چقدر سرشون اذیت شده . و به قول قاسم بله ، همه آدما توی زندگیشون به یک آسو نیاز دارن ! قلم خانم عطار زاده واقعا زیبا بود و لذت بردم . داستان سیر روونی داشت و در عین روونیش کتاب پیش پا افتاده سبکی نبود . و گاهی اشکال نداره از غم بخونیم ، غم به آدم ها احساساتشون و نشون میده .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.