نوشتن کتاب توسط یکی از نزدیک ترین افراد به شهید توقع رو بالا می بره.
حقیقتا از آقای بنی لوحی باید پرسید که چطور در خاطرات یک فرمانده سپاه(فرماندهی چند لشکر) خاطرات نظامی، نبوغ فرماندهی، اطلاعات نظامی و حتی سیاسی پیدا نمی شود؟ 
یعنی آقا مصطفی ردانی تمام عملیات ها را با توکل به خدا و توسل به حضرت زهرا (س) جلو میبردن؟ 
شناسایی نداشتن؟ 
کالک نمی کشیدن؟ 
برنامه ریزی نداشتن؟ 
چینش نیرو نداشتن؟ 
ظلمی که بعضی از نویسنده ها به شهدای ما کردن، شاید دشمن نکرده باشه. 

      

        متاسفانه خیلی نتونستم باهاش ارتباط بگیرم، در حالی که قبلا تعاریف زیادی شنیده بودم. 
حواشی زیاد بود واقعا. 
شاخ و برگ در داستان و رمان مهمه اما انقدر نباید زیاد باشه که میوه درخت پیدا نباشه.
شاید اگر خلاصه تر نوشته می شد بهتر بود.
      

        آقای اکبرخانی در رمان های امنیتی واقعا توانمنده. 
داستان پرکششه
اتفاقاتی رو همزمان در ایران و فلسطین اشغالی میبره جلو و در نهایت ضربه ای که سرویس موساد میخوره
یه جاهایی داستان کند پیش میره یا پیچشش زیاد میشه
در نهایت هم به نظرم این کتاب مال نوجوان نیست
بخونید یه داستان پرهیجان رو تجربه کنید. 
      

        خدا رحمت کنه آقا سعید عزیز رو
قلمش وقف امام رضا بود
روایت کتاب یه مسئله آشناست
روایت پاریس شدن مشهد
گلوله باران مردم در گوهرشاد
حتما بخونید
حتما
      

        به نظر این سه جلد جزو قوی ترین کتاب های ژانر فانتزی فارسی هستن. 
روایت دو جریان از زمان های متفاوت کار سختی بود که نویسنده از پسش بر اومده
ان شاءالله در موردش بیشتر می نویسیم
      

        نمی شود خود را در جنگ تعلیم و تربیت بدانیم اما آگاه از فرامین فرمانده میدانش نباشیم. 
کتاب کامل نیست
مدون و خوب هم نوشته نشده
اما مسلما خوندن نکات و دغدغه های تربیتی رهبری ارزشمنده پس نباید این کتاب و بقیه جلدهاش رو از دست داد
      

        داستان هنوز کشش و جذابیت خودش رو تا انتهای جلد دوم حفظ کرده و این برای نویسنده خیلی کار سختیه اما تونسته از پسش بر بیاد
      

        دلچسب بود شنیدن گوشه ای از افتخارات ایرانمون
خوندن این جور کتاب ها خیلی در نگاه به آینده آدم ها اثر میذاره
بخونیم و معرفی کنیم تا برای بالا نگه داشتن پرچم سه رنگ پر ابهت ایران بیش از پیش بجنگیم
      

        یادداشت های اینستاگرامی استادعزیزم حمید آقای داوود آبادی مثل همیشه پر از حرفای جدید بود.
شناخت شهدای مظلوم ناشناخته 
حرف از جانبازان و فرماندهانی که روزی برای خود یلی بودند و حالا مهجور کناری افتادن
گلایه از مسئولینی که دفاع مقدس و شهدا رو نردبان مسئولیتشان کردند
همیشه از ویژگی های بارز نوشته های حمید آقاست.
چند روایت از جریان مقاومت هم لطافت کتاب رو بیشتر کرده. 
      

        کتاب برای حاج حسین خرازی کم نوشته شده
اما به نظرم دور از انتظار بود که همرزم خود شهید کتابی با این ابعاد ضعیف بنویسه.
      

        من علاقه ای به ژانر تخیلی و فانتزی نداشتم. 
اما باید اعتراف کنم با این کتاب نگاهم عوض شد.
روایت دو داستان در فاصله نزدیک به ۱۵۰ سال یه اتفاق بی نظیر بود. 
هر دو داستان هم پر کشش و جذاب
مشتاق خوندن ۲ جلد بعدی شدم. 
      

        زندگی زیبای مادر این سه شهید عزیز پر از فراز و نشیب و شیرینی و تلخی بود.
زندگی پدر این شهدا هم یقینا میتوانست سوژه یک کتاب خوب باشد اما حیف که در قید حیات نیستن. 
قلم خانم عرفانیان مثل اکثر کتاب هایشان روان و رسا بود. 
فقط کاش از زندگی این روزهای این مادر عزیز هم روایت می شد. 
      

        یه کتاب تدوینی جمع و جور و خوب
البته برای شناخت ابراهیم همت خیلی خیلی خیلی بیشتر باید خوند
      

        کمتر کتابی پیدا میشه که هم خاطرات زندگی باشه
هم گروهک شناسی باشه
هم آشنایی با جنگ باشه
هم آشنایی با اقلیم کردستان باشه
همه اینا ها در این کتاب نفیس جمع شده...
      

        از آقای علوی انتظار بیشتری داشتم
موضع مهمی بود که حواشی زیاد باعث شده خیلی درست بهش پرداخته نشه
یه جاهایی هم برای من گنگ بود
ان شاءالله برای همه یادمان های راهیان نور نوشته بشه همچین کتاب هایی