همه شخصیت های دیزنی رو باهم مخلوط کرده بود ، خیلی لوس بود ولی از دید بچه ها شاید جالب باشه که همه شخصیت های محبوبشون هست توی یک داستان
      

        خیلی سطحی بود بنظرم باز بچه رو به اون درک تمکن مالی پدر و مادر نمیرسونه که درخواستی داشته باشه یا نه
      

        طلسم و شکوندن طلسم و فداکاری یک زن رو در نقش های مختلف خواهری، فرزندی و همسری خیلی خیلی کم نشون داد و گوشه ای هم مظلومیت یک زن رو.
      

        زاویه دید نویسنده خیلی خلاقانه بود داستانکی پیرامون حضرت معصومه که یک بچه ابر و مادرش از آسمان نظاره می‌کنند و روایت می کنند) ولی بنظرم برای فرد معتقد خوب است برای علاقه مند شدن یا تاثیر گذاری باید بیشتر روش کار کرد.
      

        اولین باری که با استاد علی صفایی حائری آشنا شدم خوندن تیکه هایی از کتاب روابط متکامل زن و مرد توی استوری یکی از بچه ها بود؛
از صحبت هاشون خوشم اومد، مباحث جالبی رو بیان میکردن و جذابیتش در سادگی زیادش بود، اینقدر ساده و قابل فهم و عمیق بود که در عمق جان مینشست. 
بعد به “کتاب حرکت  “رسیدم و حتی خیلی از سوالاتم رو هم پاسخگو بود.
با مامان که صحبت میکردیم میگفتن عین. صاد رو میگی؛ آره ما هم قبلا صحبتاشون رو گوش میکردیم و همش میخواستیم بدونیم  « عین.صاد، عین. صاد » که میگن کیه که بالاخره فهمیدیم.
تا ماه رمضان امسال بود که یکی از اساتید برای شب های قدر خوندن این کتاب رو امر فرمودند.

اولش نمیدونستم موضوعش چیه و هم زمانی فوق العاده ای در نظر گرفتن ،تا شروع کردمش ( البته بماند که من از شب نوزدهم نتونستم شروع کنم).
استاد در کل کتاب مباحثی رو بیان میکنن پیرامون  “مخبتین “ 
و معنای اخبات و اهمیت ان را بیان میکنن.
این کتاب سخنرانی های استاد علی صفایی حائری در شب های قدر سال ۱۳۷۰ در مشهد با حجم کم ( ۱۱۰ صفحه) .
خواندن کتاب سریع و لحن اش صریح است و خیلی درگیری ذهنی برای فهم مطالب پیش نمیاد. 
و تفاوتی که استاد صفایی حائری با استاد مطهری برای من دارن همینه؛ ممکنه موضوعات تقریبا در یک راستا باشه ولی نوع بیان استاد صفایی حائری قابل فهم تره.


برش هایی از کتاب : 


وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّـهِ عَلى‏ ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ

برای هر امّتی، عبادتی (ویژه) قرار دادیم (که قربان کردن یکی از آن‌هاست) تا نام خدا را بر آنچه روزی‌شان کرده، یعنی چهارپایان زبان‌بسته، ببرند. پس خدای شما، خدایی یگانه است. بنابراین صرفاً تسلیم او شوید، و به افراد فروتن بشارت ده؛

حج - ۳۴


بین ما و ذنوب هیچ فاصله ای نیست. باید به رحمت حق امیدوار بود، که آدمی دستاویزی جز آن ندارد؛ و این رحمت به محسنین، قریب و به مخبتین، واصل است. 


اخبات آن انکسار باطنی، آن خشیت باطنی و آن دل شکستگی است که تو را به وصال رحمت حق می رساند.


اینها آفت های ماست که در طاعت متوقعیم و در معصیت نا امید؛ در حالی که مطلوبِ از طاعت و عصیان، انکسار است. این دل شکسته است که محبوبیت دارد.
      

        کتاب آیینه جادو، جلد اول مربوط به مقالات سینمایی شهید سید مرتضی آوینی  است و به شدت تاثیرگذار و موثر.
از تفاوت ها و نوع اثر گذاری های سینما و تلویزیون و نوع اثر گذاری آن ها تا چگونگی بهتر بهره جستن ازشون؛ از نظریه های دینی پیرامون انسان و انسان سازی حتی و گاهی گریزشون به مباحث عرفانی و حتی تسلط کاملشون و درک عمیقشون به شدت محسوس هست.
حتی اگر بصورت حرفه ای هم تو این زمینه فعالیت ندارین برای باز شدن ذهن و دورنمای بهتر از وجود انسان پیشنهاد میکنم حتما این کتاب رو مطالعه کنین.

برش هایی از کتاب: 
آثار هنرمند آیینه نفس او هستند و سیر تاریخی هنر در مغرب زمین، مظهر تحولاتی است که در ذات بشر رخ داده است و می دهد. پس این سیر تاریخی، فراتر از افراد و اشخاص، دارای حقیقتی کلی است که می‌تواند محلی برای عبرت باشد… و این «عبرت»، مقدمه خروج از «غفلت» است.

تنها راه خروج از غفلت رایج، تذکر یافتن نسبت به آن است. 


اصلا زبان هنر، زبان قرب و شهید است؛ زبان پیچیده ای است که با ساده انگاری میانه ای ندارد- اگرچه از بغرنج اندیشی های روشنفکر مآبانه نیز مبراست.
      

        اولین جذابیتش برام طرح جلد و سنخیت و هارمونی اش با اسم کتاب بود، بعد که دوستم، مرضیه گفت این از اون کتاب هاست که تو دوست داری؛ مباحث فلسفی و … داخلش هست بیشتر ترغیب شدم بخونمش، البته که چقدر طول کشید تا تمومش کنم 


سلام بر میت  نوشته رضا کشمیر از انتشارات دفتر نشر معارف راوایت گر زندگی طلبه جوانی است که هنوز معمم نشده و برای یادگیری تبلیغ به روستایی دور افتاده و به عنوان کمک روحانی می‌رود و ترس ها و نگرانی های خود را نیز به همراه میبرد که اصلی ترین آن ها تر از میت و غسل و کفن و نماز و تلقین و… میت و در کل رو در رویی با میت میباشد؛ در جریان حضور او در روستا در حد توان خود تاثیرات مثبت و منفی بر مردم روستا میگذارد و حتی سعی در مراقبه و خودسازی نیز میشود.
روایت خطی و گاها فلش بک هایی مربوط به گذشته ماجرا و از زبان آنتاگونیست داستان. تشبیهات و فضا سازی های داستان به گونه ای است که خواننده می‌تواند براحتی مکان ها و موقعیت های ماجراها را می‌تواند در ذهن خود تصویر سازی کند. 
اشراف نویسنده به شخصیت ها و ماجراهای مد نظر مشهود است و داستان پراکنده و اضافه گویی ندارد.
      

        توران تور رمانی است برای مخاطب نوجوان به  نویسندگی #عباس_جهانگیریان و انتشارات #کانون_پرورش_فکری_کودکان_و_نوجوانان که شخصیت اصلی و قهرمان رمان سارا است که با حل کردن چالش ها و موانعی که سر راهش قرار می‌گیرد داستان برای مخاطب جذاب میشود.
در این رمان استفاده از الگو ها و اسطوره ها ی شاهنامه و بخصوص نقش و اهمیت زن در حل مشکلات و ایجاد آرامش و کاهش تنش های بوجود آمده مورد توجه است. 
رمان بسیار روان است و خرده ماجراها زود پیش میروند. 
نوع شروع داستان کمی متفاوت، و با معرفی شخصیت ها و ویژگی های آن ها شروع میشود. 


برشی از کتاب: 
ماهور با خوشحالی می گوید : یادم اومد! یادم اومد! 
می گویم: پس بخون زودتر. 
ماهور ورد را می خواند و به من و خودش فوت می کند و می گوید: دیگه نباید بترسیم. هیچ اتفاقی نمی افته. 
ولی من هنوز می ترسم.
خالا نور بیش تری از پنجره به درون می آید و چهره فرانک را بهتر می توانم ببینم. 
فرانک می گوید: شما نباید بترسید. راه که بیفتید ترستون میریزه. برید. من هم ازتون مراقبت می کنم.
      

        رومی روم رمانی است جذاب به  نویسندگی  #حسین_زحمتکش_زنجانی،انتشارات #شرکت_چاپ_و_نشر_بین_الملل که داستان حول ماجراهای دو شخصیت به نام های ارسلان و برزان . یک ایرانی و یک عراقی. زمان داستان از زمان جنگ تحمیلی عراق تا حضور داعش در عراق میگذرد. و جذابیت داستان با پرداخت ماجراهای هر  دوشخصیت بصورت مجزا و ارتباط اشان با هم میباشد. 
رمان از تعلیق خوبی برخوردار است بصورتیکه حتی اگر هم بخواهید حدس هایی بزنید کمی ناممکن میشود. 
سوژه انتخابیه رمان هم جذاب و نو بود.
      

        من ضامن رمانی است برای مخاطب نوجوان به  نویسندگی #مصطفی_خرامان و انتشارات #به_نشر_آستان_قدس_رضوی  است، که از اسمش مشخص است مربوط به ضمانت و ضامن شدن است. شخصیت ها خوب پرداخته شده و ویژگی های آنها قشنگ بیان شده است. ارتباط شان با یکدیگر هم خیلی قابل توجه است. افتتاحیه نویسنده باعث جذب مخاطب و ایجاد پرسش در ذهن او میگردد. 
سوژه رمان بسیار جالب و برای نوجوان گیرا است. تلاش برای ضامن شدن و انتخاب تصمیم های مهم در لحظه حتی با مطمئن نبودن و ریسک پذیری شخصیت حائز اهمیت است.
 که با حل کردن چالش ها و موانعی که سر راهش قرار می‌گیرد داستان برای مخاطب جذاب میشود.
استفاده از ویژگی های  الگو و اسطوره نوجوان ها در سنین خود و در حد خودشان بسیار مهم و جالب بود. 


برشی از کتاب:
رضا گفت: بگو خواهرت بیاد اینجا بمونه ، من و تو بریم بابات رو بیاریم. 
پسر شاکی شد: بسپارند دست این؟ یه دقیقه اومدیم تو مغازه اش، گیر داد که خواهرم یه انگشتم دزدیده. 
رضا که خنده اش گرفته بود و از غیرت پسر هم خوشش آمده بود، پرسید: پس میخوای چکار کنی؟ تو اینجا وایسی، خواهرتم اونجا اشک بریزه؟ 
پسر لحنم عوض شد، با التماس پرسید: تو بگو چی کار کنم؟ 
رضا دلش برای رنگ پریده و چشم پر آب پسر سوخت : کارت اینه پول شیشه ای رو که شکستی ، بدی. حالا اگه من ضمانت بشم، می ری بابات رو بیاری؟ 
پسر با پشت دست اشک هایش را پاک کرد: یعنی ولم میکنی که برم؟ 
رضا گفت: من ضمانت میشم که بری آقاجونت رو بیاری دیگه، نه اینکه بری و برنگردی! 
پسر گفت : می رم برمیگردم. 
رضا پرسید: قول؟ 
پسر گفت: قول.
      

        فصل پنجم: سکوت ، رمانی است برای مخاطب نوجوان به  نویسندگی #محمد_رضا_بایرامی و انتشارات #کانون_پرورش_فکری_کودکان_و_نوجوانان  که داستان در دوره قبل انقلاب و التهاب های آن دوره زمانی میگذرد. شخصیت اصلی که قهرمان قصه هم است نامش امیر است و با همان ویژگی های نوجوان به حل مسائلی پیش آمده و پیداکردن بهترین راهکار میپردازد. افتتاحیه قصه جذاب و دوست داشتنی و روایت ماجرا به نحوی است که کاملا در خواننده ایجاد تعلیق کرده و او را مجاب به اتمام داستان میکند. محمدرضا بایرامی تصویر قابل باوری از دوره زمانی داستانش به مخاطب می‌دهد. فلش بک هایی هم که در داستان وجود دارد باعث درگیری بیشتر ذهن خواننده و حل معماهای کوچک برای کنار هم گذاشتن خرده ماجراها برای رسیدن به داستان اصلی است.
      

        باغ کیانوش رمانی برای مخاطب نوجوان به  نویسندگی  #علی_اصغر_عزتی_پاک و انتشارات #کانون_پرورش_فکری_کودکان_و_نوجوانان است، داستان در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و شرایط زندگی مردم در کنار این مسئله مهم را نشان می‌دهد. 
کیانوش کشاورزی است در یکی از روستا های همدان که باغ بزرگی با درخت های میوه پربار دارد که بچه های روستا بر سر دستبرد زدن به میوه ها همیشه در حال نقشه کشیدن هستند. 
حمزه و عباس دو شخصیت نوجوان این داستان هستند که تصمیم میگیرن این کار را در شب عروسی پسر کیانوش انجام دهند و دلی از عزا در بیاورند. 
که از قضا یک هلیکوپتر عراقی به سمت روستا می اید و شروع ماجرا. 
درگیری دو نوجوان و حل مسأله به روش خودشان و اقتضا سن و منطق خود با موانع دست و پنجه نرم می‌کنند. 
سوژه انتخابی نویسنده جذاب بود و شروع آن هم مناسب و گیرا بود. ایجاد تعلیق نویسنده برای مخاطب خوب در آمده بود و به پرداخت شخصیت ها و آشنایی با ویژگی های آن ها هم مناسب بود . 
نتیجه گیری داستان کاملا مناسب نوجوان و ملموس بودن برای او بود. ارتباط موضوع و همسان سازی ان با تجاوز بیگانگان در دوران پهلوی و جنگ جهانی دوم هم هوشمندانه بود و کمی هم ذهن مخاطب را قلقلک می داد تا به خوانش تاریخ آن وقایع بپردازد.
      

        شروع کتاب تذکر میده که نمیشه همه جوانب شخصیت حضرت علی رو یک نفر بیان کنه و کامل اون رو مطرح کنه، و از نقطه نظر تاثیر او بر روی انسان‌ها به شکل مثبت یا منفی  به اسم جاذبه و دافعه بهش میپردازه. 
قانون جذب و دفع رو بیان میکنه و در انسان‌ها مطرح میکنه که به طور کلی ۴ دسته تقسیم می‌شوند، ۱. فقط دافعه دارند۲. فقط جاذبه دارند۳. نه جاذبه دارند نه دافعه۴. هم جاذبه دارند و هم دافعه. که حضرت علی را در این مورد چهارم بیان میکنه. و می گوید انسان‌هایی که مسلک داشته باشند و در راه عقده و مسلک خودشون حرکت کنند دوست ساز و دشمن ساز میشن.
نوع دعوت ها رو از نظر شعاع تاثیر آنها مطرح میکنه که همه یکسان نیستند و بعضی یک بعدی  و در یک سو پیشرفته است و قشر وسیعی رو پذیر گرفته و بعضی دو بعدی و شعارشان دو دو سو پیش رفته هم قشر وسیعی رو فراگرفته و در زمان هم پیشروی کرده. و بعضی در ابعاد گوناگون پیشروی کرده اند، هم سطح وسیعی از جمعیت رو در بر گرفته و هم در زمان ها پیشروی کرده و هم تا اعماق روح بشر ریشه دوانده. و جاذبه ها هم همین گونه اند و جاذبه علی (ع) هم از اینگونه است و چند بعدی.
      

        رمان بار دیگر شهری که دوست می داشتم به قلم #نادر_ابراهیمی و #نشر_روزبهان است. 
داستان عشقی ممنوعه از طرف جامعه بین پسر یک کشاورز و دختر خان و در نهایت جدایی از وطن و شهری که دوست می داشتند و بازگشت دوباره به آن شهر. 
مرام عاشقانه را نادر ابراهیمی بین گفتگو های شخصیت بازگو می کند و به چالش های سیاسی و اجتماعی آن دوره هم می پردازد . 


قطعا از خواندن قلم نادر ابراهیمی کسی پشیمان نمی شود و نیاز به معرفی هم ندارد.
      

        رمان برفاب ، رمانی برای مخاطب بزرگسال به قلم خانم #مرضیه_نفری از #نشر_معارف است. 
خانم نفری در این داستان به سراغ موضوع چالش برانگیز و کمتر قابل توجه افراد جامعه از دید خود رفتند. طلاق عاطفی، که شاید برای برخی هنوز تعریفی در دایره لغات زندگیشان نداشته باشد ولی جامعه با آن دست و پنجه نرم میکند. 
فضای داستان را در دوران کرونا بازگو می‌کنند که برای خود من هم یادآوری جالبی بود که چه شرایط سختی را پشت سر گذاشتیم در کنار همه بحران های زندگی. 
شخصیت اصلی داستان یک زن است با چالش های مختلف و حتی گاهی برچسب های جامعه و مراقبت از زندگی خود و اطرافیانش، فشار زیاد بر زنان و گاها توقع زیاد از حد و خارج از توان یک زن و روند حل مسئله یک زن را خانم نفری خیلی خوب به تصویر کشیدند؛ به طوریکه خواننده خانم احساس شخصیت اصلی را کاملا درک میکند و خیلی اوقات با او همذات پنداری میکند. داستان شروع خوبی داشته و ایجاد تعلیق و کنجکاوی آن در خواننده، او را پای قصه نگه میدارد. 
ویژگی های شخصیت هم در خور نیاز داستان بیان شده است. 



پ.ن: اگر به موضوعات اجتماعی و خانواده علاقه مند هستید پیشنهاد خوبی است.