✨️Morpheus

تاریخ عضویت:

اردیبهشت 1404

✨️Morpheus

@GodOfTea

58 دنبال شده

61 دنبال کننده

                هر چه پول در آورد کتاب خرید؛
پدر پرسید: "دنبال چه می‌گردی؟"
گفت: "دنبال خودم..."
              
https://t.me/Morpheusbookland

یادداشت‌ها

        ما سه نفر بودیم، سه خواهر. هر سه با هم، ناگهان در شب سال نو گم شدیم. بدون هیچ نشانه یا ردی، در همان چند ثانیه‌ای که مادرمان از ما رو برگرداند تا پدرمان را ببوسد، ما ناپدید شدیم. هیچکس چیزی ندیده بود و پلیس می‌گفت امکان ندارد در آن کوچه گم شده باشیم. یک ماه بعد، هر سه برهنه، در حالی که هیچ چیز از آن یک ماه به یاد نداشتیم در همان جایی که گم شده بودیم پیدا شدیم؛ اما چیزی تغییر کرده بود‌. چیزی درون ما  فرق کرده بود که کسی نمی‌توانست بگوید چیست. پدرمان کم کم به این فکر افتاد که ما فرزندان او نیستیم. کم کم موهایمان سفید شد و چشمان آبی‌مان سیاه. حالا سال‌ها از آن اتفاق می‌گذرد و من ۱۷ ساله شده‌ام. خواهرانم هر کدام  خانه را ترک کرده و به کار خود مشغولند. اما وقتی خواهر بزرگ‌ترم دوباره ناپدید می‌شود، همه چیز به هم می‌ریزد و رازهای بیشتری آشکار می‌شوند...


نظر شخصی: در ژانر خودش کتاب جالبی بود و میشه گفت خوشم اومد. فضاسازیش از نقاط قوتش بود و توصیفاتش برای من‌ شخصا قابل تصور بود. شاید پایان کتاب به نظر خیلی‌ها باز باشه اما من فکر می‌کنم برای این داستان به اندازه کافی کامل بود و شاید نویسنده با این پایان می‌خواسته دست خودش رو برای نوشتن جلد دوم باز بذاره. روندش هم نه خیلی کند بود و نه خیلی تند و می‌تونست خواننده رو کنجکاو نگه داره.
      

16

        "ما مرگ را شکست داده‌ایم. ما به هر دانشی که وجود داشته دست یافته‌ایم. دیگر کسی به دنبال خدایان نمی‌گردد، چون ما خودمان با شکست دادن مرگ و بیماری‌ها خدا شده‌ایم."

در دنیایی که دیگه طبیعت نمی‌تونه کار خودش رو انجام بده، هنوزم مرگ یه چیز ضروریه. نمیشه که آدم‌ها همین‌جور به دنیا بیان و هرگز نمیرن. مرگ هنوز هم لازمه، پس باید افرادی باشن که به جای طبیعت اون رو اجرا کنن. به این افراد "داس" گفته میشه. مرگ‌آورانی که باید عادل و دلسوز باشن‌. اما وقتی "باید" وجود داشته باشه؛ همیشه کسانی هم هستن که از اون سر باز بزنن. ما در این کتاب داستان دو نفر رو می‌خونیم که ناخواسته در مسیر داس شدن قرار می‌گیرن؛ و کم کم با این سوال مواجه می‌شیم که حتی اگه انسان بتونه همه جرم‌ها و بیماری‌ها و حتی خود مرگ رو شکست بده، ریشه کن شدن فساد از وجود انسان‌ها ممکنه؟

نظر شخصی: این کتاب از اون فانتزی‌هایی بود که بهم یادآوری کرد یک کتاب خوب صرف نظر از ژانرش می‌تونه چقدر تامل برانگیز باشه. صفحه‌های آخر جوری بودن که نمی‌تونستم کتاب رو زمین بذارم. اگر مثل من از اون آدم‌هایی هستید که تقریبا هر ژانر کتابی رو می‌خونن، پیشنهاد می‌کنم بخونید و لذت ببرید. 
      

31

37

15

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.