معرفی کتاب مانستر اثر نائوکی اوراساوا مترجم شیوا مقانلو

مانستر

مانستر

نائوکی اوراساوا و 1 نفر دیگر
3.8
3 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

23

ناشر
نیماژ
شابک
9786224130532
تعداد صفحات
334
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        مانستر، شاهکار اوراساوا، داستان جنایی پیچیده و حیرت‌انگیزی است که میلیون‌ها مخاطب را در سراسر جهان میخکوب کرده. گرچه اوراساوا حکایتش را به یک رمان مستقل محدود نساخته و آن را به شکل مانگا و انیمه نیز عرضه کرده است، اما حتی مخاطبان سریال انیمه و کتاب‌های تصویری (مانگا) نیز باید رمان را حتماً بخوانند تا به فهم کاملی از جهان تودرتوی مانستر برسند.
مانستر به شکل یک پرونده‌ی جنایی مستند و پرنکته، و از زبان خبرنگاری به نام وبر، روایت می‌شود. وبر با گشتن در اروپا، پای صحبت آدم‌های مختلفی می‌نشیند که هر یک هیولا را از زاویه و به دلیلی خاص شناخته‌اند: هیولایی که از همان آغاز می‌دانیم مجروح شده و به کما رفته است. ما نیز هم‌پای راوی، پازل عظیم روایت‌ها را تکه‌تکه کنار هم می‌گذاریم تا از خلال خاطرات آدم‌های سفید و سیاه و خاکستری داستان، به حقیقت برسیم. اما آیا رسیدن به حقیقت ممکن است؟ و اگر بله، آیا می‌توانیم وحشت آن را تاب بیاوریم؟
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به مانستر

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به مانستر

یادداشت‌ها

niyayesh

niyayesh

1404/4/16

داستان مان
        داستان مانستر روایتگر یک پروژه‌ی مخفی نظامی برای تولید ژن برتره. روایت با نجات یافتن یک خواهر و برادر دوقلو توسط یک دکتر آغاز می‌شه؛ این دو کودک، بازمانده‌های همون پروژه هستند.

ماجرا از زبان یک روزنامه‌نگار روایت می‌شه؛ کسی که در تلاشه از دل این پرونده‌ی کهنه، حقیقت رو بیرون بکشه. اون سراغ افرادی می‌ره که به نوعی با یوهان، نینا (خواهرش) و دکتر تنما در ارتباط بودن و از خلال مصاحبه‌ها، گذشته رو ورق می‌زنه. نکته‌ی جالب اینجاست که در خود رمان، هیچ مصاحبه مستقیمی با این سه شخصیت اصلی نداریم. بیشتر با ساید استوری‌ها و آدم‌هایی روبه‌رو هستیم که زندگی‌شون از مسیر یوهان رد شده و حالا سعی داریم از بین همین روایت‌های پراکنده، به ایدئولوژی یوهان نزدیک بشیم.

ماجرا در زمانی اتفاق می‌افته که خود یوهان، بعد از تمام آن اتفاقات، در کماست و خطر ظاهراً از سر شهر رفع شده. اما روزنامه‌نگار، به‌جای بسنده کردن به این پایان، می‌خواد بفهمه آیا هنوز هم هیولایی مثل یوهان، در زیر پوست شهر وجود داره یا نه.

 از نظر نثر، کتاب بسیار خشک و رسمی‌ست؛ دقیقاً مثل نوشته‌های یک روزنامه‌نگار که مستندات و نتایج تحقیقاتش رو گزارش می‌کنه.
از طرف دیگه، تعداد شخصیت‌ها زیاد و گیج‌کننده‌ست. بعضی شخصیت‌ها چند اسم دارن و حتی با وجود فهرستی که در انتهای کتاب ارائه شده، باز هم به خاطر سپردن همه سخت بود.

نکته‌ی قابل توجه دیگه اینه که روایت از سمت شخصیت‌های اصلی (نینا، یوهان یا تنما) نیست، بلکه بیشتر از اطرافیان اون‌هاست. این ممکنه برای بعضی‌ها ضعف به حساب بیاد. به‌خصوص اگه انتظار دارید با شخصیت‌های اصلی بیشتر همراه باشید.

به نظرم کسی که اول انیمه‌ی مانستر رو دیده باشه، ارتباط بهتری با فضای رمان برقرار می‌کنه، چون انیمه مستقیم‌تر و روایتی‌تره.

برای من، این نوع روایت گزارش‌گونه تجربه‌ی جدیدی بود. گرچه گاهی خوندنش طاقت‌فرسا می‌شد، اما وقتی به صفحه‌ی آخر رسیدم، حس کردم از این تجربه واقعاً لذت بردم.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

4