یادداشت ✨️Morpheus
1404/2/15
ایوان ایلیچ در حال مرگ است. اما بیشتر از غم و ترسی که خود مرگ برایش به همراه دارد، بیتفاوتی دیگران نسبت به مرگش است که او را میآزارد. در خود کتاب جملهای هست که میگوید: "تلخترین رنج ایوان ایلیچ آن بود که هیچکس آنجور که او میخواست، غم او را نمیخورد." و به راستی که اندوه تنهایی و بی غمخوار بودن، بیش از اندوه مرگ باعث از هم پاشیدن روح انسان میشود. نظر شخصی: احساسات ایوان ایلیچ، ترس و تنهایی و غمش خوب به تصویر کشیده شده بود؛ و از طرفی اون حجم از بیتفاوتی اطرافیانش به مرگش هم به طرز عجیبی قابل باور بود، جوری که با خودت میگفتی "خب، این کارا از آدما بر میاد." از طرفی این هم برام جالب بود که واضح بیان کرده بود آدمها ممکنه از مرگ اطرافیانشون خوشحال بشن، چون کسی که مرده خودشون نیستن. در کل اگر اهل کتابهایی از این دست هستید پیشنهادش میکنم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.