1. کتاب از غلطهای فاحش املایی و ویرانگر ترجمهای رنج میبرد! وضعیت ویراستاری کتاب چنان بغرنج است، که گاهی مجبور میشدم دست به رمزگشایی از منظور مترجم بزنم! و البته گاهی هم سری به نسخه زباناصلی کتاب! ولی کتاب، خواندنی است. ارزشش را داشت!
2. نویسنده (کای برد)، با کتاب American Prometheus: The Triumph and Tragedy of J. Robert Oppenheimer (پرومته آمریکایی، پیروزی و تراژدی جی رابرت اوپنهایمر) در سال 2006 به جایزه ادبی پولیتزر دستیافت. (این کتاب، اساس فیلم سینمایی Oppenheimer ساخته سال 2023 اثر کریستوفر نولان است.) و به نوشتن زندگینامه شخصیتهای شهیر آمریکایی شهره است. کتاب جاسوس خوب نیز بر همین وزن با همین کیفیت نوشتهشده و دارای چارچوب مشخصی است. نویسنده، گاهی انتقاداتی به سیاستهای امریکا در قبال اسرائیل دارد ولی هیچگاه زیادهروی نمیکند و فلسطین را حق مسلم اسرائیلیان میداند!!
3. باید توجه داشت که نویسنده بهمانند دیگر شرقشناسان، با اسلام از دریچه اسلام اهل سنت آشنا شده است و تشیع را انشعاب و انحراف از اسلامی تلقی میکند. و همچنین اسلام را آئین اعراب میداند و همه بدعتهای اعراب را بخشی از سنتهای اسلام میداند.
(برای آشنایی با این نظام فکری به مقدمه کتاب دولت و حکومت در دوره میانه اسلام نوشته آن. کی. اس. لمبرتون با ترجمه علی مرشدی زاده از انتشارات تبیان بنگرید.)
4. نویسنده در همه کتاب، با زیرکی تمام نامی از جریانات شیعی و مبارزات آنها نمیبرد و همه هموغم جاسوس خوب داستان (رابرت ایمز) را حلوفصل بحران اعراب و اسرائیل میداند. او در میان سطور متعدد که از وضعیت مردم لبنان و فلسطینیان ساکن در اردوگاههای لبنان مینویسد، کمترین اشارهای به مردم فقیر و درمانده جنوب لبنان و شیعیان نمیکند! انگار آنها وجود نداشتند! و همیشه این اکثریت مطلق تاریخی لبنان را با سنیها جمع میزند و در برابر مارونیها تعریف میکند!
5. این سانسور عظیم شیعیان لبنان، درجایی از کتاب یقه نویسنده را میگیرد و او را مجبور میکند تا از تماس تلفنی رابرت ایمز با علی حسن سلامی برای به دست آوردن اطلاعاتی از وضعیت امام موسی صدر ربودهشده در لیبی، بنویسد! نویسنده در یک خط سعی میکند ماجرا را جمع کند و میگوید که ایشان، شخصیتی محبوبی بود که با همه نشست و برخاست داشت ولی بازهم از شیعیان خبری نیست...
6. در همه این کتاب از تلاشهای آمریکاییها برای اجبار یاسر عرفات و ساف از دست کشیدن از سلاح و حرکت بهسوی شکل دادن یک تشکیلات سیاسی برای رهبری باقیمانده فلسطینیان در سراسر دنیا، حرف میزند. همکاری گسترده عرفات با آمریکاییها در حفاظت از اشخاص آمریکایی و سفارت این کشور تعجببرانگیز است! بااینحال بهخوبی نشان میدهد که روز پس از خروج عرفات و ساف از لبنان، اسرائیل به همکاری فالانژها، کشتار وحشیانه آوارگان فلسطینی و شیعیان جنوب لبنان در اردوگاه صبرا و شتیلا را سامان دادند و چندین هزار نفر را قتلعام کردند که جنازه برخیها هنوز کشف نشده است. خوب دقت کنید که شیعیان جنوب لبنان در کشور خودشان در اردوگاه آوارگان فلسطینی میزیستند! ولی خبری از مبارزات ضد تبعیض و اشغالگری آنها در کتاب جاسوس خوب آمریکایی نیست!
7. در یک تحریف گسترده و مزخرف تاریخی، نویسنده تلاش پنهانی دارد تا با نام نیاوردن از شیعیان در همه سطور کتاب، بهیکباره با انفجار ساختمان سفارت امریکا در بیروت، از یک جریان تندرو اسلامی به نام حزبالله رونمایی کند و شیعیان را از پشت پرده بیرون بیاورد و بهعنوان اسلام بنیادگرا معرفی کند! اما دقت داشته باشید که جنبش امل لبنان در سال 1970 و همان روزگار ابتدایی آشنایی سلامه و ایمز بهواسطه زین در لبنان، تشکیل شد و احتمالاً همان روزهایی که علی حسن سلامه، مصطفی زین و رابرت ایمز و خیلیهای دیگر در لابیها و بارهای هتلهای متنوع لبنان در حال عیش و نوش بودند، سید موسی صدر که ایران را مدتها پیش رها کرده و به لبنان آمده بود در تلاش بود تا بنایی برای آوارگانی بسازد که در کشور خودشان غریبه بودند.
8. در این کتاب به نوع همکاری شخصیتهایی مثل محمد الکبیسی، مصطفی زین و علی حسن سلامه با رابرت ایمز دقت کنید. همیشه تصور این بوده است که جاسوسی با مقاصد مالی و در قبال پول و ثروت صورت میگرفته است و جیب خالی را عامل اصلی جاسوسی معرفی میکردهاند. اما دیده میشود که انگیزههای ایدئولوژیک، چه جاسوسان برجستهتری میسازد! اغلب این افراد در تلاش برای ساختن کشوری بهتر، جامعهای آرام تر و یا اهداف اینچنینی بودند و ایمز را سرپل خوبی برای تعامل با امریکا میدانستند. اما واقعیت این است که بحران اصلی را خود آمریکاییها رقم میزدند و نقطه مرکز پرگار بحران و خشونت همیشه آمریکاییها بودند.
9. حتما کتاب «لبنان» نوشته شهید عزیز دکتر مصطفی چمران را بخوانید تا از وضعیت لبنان و شیعیان آن در دهه 60 و 70 میلادی به خوبی مطلع شوید.