۱. پرواز شبانه، داستان نیست! بیخود دنبال یک داستان هیجان انگیز و نفسگیر نباشید!
۲. همه این کتاب دو سو دارد. یک سمت ریویر و تعهداتش و در سمت دیگر خلبانان و مکافاتهای پرواز در شب!
۳. ریویر میخواهد هر طور که شده طلسم پرواز در شب را بشکند و انتقال محمولههای پستی را شبانه هم به جریان وادارد، حالا میان تعهدات حقوقی این اتفاق و وجدان خود گیر کرده است. ریویر هیچگاه، وقت خود را بابت آنچه خودش عشق و عاشقی مینامد، نگذاشته و مرد کارش بوده تا مرد خانواده! و مناسبات زندگی یک زوج را چندان درک نمیکند و حتی حسرت داشتن یک همسر را دارد...
۴. ریویر در میانه شب، تقریبا اطمینان حاصل میکند که یک هواپیمای پستی را از دست داده است. قرار گرفتن او بر سر دوراهی تصمیم به خطر انداختن جان خلبانان و یا ملغی کردن برنامه پرواز شبانه، به خوبی مرزهای اخلاقی نظام فکری و فلسفی را نشان میدهد. چیزی که اگزوپری جنگ دیده، دست ورزیدهای در نقد ملایم آن دارد...