رجا

رجا

بلاگر
@Frameless
عضویت

اسفند 1403

122 دنبال شده

107 دنبال کننده

                ما
فاتحان قلعه‌های فخر تاریخیم،
شاهدان شهرهای شوکت هر قرن.
(م. امید)
              

یادداشت‌ها

نمایش همه
رجا

رجا

1404/5/2

        ◾پتکو به سال ۱۳۷۱ و به منظور رفع نیازهای مملکت به پمپ و توربین‌های آبی، ذیل ایدرو تاسیس شد. همچون دیگر شرکت‌های تاسیس شده در دولت سازندگی، این شرکت هم با خرید لایسنس، طرح و نقشه و داکیومنت‌های شرکتی هلندی ناویهاوس، کارش را آغاز کرد و با همان سرعت ورشکست و وبال گردن وزارت صنایع و معادن آن روزگار شد!

◾اوایل دهه ۸۰ شمسی، مهندس علی عمرانی به عنوان سرپرست کارخانه پتکو، به دعوت مهندس تجریشی که به تازگی در پست مدیر عامل منصوب شده بود، شروع به کار می‌کند. در اوایل کار ایشان، این مجموعه با تعداد زیادی پمپ‌ غیر استاندارد تولید شده یا بازگشتی از جانب مشتریان، به علت مشکلات فنی در طراحی و ساخت، رو به رو بود.

◾این شرکت با خرید تعدادی طرح و نقشه پمپ‌های هلندی، تولیدش را شروع کرده بود و چیزی به نام واحد تحقیق و توسعه (R&D) نداشت و اصولا نیازی هم به طراحی نداشت! این شرکت برای مونتاژ تاسیس شده بود نه طراحی! (همان سیاست تکنوکرات‌های دهه ۷۰) انتقال تکنولوژی در حد خرید چند طرح و نقشه صورت گرفته بود. (و اساسا معنی انتقال تکنولوژی چیزی بیشتری هم نیست!)

◾اما فصل تحریم که آغاز شد، بحران هم بالا گرفت. هرچند پیش از آن هم نفس پتکو با تولید محصولات بی‌کیفیت بریده بود، اما تحریم، قرار بود تیر خلاص بر صنعت وارداتی پمپ‌های سنگین ایرانی باشد که نشد! مهندس تجریشی مسئولیت این شرکت را عهده‌دار شد و کار مدیریت کارخانه را به مهندس عمرانی می‌سپارد.

◾مهندس عمرانی، پس از رتق و فتق ایرادات پمپ‌های بازگشتی، دستی به سر و روی منابع انسانی و نیروهای شرکت می‌کشد و تحریم را غنیمت می‌شمرد تا تحقیق و توسعه را به راه کند و پمپ‌هایی بسازد که گلوگاه صنعت نفت و گاز و پتروشیمی هستند.

◾خواندن این کتاب، مکافات ساخت و تولید تجهیزات صنعتی سنگین و حیاتی را خیلی قشنگ نشان می‌دهد! به نظرم اگر اسم کتاب را «یک جفت کفش آهنی» می‌گذاشتند، هم خوب می‌بود! این کتاب، چهارمین کتاب از مجموعه کتاب‌های تاریخ شفاهی پیشرفت نشر راه یار است که خوانده‌امش. نویسنده، متبحرانه نوشته و خیلی خوب مسیر داغون پیشرفت صنعت را در ایران تشریح می‌کند از قحطی قطعات و تجهیزات گرفته تا کارشکنی گسترده مسئولیت دولتی!
      

18

رجا

رجا

1404/4/29

        ◾در روزگار نوجوانی، دو سه مرتبه خواند‌امش. آن وقت‌ها، به نظرم خیلی جذاب بود! اما بعدتر پی چیزهایی دیگر در زندگی شهدا بودم مثل روش و شیوه تفکر آن‌ها. 

◾ کتاب، مجموعه خاطرات اطرافیان شهید عباس بابایی است. کتاب به سبک همیشگی خاطره‌پردازی از زندگی شخصی شهید، نوشته شده و خبری از توانایی‌ها، از ابتکارات عملیاتی، از نظام فکری-مدیریتی این بزرگوار هیچ خبری نیست!

◾متاسفانه در سالیان اخیر نیز سریال تلویزیونی شوق پرواز بر اساس زندگی این شهید گرانقدر ساخته شده که جز چند سکانس رمانتیک و داغون فیلم‌فارسی چیز بیشتری برای عرضه به مخاطب نداشت.

◾فاجعه روند خاطره‌بازی با زندگی شهدا، انگار هدفمند است! نسل بعدی انقلاب، مقدار زیادی رمان عاشقانه جنگی دارد اما هیچ الگوی مدیریتی نوآورانه و خلاقانه برای شکل‌دهی آینده کشور ندارد! انگار قرار است، پیرمردهای موجود، تا ابد سکان مدیریت کشور را رها نکنند!

◾شهید بابایی، در زمان شهادت، معاون عملیات ستاد نهاجا، به فرماندهی شهید ستاری بود. اختلافات این دو بزرگوار میان فرماندهان آجا، زبانزد بود! اما این اختلافات در همان چارچوب رزمی-عملیاتی باقی ماند و هیچگاه تبدیل به کینه و حسد نشد. این اتفاق، یکی از بزرگترین نکات زندگی این دو شهید بزرگوار  بوده است، گرچه نظر بنده به شهید ستاری نزدیک‌تر است!😳
      

9

رجا

رجا

1404/3/29

        ◾آهار را مجموعه جوانان پر شور مشهدی، راه انداخته‌اند، آن هم جوری که اصلا فکرش را نمی‌کنی! آهار قرار بوده، گره‌ای از کار مردم باز کند، اتفاقا نیروگاه مشهد هم نزدیک بوده و دوستان دورتر نرفته بودند و کارشان را همان‌جا بنا کرده بودند...!

◾ سیستم‌های کنترل و مدیریت نیروگاهی در ایران، عمدتا مبتنی بر تجهیزات شرکت آلمانی زیمنس است و نیروگاه‌های ساخته شده پیش از انقلاب، بیشتر آمریکایی و ساخت شرکت GE. البته شرکت سوئدی آلستوم هم تلاش‌هایی برای ورود به بازار انرژی ایران، پیش از انقلاب داشته که چندان موفقیت آمیز نبوده اما آنقدر موفق بوده که نیروگاه بخاری در محله طرشت تهران بسازد و مردم فهیم تهران هم کل آن محله را به افتخار این شرکت، محله آلستوم نامگذاری کنند!😅😉

◾نیروگاه‌های برق، بخشی از تاسیسات کلیدی و زیر ساخت‌های اساسی هر مملکتی‌اند که خاموشی و استراحت برایشان تعریفی ندارد. چنین مجموعه‌ای باید به گونه‌ای طراحی بشود که پایداری و دوام بالایی در شرایط مختلف را داشته باشد و البته ملاحضات دیگر. همین مسائل اهمیت و ارزش تجهیزاتی که شرکت آهار تولید می‌کند را دو چندان می‌کند.

◾در کتاب جایی حرف از سیستم‌های DCS یا Distributed Control System به میان می‌آید. باید توجه داشت که برای مدیریت فرآیند  یک پلنت یا مجموعه صنعتی بزرگ و غول‌پیکری مثل یک نیروگاه برق یا شرکت پتروشیمی یا پالایشگاه، سیستم‌های مدیریت توزیع‌شده یا نامتمرکز (Decentralized) قلب و اساس سیستم کنترلی هستند. فرآیند همواره در جریان است و مقطعی نیست که بتوان پارامترها را بعد از اتمام کار بازبینی و بهینه کرد. دقت و کیفیت انجام کار در کنار سرعت، اساس این سیستم‌های مدیریتی است.

◾در کشور ما، عموما از DCSهای شرکت‌های غربی استفاده می‌شده است. و البته بعدتر به علت‌ تحریم‌ها، مدتی پای یوکوگاوا ژاپنی به تاسیسات ایرانی باز شد که آن هم دیری نپایید و تحریم را سر نیزه کرد و دست شرکت‌های ایرانی را تا آرنج توی پوست گردو گذاشت! که آهار، با زحمات فراوان کارت‌های این سیستم پیچیده را با موفقیت تولید می‌کند و برای اولین بار در نیروگاه گازی جم (که از آن به اشتباه نیروگاه کنگان  اسم به میان آورده) نصب می‌کنند.

◾جایی در کتاب اشاره می‌شود که در گذشته شرکت‌هایی در ایران سیستم DCS ساخته‌اند که بعدها، پیگیری نشده و دیگر خبری از تداوم کار آن‌ها نیست. بد نیست بدانید، شرکت کرمان تابلو (Kerman Tablo Co) در گذشته با موفقیت سیستم DCS تماما ایرانی Persia-A را با موفقیت طراحی و پیاده‌سازی کرده است و بخشی از زیرساخت‌های اساسی کشور از آن بهره می‌برد. ضمن آن‌که این سیستم بسیار با کیفیت و حرفه‌ای طراحی و مهندسی شده بود و یک سر و گردن از نمونه‌های غربی و شرقی، به واسطه پشتیبانی در دسترس و همچنین شناخت عالی و دقیق از صنایع ایرانی بالاتر بود. که متاسفانه با فوت آقای ناصر حیدری‌نسب، موسس شرکت،  این شرکت نتوانست مثل گذشته کار کند و رفته رفته مهندسین و کارکنان زبردست و برجسته آن به کشورهای خارجی مهاجرت کردند یا این شرکت را ترک کردند. حیف شد...
      

9

رجا

رجا

1404/3/29

        ◾با این‌که دو سالی از پایان کارم با شرکت‌های ریز و درشت دانش‌بنیان تمام شده و این روزها دغدغه‌ها و برنامه‌های دیگری دارم، اما خواندن این کتاب، داغ آن روزهایم را تازه کرد.

◾شب‌خوابی کف شرکت با زیراندازی از پلاستیک حباب‌دار و کارتن‌های محصولات و پتویی از کاپشن کثیف و زنگار گرفته از باران اسیدی و نمناک تهران! یا درگیری با مسئولین پر رو و بدتر، دروغگوی وزارت نیرو، دویدن دنبال استانداردهای CE و TUV اروپایی برای شرکت دولتی داخلی که سازمان استاندارد ملی مملکت را قبول ندارد و آخر سر دور خوردن از شرکت‌های دولتی وصل به چاه‌های نفت‌خیز جنوب!

◾همگی را درک کرده بودم. در میانه‌های بحران ترور حاج قاسم عزیز، وقتی که خون در رگ‌هایم مثل روغن داغ می‌جوشید، پشت میز کار در اتاقک کوچک (که بعدها فهمیدم این اتاقک در واقع گل‌خانه آن واحد بوده و دوستانم با قیمت پایینی اجاره‌اش کرده بودند!) می‌نشستم و کار می‌کردم، حتی تصورش را هم نمی‌کردم که شرکت‌ها و مجموعه‌های خصوصی دیگری هم رنج ما را کشیده بودند و جاده پیشرفت تولید داخل را هموارتر کرده‌اند.

◾تجربیات این شرکت در پروژه‌های دولتی، نظام قراردادی و پرداختی نامنظم و پر ایراد و هم چنین حرکت به سوی محصول محوری به جای پروژه محوری و کار با مردم عادی به جای مشارکت در پروژه‌های دولتی، تجربیات مشترک بیشتر شرکت‌های ریز و درشت نوپای یکی دو دهه اخیر است.

◾دم‌شان گرم! انشاله همیشه موفق و سربلند باشند...
      

9

رجا

رجا

1404/3/15

        ◾جمکو را مدت‌هاست می‌شناسم، از پیش از خواندن این کتاب، به واسطه کار و تحصیلاتم با این شرکت آشنا بودم.

◾همیشه در نگاه مهندسی‌طور من، حداقل یک شرکت ایرانی بی‌نظیر در هر حوزه‌ای وجود دارد که محصولاتش توانایی رقابت با برترین برندهای دنیا در همان حوزه را داراست. جمکو، همان شرکت بی نظیر در حوزه موتورهای الکتریکی است.

◾از دولتی بودنش خیلی ناراحت بودم! همیشه این ترس راداشتم که در آمد و رفت‌های سیاسی مسئولینی که پی‌ پر کردن رزومه‌اند، هپکویی یا آذرآبی یا هفت تپه‌ای یا صدرایی یا واگن پارسی بشود! عاشق کیفیت محصولاتش بودم! با غرور از آن حرف می‌زدم! اصلا ساخت ایران، یعنی این...

◾اما، آن روزی که برادر احسان عزیز، عملیات احیا به دست به سراغم آمد، باورم نمی‌کرد که سرنوشت هپکو و آذرآب، هفت تپه و واگن پارس، مو به مو برای جمکو رخ داده باشد!

◾محمد حکم‌آبادی، نویسنده چیره‌دست و حرفه‌ای، احیا این شرکت برجسته را به خوبی تصویر می‌کند. سطر به سطر کتاب برایم آشناست. تلاش‌های یک دو جین مهندس میان سنگ و آهن برای احیا این کارخانه از دست رفته و خیانت مشتی مفت‌خور دریوزه که از بد روزگار هم‌وطن ما و این ملت شده‌اند. حتی تصورش هم نمی‌کردم جمکویی که همیشه آن را ستایش می‌کردم، این چنین از ویرانه‌ای بلند شده باشد! چه سرنوشت عجیبی!

◾دم نویسنده و انتشارات گرم، انشاالله همیشه موفق و سر بلند باشند...
      

15

رجا

رجا

1404/3/15

        ◾روزگار نوجوانی که دانش‌آموزی در بوشهر بودم و باید هر چند ماه یک‌بار جاده بوشهر تا بندر کنگان (از شمال تا جنوب استان در یک خط ساحلی) را طی می‌کردم تا به شهر مادری‌ام برگردم، همیشه تابلو سبز رنگ بزرگ کنار پل روگذر چغادک نظرم را جلب می‌کرد. کدام دکتر حسابی این جاده را نقشه برداری کرده است؟! همان حسابی کتاب فیزیک؟! فیزیک کجا و نقشه برداری کجا؟! داریم اصلا؟!
◾حتی تصورش هم نمی‌کردم این جاده ای که باید سالی چندبار سرو ته آن را می‌رفتم و می‌آمدم را هشتاد نود سال پیش، جوانی تحصیل کرده و برجسته، نقشه برداری کرده باشد و آرام آرام خودش را بالا کشیده باشد تا نظرها را معطوف به خود و اعتمادها را جلب کرده باشد تا بعدتر فرصتی دست دهد و دانشسرایی و بعدتر دانشکده و دانشگاهی راه بیاندازد برای فردای این خاک...
◾تحقیقات، ایده‌ها، آثار و روش‌های دکتر حسابی، شاید برجسته‌ترین و بی‌نظیرترین در نوع خود نباشد، اما این زحمات، تلاش‌ها و کارها در عصری صورت پذیرفت که کمترین درکی از علم مدرن و علوم پایه در این کشور باقی نمانده بود. در واقع در برهه زمانی میان تاسیس مدرسه دارالفنون تا تاسیس دانشگاه تهران، یک دوره تاریک علمی در ایران است. که پایان آن را مدیون دکتر حسابی هستیم.
◾ رضا منصوری، استاد سابق فیزیک دانشگاه شریف، در مقاله‌ای کوتاه درباره دکتر حسابی، دست به تخریب شخصیت این انسان بزرگوار زده‌ و او را متهم به عدم درک قواعد پایه و ابتدایی فیزیک و ناتوانی در حل مسائل پیش پادافتاده کرده است که البته از رضا منصوری اصلا بعید نبود و البته که مسبوق به سابقه هم هست! (همین رفتار را هم با دکتر گلشنی، استاد سابق فیزیک دانشگاه شریف، داشته‌ است!) 
      

12

رجا

رجا

1404/2/24

        ۱. پرواز شبانه، داستان نیست! بی‌خود دنبال یک داستان هیجان انگیز و نفس‌گیر نباشید!

۲. همه این کتاب دو سو دارد. یک سمت ریویر و تعهداتش و در سمت دیگر خلبانان و مکافات‌های پرواز در شب!

۳. ریویر می‌خواهد هر طور که شده طلسم پرواز در شب را بشکند و انتقال محموله‌های پستی را شبانه هم به جریان وادارد، حالا میان تعهدات حقوقی این اتفاق و وجدان خود گیر کرده است. ریویر هیچ‌گاه، وقت خود را بابت آنچه خودش عشق و عاشقی می‌نامد، نگذاشته و مرد کارش بوده تا مرد خانواده! و مناسبات زندگی یک زوج را چندان درک نمی‌کند و حتی حسرت داشتن یک همسر را دارد...

۴. ریویر در میانه شب، تقریبا اطمینان حاصل می‌کند که یک هواپیمای پستی را از دست داده است. قرار گرفتن او بر سر دوراهی تصمیم به خطر انداختن جان خلبانان و یا ملغی کردن برنامه پرواز شبانه، به خوبی مرزهای اخلاقی نظام فکری و فلسفی را نشان می‌دهد. چیزی که اگزوپری جنگ دیده، دست ورزیده‌ای در نقد ملایم آن دارد...
      

19

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

رجا

رجا

1404/1/3

ماجراهای شرلوک هولمز، کارآگاه خصوصی: رسوایی در کشور بوهم و پنج داستان دیگرماجراهای شرلوک هولمز، کارآگاه خصوصی: برق نقره ای و پنج داستان دیگرماجراهای شرلوک هولمز، کارآگاه خصوصی: سیمای زرد و پنج داستان دیگر

فهرستی برای شرلوک هلمز !

16 کتاب

شرلوک هلمز را می‌توان محبوب‌ترین کاراگاه داستانی تاریخ دانست. او بسیار باهوش و نکته‌بین است، کمتر چیزی از چشمان تیزبین او دور می‌ماند... سر آرتور کانن دویل، با خلق این شخصیت پیچیده و چند بعدی، دروازه‌ای جدید از روش‌های کشف جرم را بر روی انسان‌ها باز کرد! با گذشت چند صده از نگارش این داستان‌ها، دیگر روش‌های هلمز برای کشف حقیقت، فقط داستانی برای سرگرمی نیستند. روش‌هایش مورد مطالعه قرار می‌گیرد و تکنیک‌هایش نقد و بررسی می‌شوند. در طی چند دهه گذشته آثار سینمایی متعددی بر اساس ماجراهای شرلوک هلمز ساخته و پرداخته شده است. شاید بتوان گفت برترین اثر سریالی که بر اساس این سری داستان‌ها ساخته شده، سریال The Adventures of Sherlock Holmes با بازی بی‌همتا و ماندگار جرمی برت است. این سریال در ۵ فصل ساخته شد و قرار بر آن بود که همه داستان‌های شرلوک هلمز را به تصویر بکشند که با مرگ ناگهانی جرمی برت، بازیگر نقش شرلوک هلمز، ادامه ساخت آن متوقف شد. در میان آثار سینمایی، دو اثر Sherlock Holmes ساخته گای ریچی، با بازی رابرت داونی (در نقش شرلوک هلمز) و جود لا (در نقش دکتر واتسون) به نظر با اختلاف بهترین آثار سینمایی این حوزه هستند که چندان پابندی به داستان نداشته‌اند! آثار متعدد تلویزیونی دیگری با محوریت داستان‌های شرلوک هلمز ساخته شده است که از جمله شاخص‌ترین آن‌ها می‌توان به مینی سریال شرلوک، ساخته BBC با بازی بندیک کامبربج و سریال Elementary ساخته PBS با بازی جانی لی میلر و لوسی لیو اشاره کرد. این دو سریال، شرلوک هلمز در عصر حاضر را به تصویر می‌کشند. برای خواندن شرلوک هلمز، این لیست شروع خوبی است... (نکته آن‌که، ۴ جلد اول لیست با ترجمه مرحوم کریم امامی را در گذشته انتشارات طرح نو، منتشر کرده که بعدتر انتشارات هرمس هم آن‌ها را چاپ کرده، بد ندیدم که هر دو چاپ را درون لیست بگذارم.)

17

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.