معرفی کتاب بادام اثر وون پیونگ سون مترجم فاطمه قربان زاده

بادام

بادام

وون پیونگ سون و 2 نفر دیگر
3.9
994 نفر |
303 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

91

خوانده‌ام

2,621

خواهم خواند

473

شابک
9786225911369
تعداد صفحات
160
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        این داستان در مورد ملاقات دو هیولاست؛ هیولای اول پسری است به نام یون جائه، که از بدو تولد دچار اختلالی نادر به نام الکسی تایمیا بوده و هیچ درکی از احساسات، از جمله ترس، خشم، خوشحالی و ناراحتی ندارد؛ هیولای دوم پسری است به نام گان، که تظاهر به خشونت و بی احساسی می کند؛ ولی در اصل، یک فرد آسیب دیده است. طی اتفاقاتی، گذر این دو هیولا به یکدیگر  می افتد و این دو پس از کش مکش های طولانی، رابطه ای دوستانه با یکدیگر برقرار می کنند؛ رابطه ای که فراتر از  یک قرار داد دوستی است. آنها به یکدیگر کمک می کنند تا بر نا ملایمات زندگی شان غلبه کنند؛
شاید نتوانید تمام حوادثی که در تقدیرتان رخ می دهد را کنترل کنید؛ اما تصمیم با شماست که با آنها به قعر فرو بروید یا با کمک عشق  و تلاش های بی وقفه ی خود بر آن حوادث غلبه کنید. فراموش نکنید انسان وقتی به پایان می رسد که تغییر یافتن در او به پایان برسد.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به بادام

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به بادام

پست‌های مرتبط به بادام

یادداشت‌ها

Anahita

Anahita

1401/4/30

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          وقتی که خلاصه کوتاهی از این داستان رو خوندم تصمیم به خریدن کتاب گرفتم،اما قبل از این که کتاب رو شروع کنم به خاطر بازخورد هایی که از دیگران  گرفتم کمی پشیمون شدم اما در هر حال خوندنش رو شروع کردم و قلم نویسنده و فضاسازی کتاب به حدی برام دلنشین بود که در عرض چند ساعت تمومش کردم.
توصیفات نویسنده به ویژه در فصل اول کتاب برای من خیلی جذاب بود .این که دنیا رو از دید فردی ببینیم که توانایی درک احساسات رو نداره واقعا جالبه ، درسته که این کتاب برای نوجوان ها نوشته شده اما هرچه داستان جلوتر میرفت باعث می‌شد که بیشتر به اهمیت اثر گذاری محیط و اجتماع روی افراد  و  لزوم درک آدم ها پی ببرم.
نویسنده در خلال داستان از جملات و مفاهیمی استفاده کرده که باعث همذات پنداری خواننده با شخصیت اصلی داستان میشه و همین موضوع باعث اثرگذاری بیشتر نوشته  شده.
 نکته ای که برای من خیلی جالب بود این مورد هست که داستان یه فضای غمگینی داره اما نویسنده به هیچ وجه تلاش نمیکنه که این غم رو بهت القا کنه و همین غم خاص باعث جذابیت نوشته حداقل برای من شد . به نظر من داستان های غمگین هستند که در ذهن ما ماندگار میشن.
در کل این کتاب رو نباید با هدف تغییر دیدگاه نسبت به زندگی یا گرفتن یک درس جدید خوند، اما باعث یادآوری و توجه به نکات اصلی زندگی میشه که شاید به فراموشی سپردیم.
        

18

parisa

parisa

1403/5/8

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

0

alef

alef

1403/10/8

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          کتاب بادام یک داستان خارجی است و مناسب سن نوجوان است. اما برای همه سنین مناسب است. داستان درباره یک بیماری کمتر شناخته شده است که در این بیماری شخص درک خاصی ازاحساساتی مثل ترس و خوشحالی و تاسف را و... را ندارد.
حالا این پسر، چه در دوران کودکی و چه در دوران نوجوانی با چالش هایی رو به رو میشه که گاهی این بیماری به او برای گذراندن این چالش ها کمک می کند و گاهی سبب میشه دیگران به او به دید دیگری نگاه کنند و مورد تمسخر قرار بگیرد.
نمی دونم این بیماری در واقعیت درمان داره یا نه ولی شخصیت داستان کتاب زمانی که بزرگتر میشه ظاهرا تا حدودی علائم بهبود را احساس میکنه.

👈ولی به نظر من حرف اصلی کتاب همین قسمت بریده کتابی بود که در بخوان منتشر کردم که نویسنده از زبان یون جی گفت:

مردم چشمشان را به روی فجایعی که در جای دیگر اتفاق می افتد می بندند، چون می گویند کاری از دستشان بر نمی آید، اما برای اتفاقی که در نزدیکی شان می افتد هم هیچ اقدامی نمی کنند. چون خیلی می ترسند. اکثریت مردم می توانند احساس کنند، اما عمل نمی کنند. آن ها می گویند همدلی می کنند، اما به آسانی هم به فراموشی می سپارند.

😭نویسنده به بهترین حالت به خواننده می گوید که بعضی از ما هم مثل یون جی بدون احساس هستیم فقط توجه نداریم و برای ما عادی شده. حواسمون باشه  این روزها این بیماری را در خودمون نبینیم. برای گرفتن این بیماری فقط کافیه اخبار جهان و جنگ دیگه برای ما عادی بشه. اون وقت می بینیم که قسمت بادامی شکل مغز ما هم کوچیک شده و ما اصلا متوجه نشدیم. 😔😔
        

3