معرفی کتاب آدلف، شنی گریخته از سواحل عشق اثر بنژامن کنستان مترجم معصومه زندی

آدلف،  شنی گریخته از سواحل عشق

آدلف، شنی گریخته از سواحل عشق

بنژامن کنستان و 1 نفر دیگر
3.8
43 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

71

خواهم خواند

26

شابک
9646621201
تعداد صفحات
124
تاریخ انتشار
1396/11/18

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        آدولف جوانی ممتاز و پاک است که دنیای احمقانه ای که اطرافش است او را کلافه کرده است. بعد از تعدادی موفقیت بی معنی ، وی در آخر با النور ، یک زن مسن زیبا و پرشور روبرو می شود. آدولف مسحور او می شود و به تدریج مقاومت النور را نیز در برابر ابراز عشق خود در هم می شکند. اما هنگامی که آنها یک رابطه ی شدید و سرشار از شکنجه را شروع می کنند ...
بنژامن کنستان این نویسنده ی سوئیسی بیشتر بخاطر نظریات سیاسی اش شناخته می شود و در واقع او یک نظریه پرداز لیبرال بود. رمان آدولف تا حدی از روابط طوفانی خود کنستان با مادام دواستال الهام گرفته شده است به همین خاطر این رمان در نخستین سال های انتشارش بخاطر اهمیت زندگی نامه ای اش بسیار مورد توجه قرار گرفت. اما پس از گذشتن چندین سال مخاطبان توانستند به ارزش ادبی خود اثر نیز توجه کنند.. آدولف یک تصویر روانشناسانه ی نافذ از عشق است که در اعماق احساسات ، انگیزه ها و ناسازگاری های شخصیت انسانی فرو می رود. آدولف داستانی تلخ و تراژیک از یک عشق است. کنستان در این رمان به خوبی توانسته است عشق و روابط احساسی را تحلیل کند و تصویری حقیقی از آن را ارائه بدهد.
      

یادداشت‌ها

روشنا

روشنا

4 روز پیش

          شاهکار ادبیات کلاسیک و بنژامن کنستان

آدلف داستانی درمورد عشق ممنوعه است. در این کتاب که در سال ۱۸۱۶ منتشر شد، کنستان روانشناسی عشق رو به صورت موردی یعنی عشق بین آدلف و النور مورد کاوش و بررسی قرار میده و برای همین از جمله اولین رمان‌های روان‌شناختی محسوب میشه. 
آدلف جوانی بیست و چند ساله، بااستعداد و گریزان از جامعه عاشق النور، زنی ده سال از خودش بزرگ‌تر که معشوق و فرزند داره، میشه. اتفاقات یکی بعد از دیگری رخ میدن و ما شاهد افول و درد و رنج حاصل از عشق خواهیم بود.

بعد از خوندن کتاب خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. مخصوصاً مقدمه کتاب، فوق‌العاده است و حتماً حتماً بعد از خوندن داستان اون رو بخونید.
باعث شد از خودم بپرسم اصلاً عشق چیه؟ و آیا ما اجازه داریم در حالی که مطمئن نیستیم شوری که در سر داریم همون عشقه، فرد دیگه‌ای رو عاشق کنیم؟
البته در مورد آدلف این ممنوعه بودن عشق و واکنش جامعه بود که باعث شد دیگه نتونه تحمل کنه و احساساتش رنگ ببازن، اما فکر می‌کنم تو خیلی از روابط سالم هم ممکنه چنین اتفاقی بیفته. شما کسی رو به خودتون وابسته و عاشق می‌کنید، اما بعد خسته میشید. حالا با یک پیوند اجباری که حس می‌کنید آزادیتون رو ازتون گرفته میمونید. میخواید بندها رو به زور باز کنید، اما در خودتون توانی نمی‌بینید. اگر هم روزی این کار رو بکنید، انقدر ویرانه پشت سرتون می‌سازید که دیگه اون آزادی به دردتون نمی‌خوره.

اولین کتابِ پساال‌کلاسیکو 🐢
        

25