معرفی کتاب مجموعه مه زاد اثر برندون سندرسون مترجم امین قربانی

مجموعه مه زاد

مجموعه مه زاد

برندون سندرسون و 2 نفر دیگر
4.6
23 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

25

خواهم خواند

45

شابک
9786222041946
تعداد صفحات
1,560
تاریخ انتشار
1400/1/2

نسخه‌های دیگر

توضیحات

کتاب مجموعه مه زاد، مترجم امین قربانی.

لیست‌های مرتبط به مجموعه مه زاد

نمایش همه

پست‌های مرتبط به مجموعه مه زاد

یادداشت‌ها

روشا

روشا

1403/3/31

🗡️مه زاد
          🗡️مه زاد جلد اول: امپراتوری نهایی
📝برندون سندرسون

خلاصه داستان:
از آسمان خاکستر می‌بارد، همه جا خاکستر است.وین دخترک  که در میان سایه و خاکستر بزرگ شده به گروه دزدی می‌پیوندد تا لرد فرمانروا را سرنگون کنند. اما لرد فرمانروا خداست.مگر می‌شود خدا را شکست داد؟
نقطه قوت بزرگ این کتاب  سیستم جادویشه، سیستم جادویی خاص و جذابی که فکر نمیکنم تو کتاب دیگه ای پیدا بشه. جادو های کتاب پولاکیمیا گری و فلزافسایی هستند. که قدرتشون رو از فلزات میگیرند. فلزافسا ها هم دو نوع هستن: مه گون ها و مه زاد ها که مه‌زاد ها از همه  فلزات بنیادین استفاده میکنن و مه گون ها فقط از یکی از اونا. سندرسون دنیایی ساخته که انگار خودت داری اون اتفاقات رو تجربه میکنی. 
نکته جذاب دیگه شخصیت پردازیشه، به همه شخصیت ها به خوبی پرداخته شده و حضور هیچکدوم بیهوده نیست و هرکدوم نقش مهمی در پیشبرد داستان دارن.شخصیت پردازی انقد دقیقه که من احساس نزدیکی زیادی باهاشون دارم.
نکته دیگه ای که من تو هر کتابی میبینم ذوق میکنم نقشه های کتابه و این کتاب نه یکی بلکه سه تا نقشه داره😍
مه زاد کتابیه که خیلی راحت میتونی باهاش همراه شی و انقد احساساتم رو تحت تاثیر قرار داده بود که نزدیک بود گریه کنم! دلیلشو نمیگم چون بدجوری اسپویل می‌شید‍!  خلاصه که بخونیدش! بخونیدش و لذت ببرید ، همونجور که من بعد از چهار برار خوندنش هنوز هم  ازش لذت می‌برم.
امتیاز من : ۵/۵ 
البته اینم بگم که اگه از فضا های دارک و سیاه خوشتون نمیاد به احتمال زیاد دوستش نخواهید داشت.
بریم برای جلد دوم ......
۱۴۰۳/۳/۳۰
        

3

محدثه ز

محدثه ز

3 روز پیش

          ☆ ۴ ستاره‌ی طلایی ☆
من این‌طوری‌م که هر بار یه کتاب قطور رو شروع می‌کنم، به خودم می‌گم با خوندن این موتورت گرم می‌شه و بعدش باید بری سراغ مجموعه‌های نصفه‌ت (قیام سرخ و چرخه شیاطین) و تموم‌شون کنی.
اما بعد از تموم کردن کتابا یه افسردگی خاصی می‌گیرم که اصلا دیگه نمی‌تونم هیچی بخونم. :((

من برم یکم غصه بخورم بعد بیام نظرم رو بنویسم.

~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~

خُب سلام!
من رفتم غصه خوردم
و فکر کردم 
و اومدم از کتاب بگم ولی نمی‌دونم از کجا شروع کنم.
بذارید از خود داستان بگم، ببینید داستان قیام یه سری آدم بدبخت (اسکاها) در مقابل نظام حاکم بر اون‌ها (لرد فرمانروا)ست.
ماجرای کتاب تو یه دنیای مِه‌آلود و تیره‌ست جایی که هیچ گُلی وجود نداره و برگ درخت‌ها قهوه‌ایه!!!
هیچ اسکای عاقلی حاضر نیست شب‌ها از خونه بره بیرون مگه این‌که بخواد روحش رو به ارواح مِه بفروشه... [ فضای کتاب خاکستریه و این خودش دلیل محکمیه که برید کتاب رو بخونید :))
چیزی که این کتاب رو خاص می‌کنه به جز کلسیر که زیباترین شخصیت کتابه :)) مجیک سیستم‌شه!
سیستم جادویی کتاب دقیق، متفاوت و کاملا منطقیه.
این سیستم بر پایه فلزاته. افرادی هستن که با سوزوندن (هضم) فلزات خاص می‌تونن قدرت‌های مختلفی به‌دست بیارن که ممکنه ذهنی یا فیزیکی باشه.
(خیلی توضیح نمی‌دم چون باید ذره ذره بخونید و کشفش کنید.)
در کنار نظام جادویی جذاب و فضای تیره‌ی کتاب پلات توئیست‌ها عالی بود!
ببینید این کتاب حدود ۷۰۰ صفحه‌ست و شما قراره ۵۰۰_۶۰۰ صفحه بازی سیاسی، وضع اجتماعی، نقشه‌های مختلف و شخصیت‌های مختلف رو ببینید و بخونید که البته بسی لذت بخشه چون توصیف‌ها جذابه و شخصیت‌های کتاب جذاب‌ترند.
تا این‌که می‌رسید به ۱۰۰_۱۵۰ صفحه آخر و به معنای کلمه شوکه می‌شید! قشنگ در این حد که من مجبور شدم پاشم یکم راه برم که ضربان قلبم متعادل شه :)))
البته گریه‌ هم کردم... :-هق
تو تمام کتاب پر از سرنخ‌ها و اشارات ظریفه که گره‌هاش توی اون بخش آخر باز می‌شه.
توصیف‌های کتاب اون‌قدر زنده‌ست که موقع خوندن جنگ‌ها و درگیری‌ها کلمه‌ها تو سرم تبدیل به یه فیلم می‌شدن و می‌تونستم تک‌تک‌شون رو ببینم. (که خب بخشی‌ش به خاطر ترجمه‌ی خیلی خوب آقای امینی هم هست.)
و در پایان؟
یک پایان کامل، هیجان‌انگیز، درخور...
منظورم از پایان کامل اینه‌که کتاب جوری تموم شده که انگار تک جلدی بوده. و واقعا بعد از خوندن این جلد می‌تونی تصمیم بگیری آیا من می‌خوام این‌دنیا همین‌جا برام تموم شه یا نه می‌خوام بازم ادامه‌ش بدم و برم سراغ بقیه‌ی جلدا.
البته که یه موخره هم داشت که یه خوبی داشت و یه بدی:
▪︎بدی: فصل آخر صرفا جهت شفاف‌سازی بود، یعنی انگار سندرسون می‌خواست خواننده‌ها متوجه همه چیز شده باشن و رازی نمونه، هی میومد توضیح می‌داد چرا فلان چیز اون‌طوری بوده. آقای سندرسون به خدا ما خودمون فهمیدیم :( 
و دوم هِی تاکید می‌کرد فرد ایکس (دارم اسپویل نمی‌کنم) قبل مُردنش از فعل مضارع استفاده کرد نه ماضی، این یعنی یه جای کار می‌لنگه و داستان تموم نشده... یه جورایی انگار می‌گفت تو رو خدا بیا جلدای بعدی رو بخون چون این‌جا تموم نمی‌شه.
آقا نمیام، (این تیکه ریویوم رو به دلیل اسپویل حذف کردم) به چه امیدی بیام جلدای بعدی رو بخونم؟!
        

0