معرفی کتاب تتوکار آشویتس اثر هدر موریس مترجم بهنام بامداد

تتوکار آشویتس

تتوکار آشویتس

هدر موریس و 2 نفر دیگر
3.6
94 نفر |
34 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

7

خوانده‌ام

166

خواهم خواند

47

شابک
9786226202435
تعداد صفحات
312
تاریخ انتشار
1398/8/19

توضیحات

        در آوریل 1942 لالی سوکولوف، یک جوان یهودی اهل اسلواکی ، به اردوگاه کار اجباری در آشویتس لهستان منتقل شد. وقتی نازی ها متوجه شدند که او قادر است به چندین زبان صحبت کند، او را وادار کردند تا به عنوان تتوکار اردوگاه مشغول به کار شود و تتو های دائمی روی بدن همبند های خود بزند. در طول بیش از دو سال زندگی در این اردوگاه، لالی از نزدیک شاهدبی رحمی های بسیاری از جانب نازی ها بود و در عین حال شهامت و عشق بی پایان همبند های خود را می                         دید لالی با به خطر انداختن جان خود و با استفاده از موقعیت ممتازی که داشت شروع به جا به جا کردن جواهرات و پول یهودی های کشته شده در ازای غذا برای زنده نگه داشتن همبندی های خود کرد.روزی در جولای 1942 لالی، زندانی شماره 32407، به زن جوان لرزانی برخورد که منتظر بود تا شماره  34902 روی دستش تتو شود. اسم زن گیتا بود و لالی با همان نگاه اول تصمیم گرفت تا هرطور شده در آن اردوگاه زنده بماند و با گیتا ازدواج کند.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به تتوکار آشویتس

نمایش همه

یادداشت‌ها

          از دوست داشتن این کتاب همه نوشته اند و انصافا کتاب جذابی است، اما موارد عجیبی در داستان کتاب هست که هیچ کس در موردشان صحبت نمی کند:
- مثلا اینکه بلافاصله بعد از مشغول شدن لالی به خالکوبی، خالکوب قبلی کشته می شود. 
- لالی علی رغم یهودی بودن، در جایی متفاوت از سایر یهودیان و در یک اتاق تک نفره ساکن می شود و شرایط نسبتاً خوبی دارد. 
- به علاوه تجارتی که در اردوگاه به راه می اندازد، حاشیه سود بسیار بالایی دارد و نهایتاً زیر تشکش پر می شود از یک لایه طلا و جواهر قیمتی. 
- علی رغم تمام محدودیت ها خیلی راحت عاشقی می کند و با معشوقه خود در ارتباط است. 
- تنها کسی که لالی ذره ای ترحم به اون نشان می دهد، یک یهودی بسیار غول پیکر است و بعدا نیز این ترحم نشان دادن به نفع او تمام می شود. در واقع تمام رفقای لالی افراد قدرتمندی هستند. حتی وقتی تجارتی که به راه انداخته لو می رود، هیچ اتفاقی برای او نمی افتد.
- بعد از جنگ با یک جیب پر پول به خانه برمی گردد که ادعا می کند از روس ها دزدیده!
- مجبور می شود از کشور خود فرار کند (ادعا می کند به جرم حمایت از اسرائیل)، اما شاید علت، بازگشتن یهودی ها و فاش شدن کارهای لالی در اردوگاه باشد.
در واقع لالی با سایر یهودی ها وارد اردوگاه می شود، اما شغل، محل زندگی جدا از یهودی ها، زن و یک عالمه پول دارد!!! عجیب نیست؟ و نهایتاً این همه سال بعد از جنگ، و بعد از فوت تمام شاهدان اقدام به تعریف داستانش می کند... 
        

22

        نوع بیان داستان خیلی جالب نبود و  کشش چندانی ایجاد نمیکرد، تو گیر و دار به سختی زنده موندن داستان عشقی پر رنگی به تصویر کشیده بود که به شخصه دوست نداشتم.
چطور خالکوب بعد از لو رفتن کارهاش زنده موند؟ همونجا فرمانده میتونست بکشدش خیالشو راحت کنه؟
چقدر راحت دوباره لالی و گیتا بهم رسیدن، اتفاق خیلی خاص و عجیبی بوده.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

8

          در نگاه ما بخش بزرگ چهرهٔ جنگ، زشتی، رنج، تلخی، سختی و مرگ است. بااین‌همه، گاهی در این چهرهٔ تاریک، لبخندی از عشق، امید، زیبایی و زندگی هم دیده می‌شود. 
«خالکوبِ آشویتس» آمیزه‌ای از همهٔ اینهاست. همان‌ اندازه که رویِ خواننده را از خشم، برافروخته و چشمانش را بارانی می‌کند، همان اندازه هم از امید، رُخش را گلگون و دیدگانش را تر می‌سازد. 
خالکوب، جوانی یهودی است که به اردوگاه کار اجباری برده می‌شود و آنجا برای اینکه زنده بماند وادار است کارهایی بکند که هیچ‌گاه فکرش را نمی‌کرده‌است. آنچه در خاطرات خالکوب می‌خوانیم، متأسفانه از زشت‌ترین و سیاه‌ترین برگه‌های تاریخ است. شرایطی که در جنگ‌ها برای غیرنظامیان پیش می‌آید، تااندازه‌ای قابل پیش‌بینی است اما اینکه هر کس در چنین شرایطی چه واکنشی نشان خواهد داد، قابل پیش‌بینی نیست. چه بسا افراد به‌ظاهر قوی که تاب نمی‌آورند و چه بسیار ضعیفانی که به نیروی ایمان و امید و عشق سختی‌ها را شکست می‌دهند.

روند داستان و برگردان فارسی، هر دو روان است.
خواندن این کتاب را نمی‌توان به همه سفارش کرد. اما اگر به تاریخ و خاطرات جنگ علاقه دارید و مهم‌تر از آن، تابِ خواندن صحنه‌های زجرآور و ستمگری‌ها را دارید، این داستان گوشه‌ای از واقعیت‌های جنگ دوم جهانی را روایت می‌کند. 🌺
        

26

ری‌را

ری‌را

1402/6/31

        عاشقانه های لالی و گیتا اونم درست وسط جنگ باعث میشد هر لحظه نگران این باشم که نکنه الان دیگه همه چیز تموم بشه 
آخ که چقدر حس قشنگی از کلمات لالی برای احساساتش میگرفتم
و گیتا ... چقدر دختر جالبی بود 
عشق بین این دو نفر حتی احساس من رو هم قلقلک میداد
و اما کرکتر های دیگه مثل لئون یا دانا یا... حقشون مرگ نبود :) 
مخصوصا لئون که بعد از اون اتفاقات لیاقت تجربه آرامش زندگی رو داشت، آدم های زیادی توی کتاب از بین رفتن که وحشتناک بودن جنگ‌رو هر لحظه تو صورتم میکوبید، من به پای این کتاب اشک ریختم و لذت بردم از ورق زدن هر صفحه‌اش، امیداورم هرکسی این کتاب رو میخونه ازش به اندازه‌ی من لذت ببره !:)

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

11

سعید بیگی

سعید بیگی

15 ساعت پیش

          نثر کتاب خوب و ویراستاری هم بد نیست و البته موارد بسیاری در کتاب دیده می‌شود که زبان گفتاری و نوشتاری در کنار هم آمده و مخلوط شده و یک جمله گفتاری و جملۀ بعدی نوشتاری آمده است.

داستان از زبان یک مرد جوان یهودی اهل اسلواکی روایت می‌شود که در جنگ جهانی دوم، برای کمک به خانواده‌اش و دور ماندن آنها از دردسر و عذاب، داوطلبانه (!) برای کار، خود را در اختیار آلمانی‌ها می‌گذارد...

در طول داستان بارها شاهدیم که اتفاقات عجیبی می‌افتد و او فقط به ابراز تاسف می‌پردازد که در آن شرایط، چارۀ دیگری نبوده و هیچ کاری از دست او یا دیگران ساخته نبوده است.

اما در برخی موارد؛ به قول معروف لقمه را از دهان شیر بیرون می‌کشد و فرد یا افرادی را فراری می‌دهد که با توجه به شرایط توصیف شدۀ اردوگاه، کمی عجیب و غیرمنطقی به نظر می‌رسد.

نکته: خالکوب یعنی «لالی» یا همان «لودویک آیزنبرگ» دلیل تمام این خوش‌شانسی‌ها و جلو افتادن‌هایش را اول اراده و تصمیمش برای زنده ماندن، بعد حرف‌گوش‌کن بودنش و در نهایت دانستن چندین زبان مثل روسی، آلمانی، اسلواکی، چکی  و ... می‌داند و بس!

من ماجرای کتاب را پسندیدم و گرچه بیشتر از یک داستان، به خاطره شبیه‌تر بود؛ اما از خواندن ماجراهایش خسته نشدم و اطلاعات زیادی را دریافت کردم که حتی اگر دقیقا منطبق با واقعیت و حقیقی نباشد، باز هم مسائل بسیاری را برای ما روشن می‌کند.

و بدیهی است چنین فردی اگر با نام و شخصیت و هویت اصلی‌اش بخواهد در جامعه زندگی کند، باید خودش را برای دردسرها و گرفتاری‌های زیادی آماده کند و طبیعی است که خودش را گم و گور کند تا دست کسی به او و زندگیش نرسد و تنها در پایان عمر این داستان را آشکار کند.

یعنی دقیقا زمانی که تعداد معدودی از آن آدم‌های قصه و زندانیان اردوگاه زنده مانده‌اند و آنها هم چون خودِ او نه حافظه و نه حال و توان و امکان آزار او را دارند و او در امنیت کامل، تصمیم به فاش نمودن ماجرای اردوگاه آشویتس می‌گیرد.

و نکتۀ پایانی؛ اگر این کتاب یا امثال آن حتی اگر دقیقا و کاملا مطابق با واقعیت باشند، بخواهد دستاویزی برای جنایت و نسل‌کشی که گفته‌اند، نازی‌ها در حق یهودیان اروپا انجام دادند و به تلافی آن صهیونیست‌ها امروز در حق فلسطینیان و مردم دیگر کشورهای منطقه انجام دهند؛ به هیچ روی قابل قبول و منطقی و انسانی نیست و ناگفته محکوم است!
        

7