همت به روایت همسر شهید (نیمه پنهان ماه 2)

همت به  روایت همسر شهید (نیمه  پنهان ماه 2)

همت به روایت همسر شهید (نیمه پنهان ماه 2)

4.1
57 نفر |
10 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

129

خواهم خواند

9

شابک
9786003303515
تعداد صفحات
56
تاریخ انتشار
1399/1/1

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        جوانی که از در آمد تو؛ لباس سپاه تنش نبود، یک پیرهن چینی داشت و لبه جیبش عکس امام را زده بود که می خندید. شلوارش کُردی بود، هر چند به او نمی آمد کُرد باشد. جثه اش نحیف بود، ریشش بیش از معمول بلند و نگاهش... نگاهش دختر را یاد اهواز انداخت، یاد روزهای بچگی؛ اهواز، تهران، تبریز؛ به خاطر شغل پدرش ایران را یک دور گشته بودند. رو کرد به دوستش، گفت: «بین برادرهای کُرد چه برادرهای خوبی پیدا می شن!» دوستش خندید، گفت: «برادر همت از بچه های اصفهانه. من توی دانشسرا باهاش همکلاس بودم. این جا مسوول روابط عمومی سپاهه.»
سرش را از روی بالش برداشت و نیم خیز شد، همت را دید.