بریدۀ کتاب
1402/5/3
4.1
10
صفحۀ 19
آن موقعها من از خود «برادر همت» هم حزباللهیتر بودم. فکر میکردم اگر کسی به من بگوید بیا ازدواج کنیم، عین توهین است. دلم جای دیگر بود، شهادت و... به جز اینها، هنوز از برخورد اول حاجی دلخور بودم. وقتی صحبت خواستگاری شد، از حرص آن جلسه هم که بود گفتم «نه.
آن موقعها من از خود «برادر همت» هم حزباللهیتر بودم. فکر میکردم اگر کسی به من بگوید بیا ازدواج کنیم، عین توهین است. دلم جای دیگر بود، شهادت و... به جز اینها، هنوز از برخورد اول حاجی دلخور بودم. وقتی صحبت خواستگاری شد، از حرص آن جلسه هم که بود گفتم «نه.
(0/1000)
مهدی د
1402/5/4
0