مغازه ی خودکشی
در حال خواندن
44
خواندهام
2,514
خواهم خواند
335
نسخههای دیگر
نمایش همهتوضیحات
«لوکریس! تو انباری چیزی از سم هامون مونده؟»«برای چی می خوای؟»«برای دولت، ظاهرا متوج? بی کفایتی خودش شده و فهمیده که مستحقِ مجازاته. تصمیم گرفتند امشب دسته جمعی خودکشی کنند. تو تلویزیون به طور زنده پخش می شه!»سخنگوی ریاست جمهوری که از خنده اشکش درآمده بود، گفت:"یه بار یه عمویی من رو توی گونی سیب زمینی انداخت. منو کشید پشت گاریش و به اسبش شلاق زد تا تحریکش کنه بتازه. توی گاری اون قدر بالا و پایین شدم تا پرت شدم پایین و دیدم افتادم کنار جاده، آی! کاشکی به جای این که این جوری، این جا باشم هنوز توی گونی سیب زمینی زندانی بودم...
بریدۀ کتابهای مرتبط به مغازه ی خودکشی
نمایش همهپستهای مرتبط به مغازه ی خودکشی
یادداشتها