معرفی کتاب هابیت اثر جی. آر. آر. تالکین مترجم شاهده سعیدی

هابیت

هابیت

4.3
186 نفر |
51 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

30

خوانده‌ام

310

خواهم خواند

158

شابک
9789643620653
تعداد صفحات
376
تاریخ انتشار
1382/1/31

توضیحات

        کتاب، پیش درآمدی است بر داستان "ارباب حلقه ها ."ماجرای داستان با ورود "گندالف "پیر ـ جادوگری که هر از چندگاه دیده می شود ـ به شهر  هابیت ها آغاز می شود .گندالف با "بیلبو بگینز"، شخصیت اصلی داستان  مواجه می گردد .این آشنایی به کلی زندگی بیلبو و افراد بسیاری را  تغییر می دهد ;زیرا ناخواسته به ماجراهایی کشیده می شوند و" ....هابیت ها " مردمان کوچولویی هستند که نصف انسان های معمولی قد دارند .آنان لباس هایی  به رنگ روشن می پوشند ;اما کفش به پا نمی کنند ;زیرا کف پاهایشان به طور  طبیعی پوستی چون چرم دارد .آنها به غذا خوردن و استراحت بسیار علاقه مند  بوده از ماجراجویی بیزارند ....
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

پست‌های مرتبط به هابیت

یادداشت‌ها

          "هابیت" شرح ماجراجویی های هابیت جوانی است به نام بیلبو بگینز که با گندالف و دورف ها راهی تنها کوه می شود و در راه، حلقه قدرت سائورون را به دست می آورد و از این جهت مقدمه ارباب حلقه ها محسوب می شود. هابیت عموماً به عنوان داستان کودکان شناخته می شود و واقعا لحن و کلماتش تفاوت چشم گیری با ارباب حلقه ها و سیلماریلیون دارد. همین مسئله هم باعث شده بود که در دوازده، سیزده سالگی هابیت را بیشتر از ارباب حلقه ها دوست داشته باشم (الان البته نظرم تغییر کرده و سیلماریلیون را بیشتر از تمامی کتاب های تالکین دوست دارم). 
مشهور است تالکین، که استاد دانشگاه بوده، روزی موقع تصحیح اوراق دانشجویان، بالای یکی از برگه های سفید می نویسد: داخل سوراخی توی زمین یک هابیت زندگی می کرد. و بعد همین یک خط را تبدیل می کند به یک کتاب. البته تالکین دو سه سال روی نوشتن هابیت کار کرده و از زمانی هم که درفت اولیه را برای دوستش سی. اس. لوییس فرستاده، تا زمان چاپ هابیت، سه چهار سال فاصله هست، یعنی تبدیل یک خط به یک کتاب چندان هم کار ساده ای نیست. به علاوه تالکین موقع نوشتن هابیت قصدی برای نگارش ارباب حلقه ها نداشته و وقتی چنین تصمیمی می گیرد، تغییرات کوچکی در چاپ های بعدی هابیت می دهد. 

پ.ن.: اینکه تالکین می تواند از دل ایده اش برای سیلماریلیون هم دنیا بیرون بکشد، هم زبان، هم اسطوره، هم افسانه، هم تاریخ و هم کتاب کودک، به شدت تحسین برانگیز است و من دقیقاً برای همین دوستش دارم.
        

11

aida eslami

aida eslami

1403/9/18

        داستان هابیت رو می‌شود جزو داستاهای عیاری به حساب آورد.
قهرمان داستان با شنیدن وصف گنج عاشق آن می‌شود و به ماجرایی دعوت می‌شود، قهرمان در طول سفر با عجایب و شگفتی‌ها رو به رو می‌شود، خطرات بسیاری را پشت سر می‌گذارد و در آخر با گنج خود به خانه بازمی‌گردد.
همه‌ی این‌ها عناصر داستان‌های عیاری است.
 لحن و قلم نویسنده بسیار روان، خوش خوان و البته گیرا هست تا آنجا که خواننده خردسال و بزرگسال هر دو می‌توانند کتاب را مطالعه کنند و از آن لذت ببرند.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1

          داستان این کتاب واقعا از یک سوراخ هابیتی شروع نشد  با جمله ی اول توی برگه ی امتحانی یکی از شاگرد های تالکین که استاد اکسفورد بود شروع شد ... در داخل سوراخی در زمین هابیتی زندگی میکند
...

هابیت داستان رفتن به آنجا و بازگشت دوباره است اما این صرفا خلاصه ماجراست ... در این کتاب بیلبو بگینز از تونل غیر محقر و مجللش به ماجراجویی برای پس گرفتن گنج ها از اژدهایی میره و ماجرایی رو آغاز میکنه که فکرشرو هم نمیکرده .
......

از نظر من این کتاب برای همه نیست و حتی برای کسانی که دنبال خوندن ارباب حلقه ها هستند واجبش نمیدونم اما اگه دنبال یک کتاب خیلی ریلکس و دوست داشتنی هستید که برای گرم کردن قلبتون بخونید این کتابیه که برای شماست از اون سمت هم باید در نظر گرفته بشه که این کتاب کودکه و روند تندی نداره و از اون سمت میتونید بدون خوندنش سراغ ارباب حلقه ها برید اما دلایل دیگه ای هم برای خوندنش وجود داره ... شما رو با سرزمین میانه بیشتر اشنا میکنه و انتقال تون به ارباب حلقه ها رو اسون تر میکنه و باعث میشه بیشتر تاثیر تاریکی در ارباب حلقه ها رو حس کنید.سرجمع بدون شک هابیت کتاب ارزشمندیه و ما توی همخوانی از خوندنش بسیار لذت بردیم اما این غیر قابل انکاره که به دلیل کتاب کودک بودنش بعضی از گره ها خیلی سریع و اسون حل شدند . به طور خلاصه اذیت کننده ترین چیزی که از نظر من داخل هابیت دیده میشه اینه که مدام به ما حسی داده میشه که وعده ی مبارزه و اتفاق خیلی خاصی میده اما در نهایت ما گرسنه میمونیم و مجبوریم خودمون رو با خوردن فینگر فود قانع کنیم.



https://taaghche.com/book/89301
        

0