معرفی کتاب فرار از اردوگاه 14: فرار اودیسه وار مردی از کره ی شمالی به سوی آزادی اثر بلین هاردن مترجم مسعود یوسف حصیرچین

فرار از اردوگاه 14: فرار اودیسه وار مردی از کره ی شمالی به سوی آزادی

فرار از اردوگاه 14: فرار اودیسه وار مردی از کره ی شمالی به سوی آزادی

بلین هاردن و 2 نفر دیگر
3.6
53 نفر |
18 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

111

خواهم خواند

64

شابک
9786002293282
تعداد صفحات
232
تاریخ انتشار
1397/12/18

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        

اردوگاه های زندانیان سیاسی کره ی شمالی دو برابر گولاگ های استالین و دوازده برابر اردوگاه های نازی ها عمر دارند. هیچ کسی که در آنها به دنیا آمده، فرار نکرده است، هیچ کس جز شین دونگ هیوک.
فرار از اردوگاه 14، از طریق داستان تکان دهنده ی حبس و فرار شگفت انگیز شین اسرار تمامیت خواه ترین حکومت جهان را افشا می کند. شین چیزی از وجود تمدن نمی دانست- او مادرش را رقیبی برای غذا می دید، نگهبانان او را یک خبرچین بار آوردند و شاهد اعدام مادر و برادرش بود.
همه کیم جونگ ایل را می شناختند اما کشورش را نه. این کشور گرسنه، ورشکسته و مجهز به سلاح اتمی است و بین 150000 تا 200000 نفر به عنوان برده در اردوگاه های زندانیان سیاسی اش کار می کنند.
این کتاب با تمرکز بر داستان این جوان شگفت انگیز که در امنیتی ترین زندان امنیتی ترین کشور دنیا رشد کرده، اسرار مخفی این کشور را افشا می کند. فرار از اردوگاه 14 خاطراتی بی نظیر است از یکی از تاریک ترین کشورهای جهان. این کتاب داستان تحمل، شجاعت، بقا و امید است.


      

لیست‌های مرتبط به فرار از اردوگاه 14: فرار اودیسه وار مردی از کره ی شمالی به سوی آزادی

پست‌های مرتبط به فرار از اردوگاه 14: فرار اودیسه وار مردی از کره ی شمالی به سوی آزادی

یادداشت‌ها

مهدی

مهدی

1404/2/3

          راستش رو بخوای، خوندن این کتاب مثل این میمونه که یه مشت آجر پشت سر هم تو صورتت بخورن! آنقدر دردناکه که بعضی وقتا مجبوری کتاب رو بذاری زمین و یه نفَس تازه کنی. ولی در عین حال، یه جورایی نمیذاره رهایش کنی؛ مثل یه فیلم ترسناکه که با اینکه میترسی، بازم میخوای ببینی چی میشه!  

۱. زندگی تو جهنم روی زمین 
تصور کن تو یه جایی به دنیا بیای که:  
- گرسنگی آنقدر عادیه که فکر میکنی خوردن یه مشت علف یا یه موش، یه وعده غذای لوکسه!  
- پدر و مادرت رو نه به عنوان خانواده، بلکه به عنوان رقیب میبینی، چون اگه اونها یه تکه نان بیشتر بخورن، یعنی تو گرسنه میمونی.  
- درس و مشق بچهها اینه که یاد بگیرن چطور به هم خیانت کنن و همدیگه رو لو بدن!  

شین، شخصیت اصلی کتاب، تو این شرایط بزرگ شده. اصلاً دنیای بیرون رو نمیشناسه. براش مفهوم "آزادی"، "عشق" یا حتی "دوستی" یه چیزای کاملاً بیگانهس.  

۲. فرار؛ ولی رهایی واقعی اتفاق نمیافته
وقتی شین بالاخره فرار میکنه، فکر میکنی همهچیز تموم شده، ولی تازه درد جدید شروع میشه:  
- مغزش اصلاً نمیتونه با آزادی کنار بیاد: مثلاً اولین بار که تو یه رستوران میره، نمیدونه باید چیکار کنه!  
- عذاب وجدان بخاطر خیانت به خانواده، هر شب خوابهاشو خراب میکنه.  
- احساس تنهایی شدید: چون تو دنیای بیرون، هیچکس واقعاً نمیتونه درک کنه که اون چی کشیده.  

این بخش کتاب واقعاً آدمو به فکر میندازه: آدمایی که از زندان فرار میکنن، آیا واقعاً آزاد میشن؟ یا زندان تو ذهنشون میمونه؟

۳. یه سیستم شیطانی که آدمو به هیولا تبدیل میکنه
بدترین چیز اینه که این سیستم طوری طراحی شده که آدما رو از درون خالی میکنه:  
- تو رو مجبور میکنه به همه شک کنی، حتی به مادرت!  
- کاری میکنه که بقا تنها چیزی باشه که برات مهمه، حتی اگه بخوای بچه همبندت رو بکشی!  
- انگار یه آزمایشگاهِ روانیه که میخواد ثابت کنه آدمها رو میشه به حیوان تبدیل کرد.  

۴. چرا این کتاب مهمه؟
- یادآوریه که ما چقدر خوشبختیم: وقتی از سرما زیر پتو وایمیستی یا از غذایت ایراد میگیری، یادت میاد آدمایی هستن که آرزوشون یه لقمه نانِ گندیه!  
- نظامهای دیکتاتوری رو افشا میکنه: کره شمالی مثل یه شرکتِ مخوفه که مردمش بردههاشن و دنیا هم mostly ساکت میمونه!  
- بهت میفهمونه انسانها چقدر انعطافپذیرن: شین بعد از همه اینها، هنوز زندس و داره سعی میکنه زندگی کنه. این یعنی امید هیچوقت کاملاً نمیمیره.  

حرف آخر
این کتاب یه شوک درمانیِ واقعیه. شاید بعد خوندنش یه مدت حسابی حالتو بگیره، ولی در عین حال دیدت رو به زندگی عوض میکنه. بهت نشون میده که آزادی، امنیت و عشق چیزای پیشپاافتاده نیستن، بلکه موهبتهایی ان که خیلیا هرگز تجربهشون نکردن
        

39

          کتاب فرار از اردوگاه ۱۴ یه سری حواشی داره که تردیدهایی در مورد درستی داستان مخصوصا جزئیاتش یه وجود آورده. اینکه این خاطره-مستند در مورد چی هست کاملا از اسم کتاب مشخصه اما فارغ از واقعی بودن یا نبودن چندتا چیزی که به ذهنم میاد می‌نویسم.

- کمونیسم یکی از کثافت‌ترین بلاهایی هست که بر سر بشریت اومده، و این بلا ربطی به اسم حکومت نداره، مثلا میشه اسم رژیم حاکم جمهوری خلق چین باشه ولی اقتصادش رو با تفکر اقتصاد آزاد پایه‌ریزی کنه و پیشرفت کنه یا اسمش جمهوری اسلامی باشه و مبانی اقتصادش مبانی کمونیسم باشه و به قهقرا بره و یا اسمش جمهوری دموکراتیک خلق کره باشه و بشه این کثافتی که هم اسمش و هم روشش این نکبته.ه

- حتی فکر کردن به زندگی در جایی مثل کره‌ی شمالی برام زجرآوره، بعد جالبیش اینه که ما در کشوری زندگی میکنیم که جزو آخرین کشورها از لحاظ سطح رفاهه.ه

- یه قسمتایی از کتاب راجع به کره‌ی جنوبی هست و دو تا چیزی که خیلی برام جالب بود یکی این بود که با تمام تحریک‌هایی که توسط کره‌ی شمالی شده، مردم کره‌ی جنوبی هرگز خواستار انتقام سخت و نرم نبوده‌اند و دومی اینکه نرخ‌ خودکشی در کره‌ی جنوبی از همه‌ی دنیا بالاتره و یه سری دلیل احتمالی هم ذکر می‌کنه و میگه شاید این هزینه‌ی اجتماعی پیشرفت سریع باشه...ه

- فرار از کره‌ی شمالی تازه ابتدای مسیره، یعنی تازه بعد از فرار جسمی تازه مشکلات روحی شروع میشه، به جای کره‌ی شمالی هر حکومت دیکتاتور دیگه بذارید این گذاره درسته.ه
        

0

          متن کتاب مثل همه کتاب‌هایی هستش که میرن سراغ نوشتن زندگی یه فرد
شاید قلم گیرایی نداشته باشه
اما اون چیزی که آدم رو جذبش می‌کنه فقط حقایقی هست که درج شده
یه جایی تو همین دنیا
تو همین عصری که ما داریم زندگی می‌کنیم
هستن مردمی که با این شرایط زندگی می‌کنن
و واقعا جهان ساکت نشسته و نگاه می‌کنه تا اونا خودشون، خودشون رو نجات بدن.
این کره نفرت انگیز، این کره که ختم شده به یه جهان پر از ابهام سطح بالاتری از جامعه‌ای هستش که ما داریم تو راهش قدم می‌زنیم
کار
خونه
خونه
کار
شاید بدبینانه باشه شاید سیاه‌نمایی 
اما می‌ترسم از روزی که بچه‌های ما با وجود آزادی‌های نسبی برسن به مرز بی‌اعتمادی
می‌ترسم از رسیدن به این خفت
ما شاید هیچ‌وقت این مدلی زندگی نکنیم
شاید هیچ‌وقت به اوج این ذلت نرسیم
اما تو راهشیم
و این خیلی درد ناکه
***************
و دردناک اینه که شین فقط به خاطر غذا و با رویای غذا بیشتر انگیزه فرار می‌گیره
رویایی به همین اندازه پیش پا افتاده
رویایی که شاید الان واسه من خنده‌دار باشه
یا گریه‌دار
اما
واقعا این رویا می‌خواد کجا تموم بشه؟؟

هنوزم هستن آدمایی که با رویای یه وعده غذا بیشتر همه کار می‌کنن
نه تو کره نفرت انگیز
تو همه جای این دنیا
و همه جای این کشور
        

44

          داستان درمورد شین دونگ هیوک، پسر جوانیه که از بدو تولد در اردوگاه های کار اجباری کره شمالی زندگی کرده ..

اگه درمورد کره شمالی اطلاعاتی داشته باشید میدونید که اگه فردی متهم به خیانت ، به خاندان کیم  بشه تا سه نسل بعد از اون فرد همچنان مجازات میشوند! 
 شین به همین علت در اردوگاه ، زندانی بدون سقف، متولد شد و ۲۰ سال از زندگیش و اونجا گذروند!

داستان از زبان خود شین نیست بلکه از زبان یکی از راهنمایان شین در آمریکاس..
و اینکه نویسنده در بین داستانِ زندگی شین ، توضیحات زیادی درمورد دیگران میده که باعث خستگی خواننده و گاهی دوری از اصل ماجرا میشه ..
چهارچوب کلی داستان شین مانند دیگر فراری های کره شمالی هست و ایراد زیادی بهش وارد نیست ولی شاید در بعضی از صفحات کتاب شاهد زیاده روی  نویسنده آمریکایی باشیم !

درکل به قول نویسنده : هیچ راهی برای تایید و تصدیق گفته های شین وجود نداره ، شین تنها منبع اطلاعاتی موجود هست!
هیچوقت نمیتونیم ۱۰۰ درصد مطمئن بشیم مطالب تا چه حد راست بودن!

من بین این دو کتاب،  دختری با هفت اسم و فرار از اردوگاه ۱۴، دختری با هفت اسم و بیشتر دوست داشتم 👌
        

30

          کتاب را خواندم.
کتاب جذابی بود، از ناشناخته‌ها برای ما نوشته بود، نویسنده دست روی کشوری گذاشته بود که کمتر در مورد آن پرداخته شده است، فکر کنم آن هم به دلیل سانسور شدید آن کشور مورد نظر است، کشوری که بین همه جهانیان منفور است، البته این را غرب گفته!
کتاب جایزه‌های زیادی گرفته است، جایزه‌هایی که کشور آمریکا به این کتاب تقدیم کرده است، این دیگه هویدا همه‌چیز است، یعنی اگر بخواهی بدونی که هدف نوشتن این‌ کتاب‌ چیست؟ چیزی جز انسان‌دوستی و کشور گوگولی آمریکا و همچنین لولو بودن و اَخ بودن کشور کره شمالی نمیبینی، ببخشید که اسپویل کردم!
اما اگر بخواهم از داستان کتاب بگویم، این اولین کتابی بود که هم داستان بود و هم داستان نبود! یعنی هم داستان میخونی و هم اطلاعاتی در مورد کشور شمالی، این خیلی برای من جذاب بود، داستان محض نبود، و اطلاعاتی هم به مخاطب می‌داد، در مورد فرهنگ، اجتماع، سیاست، اقتصاد و... کره شمالی در این‌کتاب بحث شده بود.
وقتی کتاب را مطالعه کنی، هم داستان مردی که از اردوگاه اجباری فرار کرده را میخوانی، که خوب جذابیت خاص خودش را داشت، از اردوگاه و قوانینش، از شکنجه‌ها و اعدام‌هایش، از کار خبرچینی‌ که راه نجات هست، میخوانی.
 و هم از اوضاع کره شمالی خبر دار میشوی، که خب اینجا سوگیری داره و نمی‌شود با خواندن این کتاب و اون چیزی که آمریکا می‌خواهد، کره شمالی را شناخت.

توصیه میکنم که این کتاب را بخوانید، ۲ ستاره‌ای که ندادم فقط به خاطر سوگیری‌های موجود در کتاب بوده، وگرنه داستان جذابی و گیرا دارد.

        

29