معرفی کتاب روباه اثر دی.اچ. لارنس مترجم کاوه میرعباسی

روباه

روباه

دی.اچ. لارنس و 1 نفر دیگر
3.4
16 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

23

خواهم خواند

26

ناشر
افق
شابک
9786223320576
تعداد صفحات
112
تاریخ انتشار
_

نسخه‌های دیگر

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        کتاب حاضر، رمانی است که در نگاه اول به شدت مردسالارانه و محافظه کارانه می نماید. داستانی به ظاهر کلاسیک، ملودرامی ساده بر پایه کلیشه های عاطفی که با نمادگرایی استادانه فراتر از همه این گزینه ها می رود و خواننده را مسحور لایه های عمیقش می کند. خرگوش ها و روباه، حیوانات مورد اشاره در داستان هستند. نویسنده آن قدر خوب فضا را تشریح می کند و کاراکترها را درون آن توصیف می کند که خواننده انگار روی تخت روانکاو خوابیده و حرف هایش را به دکترش زده است. موضوع محوری «روباه» شاید بیش از هر چیز زنانه است، یا به عبارت بهتر درباره زن است؛ درباره زن و هویت او. فضاسازی عالی، تصویر بعد از جنگ و واکاوی ابعاد درونی و ذهنی انسان ها «روباه» را یکی از بهترین کارهای آن دوران و دوره ادبی نویسنده کرده است. درعین حال این رمان به دلیل اشاره به مصیبت ها و سختی های بعد از جنگ یکی از نمونه های درخشان ادبیات این ژانر است. نویسنده در انتهای کتاب همچون یک قصه گو، انگار که می خواهد نکته اخلاقی داستانش را بگوید، جمع بندی می کند.
      

لیست‌های مرتبط به روباه

یادداشت‌ها

          تقریبا تا نیمه های کتاب مردد بودم. حتی خاطرم هست که به دوستم گفتم: شاید نباید می‌خریدمش! اما وقتی جلوتر رفتم نظرم عوض شد کشمکش های درونی را به خوبی نشان میداد شخصیت بنفورد مثل یک اهریمن و یا یک خوره مانع ریسک کردن میشد گاهی گمان می‌کردم به موفق شدن مارچ حسادت می‌کند. در  دنیای حقیقی هم بنفورد ها از اینکه حرفشان به کرسی ننشیند بیم دارند...
اما مارچ...جبر روزگار ،مارچ ها را دچار استقلال گاه تحمیلی می‌کند و آنقدر مثل یک مرد زندگی کرده است که وقتی یکی به آنها مژده رهایی می‌دهد نمیتوانند حصار هارا کنار بزنن خود مارچ تنه درخت را روزانه با تبر می‌خراشید مثل یک مبارزه با خود و در نهایت پسرک ضربه‌ی نهایی را زد و کمکش کرد... شاید باید میگذاشت مارچ خود این کشمکش درونی رو تمام کند تا بعداً مثل خوره به جانش نیوفتد نمی‌دانم
پایان داستان باز بود و تصمیم گیری اینکه کدام وجهه از زندگی مارچ را برای خود برگزینیم را به عهده‌ی مخاطب گذاشت...
تلخ بود اما دوستش داشتم
حتی ۴ ساعت رکاب زدن هنری برای رسیدن به معشوقش را..‌
پ.ن: بعضی رفتار های گستاخانه شخصیت هِنری غیرقابل تحمل بود ای کاش سانسور می‌شد...
        

4

25