معرفی کتاب بر باد رفته (دوره دو جلدی) اثر مارگارت میچل مترجم پرتو اشراق

بر باد رفته (دوره دو جلدی)

بر باد رفته (دوره دو جلدی)

مارگارت میچل و 1 نفر دیگر
4.3
57 نفر |
17 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

6

خوانده‌ام

124

خواهم خواند

40

شابک
9789646205345
تعداد صفحات
1,293
تاریخ انتشار
1399/1/2

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        کتاب برباد رفته، رمانی است که مارگارت میچل آن را به رشته ی تحریر درآورده و در سال 1936 برای اولین بار به چاپ رسیده است. داستان، در کلایتون کانتی و آتلانتا، و در زمان جنگ داخلی آمریکا و دوره ی بازسازی پس از جنگ می گذرد. اسکارلت اوهارا، دختر جوان و لوس مزرعه داری ثروتمند است که باید از همه ی امکاناتش استفاده کند تا بتواند خود را از فقر و فلاکت ناشی از جنگ و درگیری های خونین آن، برهاند. لازم به ذکر است که عنوان رمان بر باد رفته، از شعری نوشته ی ارنست داوسون گرفته شده است.کتاب برباد رفته، از همان لحظات آغازین به محبوبیت شگفت آوری در میان مخاطبان آمریکایی دست یافت و به پرفروش ترین اثر داستانی آمریکا در سال های 1936 و 1937 تبدیل گشت. نتایج یک نظرسنجی در سال 2014 نشان داد که رمان بر باد رفته، پس از کتاب مقدس، دومین اثر محبوب خوانندگان آمریکایی بوده و بیش از سی میلیون نسخه از آن، در سرتاسر جهان به فروش رفته است.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به بر باد رفته (دوره دو جلدی)

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به بر باد رفته (دوره دو جلدی)

یادداشت‌ها

Artemis

Artemis

1402/11/19

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

کتاب خوبیه
        کتاب خوبیه ادمو مشغول خوندن میکنه 
 و حس میکنم با کتاب های کلاسیک دیگه متفاوته 
ولی باز بی شباهت نیست 
من پوشش کلاسیک و فیلم هاشونو خیلی دوسدارم 
اما راجب کتاباشون... یه چیز خیلی اذیتم میکنه اینکه یهو میبینی دو برگه پشت و رو فقط داره یه خونه یا یه ادم فرعی داستان یا نوع حال یکی رو توضیح میده و حاشیه داره 
.
ترجیح میدم کتابای کلاسیک، حداقل امکان اگه فیلمش بود رو ببینم 
.
خیلی تاحالا تلاش کردم کتاب کلاسیک بخونم چون از نوع برخورد و پوششون واقعا خوشم میاد 
اما هربار نتونستم و با شکست مواجه شده ...
اما باز دست برنمیدارو 
شاید هنوز کتاب خوبمو پیدا نکردم..
خیلی یه مدته میخوام بلندی های بادگیر رو امتحان کنم چون خیلی از ادمای مهم دوسداشتنیم دیدم که ازش گفتن حتی تو فیلما 
.... اره خلاصه 
.
.
یه جورایی از شخصیت کتاب ، اسکارلت و رفتارهاش خوشم نیومد اینکه یه زن بخواد به همه مردای جمع توجه کنه تا فقط جذبش بشن و همین 
مردا بازیچه نیستن.
راجب پیب (فکر کنم همین بود اسمش)
این شخصیت هم دانای کل یهو وارد داستان میشه و برای من چنین شخصیتی اصلا جذاب نبود 
مخصوصا اینکه پروویش اصلا به دلم ننشست 
از چنین شخصیت هایی خوشم نمیاد.
درخت هرچقدر پربارتر، سربه زیر تر.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

11

Sunrise

Sunrise

1404/3/20

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          اصلا توصیه نمی‌شود.
واقعا واقعا، وقت تلف کردن!
اگر میخواهید بدانید، در آمریکا جنگ شمال و جنوبی بوده، بر سر برده داری بوده، نقش زنان و سرنوشت جنوبیان چه شده و سنتهای آمریمایی های قدیم، سبک پوشش، فرهنگ و عقاید عامیانه شان چگونه بوده، رمان خیلی خوبی ست.
از نظر سیر روایت هم بسیار مثبت و حرفه ایست.
اما از آنجا که ما با رمان روبه رو هستیم و رمان انتقال دهنده ی محتواست و این محتوا علاوه بر جذابیت و سندیت، باید تا حد امکان، حقیقی باشد، نمیتوانیم این کتاب را حتی قابل قبول هم بخوانیم.
داستان، واقعا درباره ی یک دختر حسودددد! و بی ملاحظه و سنت‌شکن(حتی سنت های صحیح) است، لجباز! و کینه‌توز! که واقعا اگر مدت زیادی با رمان سر کنید، تبدیل به او می‌شوید.
سرتاسر رمان، توجیه احساسات و افکار اوست و بقیه ی شخصیت ها زیاد نمود و ظهور آنچنانی ندارند.
اگر بخواهیم در یک کلمه رمان را خلاصه کنیم، به بی منطقی میرسیم.
سرتاسر رمان، بی منطقی است.
میتوان گفت، چیزی شبیه دزیره، یا حتی بدتر از آن است.
ارزش خواندن... ندارد. 
        

2

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          «چه بسیار را فراموش کرده ام، سینارا! بر باد رفته،
رزهای بی تاب، رزهایی در آشوب ازدحام، 
رقصان، تا نیلوفرهای پژمرده و گمگشته ات را کنند از ذهن جدا» 

مارگارت میچل این رمان رو توی ده سال نوشته، پس پُر واضحه که با یک عاشقانه‌ی کلاسیکِ معمولی طرف نیستم. یک روایتِ عاشقانه در پس‌زمینه جنگ داخلی بین شمال و جنوب آمریکا و دوران باز‌سازی جنوب. من هیچی از جنگ داخلی آمریکا نمی‌دونستم و این رمان قطعا خیلی پرکشش‌تر از یک کتاب تاریخی هست برای منی که اطلاعاتِ جنگی صرف و اعداد و سال‌ها رو نمی‌خواستم. و عجیب تر‌ از روایت جنگ، دوران بازسازی جنوب بود. دیدن اینکه ممکنه دوران بعد از جنگ از خودش سخت‌تر باشه! زیر‌متن تاریخی داستان قطعا ارزش خوندنِ این هزارو‌چهارصد صفحه رو داره. 

و اما پی‌رنگ و لایه‌ی رویی داستان. اتفاقات علی‌رغم ریتمِ کند اوایل رمان، بسیار سریع پیش‌میرود و گاها باور‌پذیر نبودند. تراکم اتفاقات خیلی زیاد بود و من در بخش پنجم تنها واکنشم این بود که بسه دیگه! چطور ممکنه این حجم از اتفاق در حدودِ دوازده‌سال سال بیوفته؟ 
علی رغمِ این عیب، بسیار بسیار پر‌کشش هست و خواب و خوراک از خواننده میگیره؛ البته اگر ۱۰۰ صفحه اول رو نادیده بگیریم و با این پیش فرض بخونیم که این اثر یک رمان کلاسیکه، پس طبیعیه که توصیفات بیش از حد داشته باشه‌، سیر داستان خطی باشه و شسکت زمان درش نباشه.   
درعین حال رئالیسم هم سبک غالب داستان هست. وقایع جامعه از جمله جنگ و باز‌سازی، نژادپرستی و ریشه هایی از فمنیسم رادیکال  کاملا مشهوده. شخصیت های داستان_غیراز ملانی_ویژگی قهرمان‌گونه ندارند و آدم های عادی هستند. 
 شخصیت‌پردازی خوب به توصیف و فضاسازی کامل اضافه شده بود. صحنه به صحنه انگار منم حضور داشتم توی زیبایی تارا،جشن‌های بی‌بدیل آتلانتا، ترس از حمله یانکی‌ها و درنهایت پیروزیِ دموکرات‌ها. این نقطه قوت اصلی رمانه. 

پ.ن۱: من نصف رمان رو با این ترجمه خوندم و نیمه دوم رو با ترجمه خانم الهام رحمانی از انتشارات پر که به مراتب از ترجمه قدیمی آقای شهباز روون‌تر و بهتر بود. 

پ.ن۲: شعری که اول یادداشت نوشتم از ارنست داوسن هست که عنوان کتاب از اون برداشته شده. 



        

42

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          قلم نویسنده و هنرش خیلی خوب بود ولی محتوا خوب نبود.

بستر تاریخی داستان، دوران جنگ‌های داخلی آمریکاست. ۱۸۶۱ و جنگ شمال و جنوب و الغای برده داری و شکست جنوب و پیامد هاش.

نویسنده رسما طرفدار برده داریه و هرچند تلاش می‌کنه بگه ما توی جنوب خیلی با سیاه پوست ها خوب رفتار میکنیم و اونا رو جزء اعضای خانواده خودمون میدونیم، ولی بازهم رفتار و افکار شخصیت‌های مختلف داستان پر از نژادپرستی و خود برتر بینیه.

کار به جایی میرسه که برای کارهای فرقه‌ی کوکلاکس کلان هم توجیه میاره و سعی می‌کنه بگه کارشون موجه و منطقی بوده!
فرقه ای نژاد پرست که سیاه پوست ها رو به فجیع ترین وجه میکشتن و لینچ میکردن و ...

البته کمی از حرفهاش درباره اشتباهات شمالی ها برای نحوه ی الغای برده داری شاید درست باشه و قطعا شمالی ها هم به خاطر منافع خودشون و پول و مقاصد سیاسی این جنگ رو راه انداختن و دلشون به حال سیاه پوست ها نسوخته بود. بلکه الغای برده داری صرفا بهانه ای بود برای این جنگ.

(اسلام هم سعی کرد با برده داری مقابله کنه ولی از روش درست. که این همه آسیب نداشته باشه. هم برده ها به مرور آزاد بشن هم بتونن مستقل زندگی کنند و ...)

 در کل از نظر تاریخی و تحلیل تاریخ، نمره‌ی این کتاب حتی زیر صفره. چون رسماً دنبال تحریف تاریخ و توجیه نژادپرستی و برده داریه.

اما از نظر داستانی 

عاشقانه ست
زیبا هم نوشته شده
ولی عشق کثیف و خیانت و توجیهات مختلف برای این قبیل کارها.

شخصا از نویسنده‌هایی که با سیاه نمایی و بد کردن حال مخاطب می‌خوان بهش درس آموزنده بدن، خوشم نمیاد.
و داستان‌هایی که شخصیت‌های اصلیش منفی هستن رو هم دوست ندارم.
این کتاب هم از همین مدل کتابها بود.

چیزی که بعد از اتمام کتاب بهش فکر میکردم این بود که چقدر اسلام توی این زمینه‌ها حکیمانه حکم داده. درباره پوشش و روابط بین زن و مرد نامحرم و ... . و چقدر تک تک چیزهایی که اسلام برای حکم داده، می‌تونه باعث مفسده های خانمان سوز بشه و ...

برای نوجوان و حتی مجردها اصلا کتاب مناسبی نیست.
و شخصا به کسی خوندنش رو توصیه نمیکنم.
به نظرم ارزش وقت گذاشتن نداشت.
نه عاشقانه‌ی زیبایی داشت، نه تحلیل تاریخی درستی داشت، نه پایان بندی مناسبی، نه روزنه‌ی امیدی ، نه شخصیت امیدوار کننده‌ای ...


❌❌❌شاید خطر لو رفتن داستان:

شخصیت اول داستان، اسکارلت، مجموعه‌ای هست از رذایل اخلاقی مختلف و به شدت روی اعصابه کارها و افکارش.

رِت باتلر، شخصیتی که چه بسا مخاطب های زیادی ازش خوششون بیاد به خاطر نحوه داستان پردازی، شخصیت منحطی داره... 
صرف داشتن عشق عمیق، باعث نمیشه یک فرد آدم خوبی بشه.
و حتی اصل این عشق هم چندان پاک نیست و روابط نامشروع دیگه ای در کنارش داره و ...

مرد دوم داستان، اشلی هم تکلیفش با خودش معلوم نیست. شخصیت جالبی هم از آب در نیومده مخصوصا با پایان داستان. گویا اصلا مرد خوب وجود نداره توی این کتاب !

تنها کسی که شاید نقطه روشنی باشه بین شخصیت های اصلی داستان، ملانی‌ه.
که البته بعضی جاها رفتارهای متعصبانه ‌ش برای حمایت از اسکارلت و درک پایینش از روابط افراد اطرافش، اذیت کننده ست.
        

1

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

1

bita

bita

5 روز پیش

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          نوشته ای بر رمان برباد رفته جلد اول


رمان "بر باد رفته" رمانی کلاسیک و تاریخیه که بسیار محبوبه و به دست نویسنده آمریکایی،مارگارت میچل، نوشته شده و در سال 1936 برای اولین بار منتشر شده.

کتاب اینگونه شروع می‌شود که روزی در شمال جورجیا سال 1861 اسکارلت اوهارا در مزرعه خانوادگی اش،تارا، به همراه دو پسر دوقولو برنت و استوارت تارلتون نشسته و درباره احتمال جنگ داخلی صحبت میکنه. اسکارلت باور داره که جنگ اتفاق نمیوفته و صحبت درمورد جنگ براش خسته کننده شده،دوقلو ها همچنین به اون خبر نامزدی اشلی ویلکنز و ملانی همیلتون رو می‌دهند اما اینجاست که فکر اسکارلت درگیر میشود، او عاشق اشلی بود و فکر می‌کرد اشلی هم عاشق اوست.

به طور خلاصه بر باد رفته نگاهی رمانتیک به جنگ داخلی آمریکا از دیدگاه کنفدراسیون ارائه میده و درباره دختر زیبایی به نام اسکارلت اوهاراست که توی شرایط جنگ در شرایط سخت به دور از خانواده اش هست و در شرایط های عاشقانه گوناگونی قرار میگیره.

وقتی این رمان همان بار اول چاپ شد بلافاصله به محبوبیتی دست یافت که اساسأ در آن زمان بی سابقه بود. و حتی امروزه از نظر میزان فروش،یکی از محبوب ترین رمان های آمریکایی تاریخ به شمار میره.
برخی از منتقدان حجم و سبک آن را با آثار دوران ویکتوریایی چارلز دیکنز مقایسه کردند.
و جوایز مختلف این کتاب اون رو به یکی از اثار مهم آمریکایی تبدیل کرده.

این رمان دگرگونی محیط رو با پیشرفت جنگ به تصویر میکشه و به تاثیر عمیق رویداد های تاریخی بر زندگی فردی و هویت فرهنگی در جنوب تاکید داره.

کتاب دو جلده و خوندن جلد اول به تنهایی کافی نیست و با فقط خوندن جلد اول داستان عاشقانه اسکارلت ناقص میمونه.
        

1