ایا اهنگ های غمگین گوش می دهید تا گریه کنید؟
ایا به غم و ساختن درما علاقه مندید ؟ 
ایا تا به حال به افراد سوء استفادگر و دروغگو برخوردی  داشته اید؟
اگر جواب تمام سوالات بالا بله هست قطعا از این کتاب خوشتون میاد 
یک داستان ناراحت کننده هرچند بخاطر فضای مجازی ته ماجرا رو میدونستم اما بازم ازت متنفرم ناستنکا متنفرم چون از اولشم این مرد ضایع بود عاشقت شده متنفرم چون تو متناقض بودی . اگر اون مرد بی نام و نشون تنها برات ارزوی خوشبختی کرد من ارزو می کنم خودتو اون مستاجرتون باهم بمیرید ! دلم برای شخصیتی که تو این کتاب حبس شده میسوزه 
می گن اگاتا کریستی جنایی می نویسه اما  نویسنده ی این کتاب جنایتکار تر بود 
      

        تا اینجا که من خوندم وقار خانوم خیلی گریه می کنه ! د اخه زن داری میری مسافرت برای چی یکسره به یاد مرحوم شاه فقید اشک میریزی :)))؟ اونم سفری که به این راحتیا هر زنی نمیتونست بره! وقار خانوم حساب و کتاب سفر رو مینویسه و خیلی با جزئیات تعریف می کنه کی و چه ساعتی راه افتادن چیا خوردن چیکارا کردن ... انگار دفترچه خاطرات مادر بزرگم رو قایمکی کش رفته باشم و بخونم ... اطلاعات تاریخی جالبی تو کتاب موجوده ولی  واقعا حوصله میخواد حوصله ی زیاااااااد .  اگر صبور باشی رمز راز تاریخ رو کشف میکنی و اگر صبور نیستی بهتره سمت این کتاب نیای که زجر میکشی
      

        غزل های امام منو خیلی یاد غزل  های حضرت حافظ میندازن  اما طبیعتا کلمات کهن  کمتری در اشعار ایشون بکار رفته که باعث میشه با معانی و مفاهیم ارتباط بیشتری بگیرم ( درگیر لغت های سنگین نباشم )
اگر اهل عشق و عاشقی و خودسازی هستید پیشنهاد میکنم بخونیدش
      

         پایانش رو دوست نداشتم  چون  یک جورایی بی معنی بود نویسنده باید به خودش زحمت میداد و نشانه هایی در داستان برای ما میگذاشت ! اما کتاب مفاهیم عمیق و نقادانه هم داره.  مغازه خودکشی برای من طنز نیست اما قطعا کنایه و نقد به ناامیدی انسان ها و افسردگی فراگیر در جهان هست .در کل خیلی اثر فاخر و عجیب غریبی نیست ممکنه اصلا خوشتون نیاد .  پادکست این کتاب هم هست که جالب تر از خوندشه .
      

        من این جلد رو بیشتر دوست داشتم چون پایانش بی نظیرررررر بود. شخصیت ها تغییر کردن ؛ حوادث و تجربیاتی که تو جلد یک داشتن بایدم تغییرشون میداد. همین که اقای رت بالتر برای من دیگه مجهول الشخصیت نبود و میتونستم علت کارهای مزخرفشو بفهمم شکر خدای عزوجل را ....کتاب تو بیان واقعیت ها خشونت داره و خبری از فانتری نیست! جدا از بحث جنگ و تراژدی هایی که داشت؛ به خوبی عشق یکطرفه رو به تصویر میکشه و نتیجه اشو بهت نشون میده . وقتی به پایان میرسه  با خودت میگی: خدای من ، همه چیز  واقعا برباد رفته !!!
      

        رمان  برباد رفته وقتتون  رو بر باد نمیده !روایت زنانه ای داره اما نه از جنس لطیف و پاکش.  اسکارلت اوهارا مجبورت می کنه به این فکر کنی زنان بدی هم وجود دارند ، سوءاستفاده های اسکارلت، دروغ هایی که میگه، حسادت هاش و طبع  اغواگرش  باعث میشه با زن خوبی همراه نباشی و دنیا رو از دیدگاهش ببینی .  دنیایی که دستخوش تحولاتی مثل جنگ و مرگ میر میشه . جنبه تاریخی کتاب هم جالب بود من همیشه جنگ  داخلی امریکا رو از دید سیاه پوست ها شنیده بودم  اما کسایی که موافق با برده داری بودن در چه وضعی بودن ؟ چه افکاری داشتن ؟ و سرنوشت خانواده هاشون چی شد .
      

        این کتاب سرگرم کنند اس کلا فانتزی یعنی تفریح و عشق و حال . اگر براتون خیلی مهمه که شاهکار باشه برید سمت کتابایی که زیاد تبلیغ نمیشن کتاب های شاهکار نیازی به تبلیغات ندارند
      

        داستان کتاب خییییلی تخیلی محسوب میشه اما چون راجبه یه خانواده ی داعشیه و شخصیت هاش تقریبا خوب پردازش شدن، یه فضای رازالود و ناشناخته داره من دوسش داشتم چیزیای جدید همیشه جذابیت دارن 
کوتاهه و مباحث اعتقادی تو کتابم جدید محسوب میشدن راجبه اشون خیلی نشنیده بودم 
      

        من این کتاب رو در نوجوونی خوندم   شروع کردنش ربطی به سلیقه ی مذهبی نداره بیشتر باید به سبک رمانی که دوست داری فکر کنی چون کتاب یه حالت تاریخی و عاشقانه داره و فقط پایانش به مهدویت مربوط میشه اسمشو عوض کنی بذاری   کلاسیک عاشقانه عربی  میتونی با هر طرز فکری بخونیش  . شخصیت پردازی و تصویر سازی خوبی داشت   یه بخشی از جذابیت کتاب به نقطه ی پایانی تعلق داره واقعا اگر اسپویل نشده باشه براتون چشاتون میشه چهارتا 👀👀
      

        کتاب ریتم ارومی داره  . باعث میشه همراه  الیزابت تو مهمونی شرکت کنی و خواهر مهربونش رو دلداری بدی . یه عاشقانه اتشین نیست. با ادم های جدیدی اشنا میشی. با دنیای حوصله سر بر واقعی پیش میری و نتیجه تموم تفکرات و انتخاب ها تبدیل میشن به ماجرا های تازه و غیر قابل پیش بینی 
 من با ذهنیت عاشقانه خوندمش ولی این کتاب پر از واقعیت های منطقیه 
انگار کسی قبلا کتاب رو زندگی کرده و تو مثل شبح داری تماشاش میکنی 
قرار نیست لذت بخش باشه ولی قطعا میخوای بدونی که پایانش چطور رقم میخوره 
      

        از خریدن این کتاب پشیمون شدم که البته حقم بود تا من باشم بر اثر تبلیغات کتابی  رو انتخاب نکنم داستان گیرایی نداشت انگار انشاء بود اونم پونصد صفحه شخصیت ها انگار اسیر ذهن نویسنده باشند و منم هم اسیر تمام کردن کتاب