بریدهای از کتاب خانم! فردا کوچ است: سفرنامه سکینه سلطان (وقارالدوله) اثر زهرا صالحی زاده
1404/6/10
صفحۀ 47
همین جور که من دلتنگ بودم اسمان هم ابر داشت و گاه باران می آمد ، گاهی نمی آمد . دل هوا با دل من یک جور بود . گرفته شده بود و چشم من و ابر هر دو گریان ...
همین جور که من دلتنگ بودم اسمان هم ابر داشت و گاه باران می آمد ، گاهی نمی آمد . دل هوا با دل من یک جور بود . گرفته شده بود و چشم من و ابر هر دو گریان ...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.