بیهوشی

بیهوشی

بیهوشی

گردن کرمن و 2 نفر دیگر
4.5
41 نفر |
22 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

116

خواهم خواند

33

حافظه ی چیس دود شد وبه هوا رفت!چیس یادش نیست که از پشت بام سقوط کرده.یادش نیست که به سرش ضربه خورده. راستش،او هیچ چیز یادش نیست.توی بیمارستان از خواب بیدار می شود و کی بیند مجبور است کل زندگی ش رااز اول یاد بگیرد...حتی اسم خودش را.او می داند که چیس است.ولی چیس دیگرکیست؟وقتی به مدرسه بر می گردد،هر کسی یه جوری باهاش برخورد می کند.بعضی ها یک جوری رفتار می کنند انگار قهرمان است.بعضی ها هم حسابی ازش می ترسند.مدتی که می گذرد،دیگر مسئله این می شود که چیس قبلا کی بوده...و قرار است چه کسی باشد؟بیهوشی،داستان جذاب پسری است که گذشته ی ناخوشایندی دارد و باید بفهمد چطور می تواند از اول شروع کند.

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

50 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به بیهوشی

یادداشت‌های مرتبط به بیهوشی

             از خواندن این داستان خیلی لذت بردم.😍 فرم قوی و استخوان‌دار کتاب و پیام اخلاقی آن، واقعاً حالم را خوب کرد ولی فقط یک نکته در محتوا باعث تردیدم می‌شد. 
آن هم همان جاذبه‌های بین دختر و پسر در یک دبیرستان آمریکایی بود که آدم را یاد فیلم‌های تین‌ایجری می‌انداخت. البته این کتاب به نسبت فیلم‌های آمریکایی خیلی تمیز بود ولی به نظرم باز هم در پیشنهاد دادن کتاب به نوجوان باید احتیاط کنم.
شاید به عنوان یک مادر زیادی نگرانم ولی وقتی فکر می‌کنم پسر نوجوانم کتابی را بخواند که دخترها پی جذب پسرها و پسرها درگیر عاشق کردن دخترها هستند، دلم هری می‌ریزد پایین. شاید هم چون فیلم آمریکایی زیاد دیده‌ام، فکرم خراب شده!!😅 چون می‌دانم آخر فیلم این دوستی‌ها و رفت‌آمدها به کجا می‌انجامد! و ذهن نوجوان آن هم پسر تا کجاها که نمی‌رود!😬
سوژه‌ی اصلی کتاب آن‌قدر جذاب و پرکشش هست که احتیاج به نمایش جاذبه‌های دوستی دختر و پسر نبود؛ لابد نویسنده مطابق فرهنگ خود تصمیم گرفته به نمک داستان بیفزاید....مثل بیشتر فیلم‌ها و کتاب‌هایشان.
          
            این کتاب را به تازگی خواندم بسیار زیبا است .
در ابتدا با پسری شروع می شود به نام چیس این پسر بعد از سقوط از بام دچار فراموشی شده است و از خاطرات قبلی خود چیزی به یاد ندارد ، اما در گذشته پسری مغرور و زورگویی بوده است کدام مشغول آزار و اذیت بچه های مدرسه بوده است ، به طوری که حتی مادر و پدر یکی از بچه ها به دلیل آزار رساندن چیس به پسرشان اورا به مدرسه شبانه روزی فرستادند ! این پسر یک خواهر دوقلو هم دارد که البته در این کتاب قسمتهایی هم از نظر این دختر نوشته شده است همین طور از نظر برخی از دوستان دیگر چیس .
چیس گذشته خود را به یاد ندارد بنابراین چیزی از گذشته شرور خود نمی داند و با همه مهربان است . با پسری به نام برندی آشنا می شود که سرگروه باشگاه ویدیو مدرسه است ابتدا بزنید باور نمی کند که چیس با او حرف زده است .چیس و دوستانش قبل از سقوط از بام باهم درون یک پیانو طرقه کار گذاشته بودند و نوازنده پیانو را از ترس بیهوش کردند ! 
بنابراین به کار در خانه سالمندان محکوم شده اند .
چیس که دیگر لازم نیست سر این کار برود به صورت خودجوش برای این کار اقدام می کند و در آنجا با پیرمردی آشنا می شود که در گذشته فرمانده سپاه جنگ انگلیس بوده است و مدالی به خطر پیروزی در جنگ برنده شده است ؛ این پیرمرد دچار آلزایمر است و به یاد ندارد که چیس این مدال را دزدیده است ! 
چیس هم به یاد ندارد تا اینکه با ماجرایی طولانی چیس به دادگاه کشیده و می شود و ...
در آخر متوجه می شود که افتادن از روی بام و فراموشی بهترین اتفاق زندگی او بوده است !
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
پیشنهاد می دهم این کتاب را حتما مطالعه کنید .

          
حتما شده ک
            حتما شده که کامپیوتر، لبتابت یا موبایلت یک دفعه کار نکند و هرچه موس را تکان میدهی نشانگرش روی صفحه جا به جا نشود یا هرچه صفحه ی گوشی را لمس میکنی هیچ اتفاقی نیفتد یا اینکه کلی پنجره روی صفحه کامپیوتر باز شده باشد و هرکاری میکنی بسته نشوند. توی این اینجور موقعیت ها چه کار میکنی؟ 
دکمه ی ریست کامپوتر یا لبتابت را فشار میدهی یا گوشی ات را یک دور خاموش و روشن میکنی. 

تا به حال شده دلت بخواهد یک نفر دکمه ی ریست خودت را فشار دهد و همه چیز از اول شروع شود؟ 

یا اینکه خودت را خاموش و روشن کنی و وقتی چشمانت را باز میکنی هیچ کدام از آن پنجره های باز شده توی ذهنت نباشد ؟  اصلا تا به حال دلت خواسته برگردی به تنظیمات کارخانه؟ 

بیهوشی داستان یک ریست است . چیس در اثر یک اتفاق، خاموش و روشن میشود، ریست میشود و یا بهتر است بگویم به تنظیمات کارخانه برمیگردد. او خود قبلی اش را نمیشناسد، خود قبل از ریستش برای او یک غریبه است. اما آیا بقیه هم چیس قبلی را از یاد برده اند؟ 
          
            بیهوشی یک رمان نوجوان آمریکایی است.یک رمان پر محتوا و با ارزش رئال که مخاطب بزرگسال هم از خواندنش لذت می برد.

حس می کنم باز دلم می خواهد همان جملات تکراری را ردیف کنم.اینکه نویسندگان امروز آمریکا فن قهرمان ساختن را می دانند. مخاطب‌شان را هم خوب می شناسند و هیچ وقت یادشان نمی رود از قهرمانان جنگ‌شان تجلیل کنند. یادشان نمی رود آنها را در چشم نوجوان بزرگ کنند!جایی در گوشه کنار پیرنگ ،از بین انتخاب های بیشماری که برای قصه سازی دارند،به جنگ و سربازان آمریکایی می پردازند. 
یک نکته دیگر اینکه با عشق یا توجه دختر پسری کتاب را شیرین کنند.که البته این هم از مواردی است که  نوجوانان به آن اهمیت می دهند.حالا چه ما خوشمان بیاید و چه نه!

 حالا داستان چیست؟قصه‌ی پسری جذاب،ورزشکار ،قلدر و قهرمان است.از آن بچه هایی که وقتی به بقیه بچه ها نگاه می کند،بچه ها قند در دلشان آب می شود!
حالا این پسر زرنگ و مورد توجه یک شهر، از ارتفاع سقوط می کند و حافظه اش را،تمام حافظه اش را!از دست می دهد...
این شروع بی نظیر وقایع جذابی است که برای چیس آمبروز رخ می دهد.

زبان داستان،فضا و مکان وقایع،دغدغه شخصیتها،لحن و جملات و...همه متعلق به نوجوان است و در خلال  این چیدمان مرتب،یک محتوای بی نظیر گنجانده شده است.
پایان بندی کتاب هم پر امید و البته قوی است.حالم با خواندن این کتاب خوب شد واقعا.

توصیه می کنم  نوجوان خصوصا پسران و بزرگسالانی مثل من،این کتاب را حتما بخوانند و لذت ببرند.