معرفی کتاب سمفونی پاستورال اثر آندره ژید مترجم سیروس ذکاء

سمفونی پاستورال

سمفونی پاستورال

آندره ژید و 2 نفر دیگر
3.5
73 نفر |
26 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

140

خواهم خواند

30

شابک
9786008209584
تعداد صفحات
128
تاریخ انتشار
1398/5/5

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        آهنگ روستایی داستان کشیشی است که او را بر بالین پیرزنی در حال مرگ می‌برند. او متوجه می‌شود که پیرزن در این دنیا فقط یک خواهرزادۀ کور دارد که در گوشه‌ای از خانه افتاده است. بعد از خواندن نماز برای پیرزن کشیش احساس می‌کند که موظف است به این دختر کمک کند بنابراین او را با خود به خانه می‌برد. خانواده‌اش به جز دختر کوچک کشیش روی خوش نشان نمی‌دهند. وقتی که می‌فهمند تمام سر و بدن او به‌خاطر شرایط زندگی وحشتناکش پر از زخم است اوضاع بدتر می‌شود. کشیش باید تصمیم بگیر که با این دختر چه کند.

آهنگ روستایی یکی از زیباترین و شاعرانه‌ترین آثار ژید است که در سال 1919 منتشر شد و چندین بار به صحنهٔ سینما و تئاتر درآمده است.
      

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

4

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        برای کتاب «سمفونی پاستورال»
نوشته آندره ژید

کتابی شامل یادداشت‌هایی از یک کشیش هست که روزهایی از زندگی‌اش را در آن یاد کرده و افکار و احساسات خصوصی خود را آورده.
او بر اساس یک اتفاق سرپرستی دختر نابینایی را بر عهده می‌گیرد و سعی می‌کند او را تربیت و آموزش دهد، غافل از اینکه زمان آزمون فرارسیده و البته که برای مدعیان، این آزمون سخت‌تر خواهد بود. او در نهایت به تصور عشقی نافرجام درباره دختر مبتلا می‌شود.
یادداشتهای کتاب، فراز و فرودهای اتفاقات و روابط و احساسات مرد کشیش با همسر و فرزندان و دخترک نابینا را روایت می‌کند. اما در دل این یادداشت‌ها اعترافات تلخ و هولناکی هست که موجب تذکر و تفکر مخاطب می‌شود.
«اگر شما نابینا باشید گناهی نخواهید داشت؟»
ولی چنین نیست، گناه هرلحظه با انسان است و می‌بینیم که پدر روحانی و دختر نابینا، که تمثیلی از قداست و پاکی‌ست، چگونه مرتکب عشقی گناه‌آلود می‌شوند؛ البته که عشقِ به ذات پاک را، اگر با هوس آلوده نکنیم، به گمانم راهی بر گناه ندارد؛ و شاید که گرترود وقتی بینایی ظاهر و باطن پیدا کرد، متوجه آلودگی عشقی که متصور شده بود، شد و خواست که به حیات خود پایان دهد؛ چرا که او عشق را با مفهومی شبیه ژاک فهمیده، نه توجیهی کشیش‌وار؛ و اینجاست که قصه‌ی عشق و ایمان با فلسفه و توصیف آندره ژید شکل می‌گیرد.
به راستی اخلاق و اندیشه چه بی محابا به مصاف احساس آدمی می‌رود.

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

5

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          این کتاب رو تو دو روز خوندم. روز اول حال خوبی نداشتم و از همون اول داستان از راوی خیلی بدم اومد. خودخواهیش در خیرخواهی و نیکوکاری آزاردهنده بود. روز دوم حالم بهتر بود. ژرترود از خوشبختیش می‌گفت و ذوق دونستن و یادگیری چیزهای جدید داشت و احساسم به راوی  کمی بهتر بود. افراطی بودن و بی‌اهیمیتش به خانواده‌اش کماکان خیلی اذیتم می‌کرد ولی به ژرترود زندگی و روح بخشیده بود. نظر کلیم درمورد راوی: رو اعصاب و خودخواه. نمی‌دونم این همه تمرکز و ابراز احساسات درمورد راوی لازمه یا نه، ولی به نظرم داستان درمورد اون بود. نمی‌دونم حالم موقع خوندن کتاب چقدر روی احساسم تاثیر گذاشته.

پایان کتاب اصلا قابل قبول نبود و به بلوغ و جهان‌بینی و حرف‌های ژرترود نمی‌خورد. کلا سرعت شکل‌گیری این دختر و اغراق‌هایی که به کار رفته بود برام قابل درک نبود.

جمله‌ای که دوست داشتم: بار خدایا، گاه فکر می‌کنم به عشق او نیازمندم تا بتوانم تو را دوست بدارم.

در کل کتاب متوسطی بود و خوبیش این بود که زیاده‌گویی نداشت و کوتاه بود. می‌تونست یه رمان طولانی با جزییات بیشتر و اغراق و سرعتی کمتری باشه.
        

0