معرفی کتاب دو نمایش نامه از اوریپید: ایفی ژنیا در اولیس و ایفی ژنیا در میان توری ها اثر اوریپید مترجم سحر پریازانی

دو نمایش نامه از اوریپید:  ایفی ژنیا در اولیس و ایفی ژنیا در میان توری ها

دو نمایش نامه از اوریپید: ایفی ژنیا در اولیس و ایفی ژنیا در میان توری ها

اوریپید و 1 نفر دیگر
4.6
12 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

16

خواهم خواند

6

ناشر
قطره
شابک
9786001197796
تعداد صفحات
176
تاریخ انتشار
1395/12/24

توضیحات

        افی ژنیاهای اوریپید دو شاهکار ادبی بازمانده از دوران طلایی یونان هستند که جدای از درون مایه عمیق و فلسفی آنها، دستمایه مطالعات مردم شناسی و جامعه شناسی آن عصر بوده اند و همچنان محققان، آثار درام نویسان آن عصر را مبنای بازگشودن عمیق ترین مباحث اسطوره شناسی و انسان شناسی می دانند.
ایفی ژنیاهای اوریپید را میتوان از بزرگترین درامهای چالش برانگیز یونان عصر شکوفایی نامید. حقایق عظیمی با محوریت قربانی انسان و ارزشهای انسانی چنان در این دو نمایشنامه درهم تنیده اند و چنان مفاهیم عمیق و انسانی از آن متبادر می شود که مخاطب را با خالق اثر به یگانگی می رساند و هم گام و هم سو می کند.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به دو نمایش نامه از اوریپید: ایفی ژنیا در اولیس و ایفی ژنیا در میان توری ها

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به دو نمایش نامه از اوریپید: ایفی ژنیا در اولیس و ایفی ژنیا در میان توری ها

پست‌های مرتبط به دو نمایش نامه از اوریپید: ایفی ژنیا در اولیس و ایفی ژنیا در میان توری ها

یادداشت‌ها

          خیلی حیفه که همچین آثاری از اوریپید نسبت به باقی آثارش مهجور موندن و فقط به آثار شناخته‌شده‌تر و معروف‌تر پرداخته می‌شه؛ در حالی که همین دو نمایش‌نامه و همچنین مجموعهٔ هلن، می‌تونن به خوبی و چه بسا بهتر، جلوه‌گر هنر اوریپید باشن.

دوراهی انتخاب میان فرزند و وطن؛ در نمایش‌نامهٔ اول (ایفی‌ژنی در اولیس) مفهوم تراژدی به همون معنای واقعی‌ و دولت‌شهری‌اش کاملاً ملموسه و آن حس ملی‌گرایی (؟) کاملاً مشهود.
“ این برای یونان است که من باید تو را قربانی کنم - چه بخواهم و چه نخواهم. “
“ یونانیان باید بر بربران فرمان برانند. چرا که آنان برده‌اند و یونانیان آزاد “

نکتهٔ جالب دیگه‌ای که به چشم می‌خوره حول شخصیت کلیتمنسترا بود؛ شخصیتی که در نمایش‌نامهٔ الکترا یا آگاممنون، شخصیتی کاملاً منفور بود اما در این نمایش‌نامه، به این صورت نبود و تا حدودی کارکتری بود که می‌شد باهاش هم‌ذات‌پنداری کرد و اون رو حق دونست. به طور کلی یعنی خیلی فرق وجود داره بین اینکه اول این خونده بشه یا آگاممنون.

گلوک هم اپرایی در سه پرده با همین نام داره که حتما پیشنهاد می‌کنم گوش داده بشه یا دیده بشه:
https://youtu.be/IUKH1yxNMl0?si=3RgfPXlXhlxLDBhN

«ایفی‌ژنی در میان توری‌ها» هم مثل الاهگان انتقام کاملاً در تضاد با تعریف کلاسیک و ارسطوییِ تراژدی بود؛ پایانی خوش و نه‌ مغموم.
        

27

8

سعید بیگی

سعید بیگی

5 روز پیش

          نثر کتاب خوب، روان و خواندنی است. البته با وجود تلاش مترجم برای ارائۀ یک ترجمۀ روان و مناسب با ویژگی‌هایی که خود در مقدمه‌اش بیان کرده، به نظرم گاهی برخی واژگان و عبارات مشکل دارند و خوب بود اگر تغییر داده می‌شدند.

در این کتاب دو نمایش‌نامۀ از اوریپید آمده است. در مقدمه، هم نویسنده و هم مترجم مطالبی را در بارۀ اصل داستان و این ترجمه آورده‌اند و نکاتی را که لازم دانسته‌اند، شرح داده‌اند.

* نمایش‌نامۀ اول؛ «ایفی‌ژنیا در اولیس» : ماجرا از اقامتگاه آگامِمنون در ساحل اولیس آغاز می‌شود و او نامه‌ای را که بارها نوشته و پاره کرده است، بالاخره می‌نویسد و به خدمتکار پیرش می‌دهد تا آن را به همسرش کلیتم‌نسترا برساند و در آن به او گفته که برخلاف قرار پیشین در نامۀ اول، دخترش ایفی‌ژنیا را به اولیس نفرستد... .


** نمایش‌نامۀ دوم؛ «ایفی‌ژنیا در میان توری‌ها» : ماجرا از معبد الهه آرتمیس در سرزمین توری‌ها آغاز می‌شود. ایفی‌ژنیا در خواب دیده که خانه پدری‌اش در آرگوس یونان خراب شده و ستونش ریخته است و این‌گونه تعبیر می‌کند که برادرش اورستس کشته شده و او تنها و بی‌کس مانده است و برایش عزاداری می‌کند و مراسم به جای می‌آورد و در خیال با روح او سخن می‌گوید... .


این دو نمایش نامه از اوریپید، بسیار جالب و خواندنی و زیبایند و برای قهرمانان پایانی خوش دارند و تلخ نیستند؛ برعکس بیشتر نمایش‌نامه‌هایی از یونان که پیش از این خوانده‌ایم.

اولین نکتۀ جالب که دیدم؛ جابجایی ایفی‌ژنیا با یک گوزن هنگام قربانی‌شدن که شبیه ماجرای حضرت ابراهیم و فرزندش حضرت اسماعیل علیهم‌السلام بود. بررسی این شباهت‌ها، در ادبیات تطبیقی بسیار مهم است و نکات بسیاری را از پیوستگی‌های قومی گذشتگان آشکار می‌کند.

مطلب بعدی بسیج خانوادگی خدایان است؛ برای حل مشکل پیش آمده یعنی افتادن تمثال الهه‌ای از آسمان به زمین و یافتن و انتقال آن از سرزمین بربرها که آداب نمی‌دانند و وحشی‌اند، به یونان که مردمانی باکلاس‌تر و معتقدتر دارد.

سرنوشت خاندان آگاممنون هم خیلی جالب است؛ کلیتم‌نسترا به آگاممنون خیانت می‌کند و او را می‌کشد، زیرا ایفی‌ژنیا را کشته و قربانی هوس هلن و پاریس کرده است و کلیتم‌نسترا به دست پسرش اورستس کشته می‌شود، زیرا آگاممنون را کشته و به او خیانت کرده است و اورستس دیوانه و تبعید می‌شود، زیرا کلیتم‌نسترا را کشته است و ایفی‌ژنیا به سرزمین بربرها تبعیدشده و کاهن معبد آرتمیس شده است، زیرا بیگناه و باکره است و عضو این خانواده است و باید تاوان خطا و گناه دیگر اعضای خانواده را بدهد! و این رویه در زندگی دیگر خاندان‌ها نیز دیده می‌شود.

«گُـنَـه کرد در بَلخ آهنگری          به شوشتر زدند گردن مِسگری!»

مَثَـل جالبی است؛ یک دیوانه سنگی را داخل چاه می‌اندازد و صد عاقل نمی‌توانند آن را بیرون بیاورند. این دو تن ـ پاریس و هلن ـ بخش بزرگی از جهان آن روز را به آتش کشیدند و هزاران انسان بی‌گناه در آتش هوس اینان سوختند.

پاریس و هلن به گناه روی می‌آورند و نظم و ترتیب یونان و تروا را بر هم می‌زنند و افراد زیادی گرفتار می‌شوند و صدها، بلکه هزاران تن کشته می‌شوند و خانه‌های بسیاری ویران می‌شود و بنیان خانواده‌های زیادی از هم می‌پاشد و در نهایت پاریس کشته می‌شود و هلن به خانه‌اش باز می‌گردد و با خیر و خوشی به زندگی‌اش ادامه می‌دهد و گویا نه خانی آمده و نه خانی رفته است!

بخش‌های مختلف قصه به صورت منطقی به هم مربوط شده‌اند و خواننده می‌تواند بپذیرد که ماجراها این‌گونه طبیعی روی داده‌اند. غیرطبیعی‌ترین بخش‌های داستان، جاهایی است که خدایان از آن بالا وارد قصه شده و چون دانای کل و توانای کل، بخش‌هایی را برای بعضی‌ها روشن می‌کنند و یا سرنوشت عده‌ای را بنا به دلایلی که به خودشان مربوط است، تغییر می‌دهند و هیچ کس هم اجازه و جرأت پرسش را ندارد و همگان باید راضی باشند.

مثلا الهه‌ای آژاکس را دیوانه می‌کند و او به جای قهرمانان یونان و دشمنانش که او را تحقیر کرده‌اند، حیوانات را می‌کشد یا اورستس را دیوانه می‌کنند و وقتی حمله به او دست داده، حیوانات را به جای دشمنانش می‌کشد.

اینکه خدایان هم چون آدمیان احساسات و رفتارهای اشتباه دارند و تحت تاثیر قرار می‌گیرند، جالب است. اما نکتۀ مهم آن است که کسی حق مواخذۀ آنان را به جهت گفتارها و رفتار‌های اشتباه‌شان ندارد.

این دو نمایش‌نامه؛ عالی، فوق‌العاده و خواندنی بودند و از خواندنشان بسیار لذت بردم و به روح اوریپید درود فرستادم. دوستان عزیز بهخوانی را به خواندن این دو نمایش‌نامۀ زیبا و دوست‌داشتنی، دعوت می‌کنم.
        

39

          فوق العاده زیبا و خواندنی 
نگاهِ انتقادیِ اوریپید به موضوع "قربانی کردن انسان"...
و چه زیبا به نقدِ چند موضوع در این نمایشنامه پرداخته بود.
اولین مورد پوچی اخلاق در سیاست بود که حتی پدر حاضر است برای حفظ جایگاه خود دخترش را قربانی کند.
دومین مورد زیر سوال بردن خدایان است! آیا خدایانی با چنین درخواستِ پوچ و خودخواهانه‌ای لایق پرستش هستن؟!
و بخش زیبا و بحث برانگیز خود ایفی‌ژنی‌ست.تا اینجا و نمایشنامه‌هایی که خواندیم تسلیم سرنوشت شدن و جبر سرنوشت را در تمام آثار قبلی دیدیم در اینجا نیز اگر چه ایفی ژنی زنی منفعل نیست و در ابتدا به مخالفت با چنین تقدیری برمی‌خیزد اما سرانجام تسلیم می‌شود چه بصورت تحمیلی و چه به‌ خاطر نجات یونان...
 اوریپید در این اثر زیبا با به تصویر کشیدنِ تراژدیِ قربانی کردن انسان به این مطالب اشاره کرد: فرمان خدایان یا جان انسان؟! سرنوشتِ تحمیلی یا انتخابی؟! ارزشِ قدرت و جنگیدن در برابر کشتنِ بی‌گناهان؟!
پاسخ اوریپید به این سوالات اگر چه تلخ و تراژیک اما بسیار تامل برانگیز بود....
        

13

          ⚫📖کتاب حاضر، شامل دو نمایشنامه با عنوان‌ «ایفی‌ژنی در اولیس» و «ایفی‌ژنی در میان توری‌ها» نوشته اوریپید سنت‌شکن هستش «ایفی ژیناهای» «اوریپید» دو شاهکار وتراژدی دوست داشتنی هستن که با تراژدی‌هایی که تاحالا خوندیم کمی متفاوتن، اینجا قهرمان پایان تراژیکی درانتظارش نیست ادبیات ساده اوریپید به دور از زبان پرطمطراق وسنگین ادبیات کلاسیکه،البته این نمایشنامه اوریپید از قوانین ارسطویی(وحدت زمان ،وحدت مکان و وحدت موضوع) پیروی کرده ،اما در کل تراژدي‎هاي اوريپيد با آیسخولوس وسوفوکل فاصله دارن همینجا در هر دو ايفي‎ژني اونقدر خوف تراژيك ما رو احاطه نمیکنه،البته هردو تراژدی پراز تعلیق و شوروهیجان هستن برای خواننده .جالبه اوریپید اول ایفی‌ژنی درمیان توری‌ها رو نوشته بعد از ده سال ایفی‌ژنی در اولیس رو نوشته درصورتی که درمورد تقدم وقایع باید برعکس میبود.

◾آگاممنون، پادشاه یونان، قصد داره با لشکری به جنگ تروا ⚔️حرکت کنه. اما به دلیل خشم آرتیمیس، الهه شکار، بادها نمی‌وزن (به روایتی در گذشته آگاممنون گوزن محبوب آرتیمیس رو شکار کرده واو ازش کینه گرفته وبا توجه به منطق عجیب خدایان که فرزند بارگناه پدر رو به دوش میکشه!با قربانی کردن ایفی‌ژنی قصد انتقام داره) کشتی‌ها قادر به حرکت نیستن.کالکاس (پیشگو) میگه  که تنها راه فرونشاندن خشم آرتیمیس، قربانی کردن دخترش ایفی ژنیاست. آگاممنون با اکراه این تصمیم را می‌پذیره و ایفی ژنیا رو به بهانه ازدواج با آشیل به اولیس فرا می‌خونه.
در اولیس، ایفی ژنیا با مادرش کلوتایمنسترا و برادرش اورستس به محل قربانی میاد. ایفی ژنیا درابتدا با آشیل و مادرش همراه میشه تا از این قربانی کردن جلوگیری کنن.  اما در نهایت دچار تحول شخصیت میشه با شجاعت و فداکاری به استقبال مرگ میره،وباعث تحیر آشیل میشه

◾در تريلوژي اورستیا اثر آيسخولوس که خوندیم قصه برمبنای این بود که ايفي‎ژنيا قرباني شده یعنی انگار اگر ایفی ژنی قربانی نشده بوداون وقایع اتفاق نمی‌افتاد وکلوتمنسترا  از آگاممنون انتقام نمی‌گرفت که باقی وقایع مثل انتقام خون پدر توسط اورستس اتفاق بیوفته...اما اینجا در هر دو نمايشنامه‎هاي اوريپيد كه گرد اسطوره قرباني شدن ايفي‎ژني چرخ مي‎خورن، ايفي‎ژني توسط آرتميس ربوده و به توري برده میشه به عنوان کاهن معبد برگزیده میشه ومأمور پاشیدن آب مقدس روی یونانی های محکوم‌به قربانی شدن میشه
سوال برامون پیش میاد بااین وجود چقدر ميشه به بازشناختي كه اوريپيد از ايفي‎ژني  داده اعتماد کنیم؟اوریپید به صلاح‌دید خودش ویا اینکه براي رضایت مخاطبان و خودش تغييراتی داده،هرچند اسطوره‌ها قدرتمند بر سر جاي خود هستن... اینکه ما سوال برامون پیش میاد یعنی واقعاً ایفی‌ژنی قربانی شده یا نه؟از جذابیت تراژدی کم نمیکنه.....هم روایت آیسخولوس زیباست، هم اوریپید وچقدر خوبه هر نویسنده با زاویه دید خودش برامون تصویر سازی میکنه..

◾🎭واما نمایشنامه دوم‌ایفی‌ژنی در توری‌ها (کریمه فعلی)در این سرزمین،چندین سال از واقعه اولیس گذشته،ایفی‌ژنی به عنوان کاهنه معبد آرتمیس مشغول به کار شده و وظیفه داره بیگانگان رو‌ قربانی کنه،از طرفی اورستس پس از قتل مادرش با وجود تبرئه شدن توسط آتنا ولی باز همه جا فیوری‌ها  یا همون الاهگان انتقام(🕳️این روزا  کتاب «دوزخ »از سه جلدی کمدی الهی دانته رو دارم میخونم  اونجا فیوری ها رو که سه تن هستن رو توی دوزخ با عذاب برامون توصیف میکنه ) به دنبالش هستن ومدام درحال گریختن از اوناست فیوری‌ها مثل عذاب وجدانی مدام اونو دچار اضطراب وجنون میکنن،آپولو به اورستس گفته که اگر به سرزمین توری ها بری واز معبد تمثال آرتمیس رو برای من بیاری از این حالت نجات پیدا میکنی(آپولو برادر آرتمیس)  اورستس، به همراه دوستش، پلادس(همسر الکترا)به این سرزمین میره،ایفی‌ژنی با کمک نشانه‌ها، هویت برادرش رو می‌شناسه و با نقشه‌ای، هر سه نفر موفق به فرار از سرزمین توری‌ها می‌شن و در نهایت، ایفی‌ژنی، اورستس، و پلادس به یونان باز می‌گردن. برعکس باقی تراژدی ها به خوشی تمام میشه!

✔️اینجا آشیل اوریپید خیلی از آشیل هومر برای منِ مخاطب جذابتره،اونجا آشیل برای دوستش ۱۲پسرجوان رو قربانی کرد ولی اینجا برای جلوگیری از قربانی شدن ایفی‌ژنی تلاش میکنه این جنگجوی مغرور از حق دفاع میکنه حتی وقتی لشکریان بهش سنگ میندازن بازم ادامه میده،شخصیت جذاب نمایشنامه بود برام
✔️مقدمه کتاب کاربردی بود خصوصاً اگر به لو رفتن قصه حساس نباشیم ترجمه کتاب هم ترجمه خوب و روون بود

        

47