معرفی کتاب بادام اثر وون پیونگ سون مترجم فاطمه اسدپور

بادام

بادام

وون پیونگ سون و 1 نفر دیگر
3.9
764 نفر |
244 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

74

خوانده‌ام

1,949

خواهم خواند

372

شابک
9786229265970
تعداد صفحات
192
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        کتاب بادام رمانی معاصر از کرهٔ جنوبی و دربارهٔ ملاقات یک هیولا با هیولای دیگر است! راوی یکی از این هیولاها است. «یون جه» با یک بیماری مغزی به نام آلکسی تایمیا به دنیا آمده است که بروز احساساتی مانند ترس یا خشم را برای او سخت می‌کند. او هیچ دوستی ندارد. دو نورون بادام‌شکل که در اعماق مغزش قرار گرفته‌اند، این کار را با او کرده‌اند، اما مادر و مادربزرگ فداکارش زندگی امن و رضایت‌بخشی را برای او فراهم می‌کنند. خانهٔ کوچک آن‌ها بالای یک کتابفروشی دست‌دوم مادرش است که با یادداشت‌های رنگارنگ تزئین شده است. این یادداشت‌ها به او یادآوری می‌کند چه زمانی باید لبخند بزند، چه زمانی باید بگوید متشکرم و چه زمانی باید بخندد. در شب کریسمس ِشانزدهمین سالگرد تولد یون جه، همه‌چیز تغییر می‌کند. یک عمل تکان‌دهنده ناشی از خشونتی تصادفی دنیای او را در هم می‌شکند و او را تنها و به‌حال خودش رها می‌کند. یون جه که برای کنارآمدن با فقدان خود تلاش می‌کند در انزوای خاموشش عقب‌نشینی کند، «گون» را می‌بیند؛ نوجوان مشکل‌داری که به مدرسه‌شان می‌آید. آن‌ها یک پیوند شگفت‌انگیز ایجاد می‌کنند. با این دو هیولا همراه شوید!


      

پست‌های مرتبط به بادام

یادداشت‌ها

Anahita

Anahita

1401/4/30

          وقتی که خلاصه کوتاهی از این داستان رو خوندم تصمیم به خریدن کتاب گرفتم،اما قبل از این که کتاب رو شروع کنم به خاطر بازخورد هایی که از دیگران  گرفتم کمی پشیمون شدم اما در هر حال خوندنش رو شروع کردم و قلم نویسنده و فضاسازی کتاب به حدی برام دلنشین بود که در عرض چند ساعت تمومش کردم.
توصیفات نویسنده به ویژه در فصل اول کتاب برای من خیلی جذاب بود .این که دنیا رو از دید فردی ببینیم که توانایی درک احساسات رو نداره واقعا جالبه ، درسته که این کتاب برای نوجوان ها نوشته شده اما هرچه داستان جلوتر میرفت باعث می‌شد که بیشتر به اهمیت اثر گذاری محیط و اجتماع روی افراد  و  لزوم درک آدم ها پی ببرم.
نویسنده در خلال داستان از جملات و مفاهیمی استفاده کرده که باعث همذات پنداری خواننده با شخصیت اصلی داستان میشه و همین موضوع باعث اثرگذاری بیشتر نوشته  شده.
 نکته ای که برای من خیلی جالب بود این مورد هست که داستان یه فضای غمگینی داره اما نویسنده به هیچ وجه تلاش نمیکنه که این غم رو بهت القا کنه و همین غم خاص باعث جذابیت نوشته حداقل برای من شد . به نظر من داستان های غمگین هستند که در ذهن ما ماندگار میشن.
در کل این کتاب رو نباید با هدف تغییر دیدگاه نسبت به زندگی یا گرفتن یک درس جدید خوند، اما باعث یادآوری و توجه به نکات اصلی زندگی میشه که شاید به فراموشی سپردیم.
        

16

          بادام
احساس داشتن و درک کردن از موضوعاتیست که در روز‌مره خواه نا خواه با آن مواجه هستیم. برخی در این میان با ادبیات محترم یا نامحترم اتفاقات پیرامونشان را به اهمیتشان نمی گیرند. اما همین انجام دادن عمل دایورت و انتقال؛ یعنی آن را پیش‌تر حس کرده اند و دوست ندارند مجدد مبتلا به آن حس ناخوشایند بشوند. پس اینان نیز از قوه‌ی حس بهره‌مند میباشند.
کتاب «بادام» یک داستانِ فانتزیِ کره‌ای می باشد که نوجوانی را به تصویر می کشد که فاقد هرگونه احساسات است. از ترس گرفته تا احساس خوشحالی و ناراحتی.
اما اینکه چرا اسم بادام را بر روی این کتاب گذاشته اند باید خودتان بخوانید تا متوجه شوید. اما همینقدر بگویم که همه‌ی ما در ذهنمان بادام داریم، و حالا ممکن است برخی این بادام را نداشته باشند که اگر نداشته باشند در جهان خون و خون ریزی به پا می کنند.
به گمانم هر یک از سیاستمداران ابرقدرت‌های پوشالی جهان نه تنها بادامی در مغزشان نیست، بلکه دوست دارند بقیه‌ی مردم نیز بادامی نداشته باشند. بگذارید ساده تر بگویم: اگر این کتاب، خیالی نبود شاید شما در بین آن گردن کلفت هایِ کودک کش به دنبال شخصیت اصلی این داستان می گشتید.
تو کز محنت دیگران بی‌غمی/ نشاید که نامت نهند آدمی

محمدامین رنجبری
۱ شهریور ۱۴۰۱

        

2