معرفی کتاب مترو 2033 اثر دمیتری گلوخوفسکی مترجم فربد آذسن

مترو 2033

مترو 2033

3.8
21 نفر |
10 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

32

خواهم خواند

30

شابک
9786001821233
تعداد صفحات
704
تاریخ انتشار
1399/6/11

توضیحات

        
پس از وقوع یک جنگ اتمی بزرگ در سال 2013 زمین به ویرانی کشیده میشود و بازماندگان مجبور میشوند در پناهگاه های اتمی زیر زمینی پناه بگیرند.یکی از این پناهگاه ها متروی مسکو است.
20 سال بعد از وقوع این جنگ،جوانی به نام آرتیوم متوجه میشود و در دوران کودکی اشتباهی مرتکب شده که اکنون میتواند امنیت کل مترو را به خطر بیتدازد.با کمک و راهنمایی های فرد مرموزی به نام شکارچی آرتیوم برای جبران اشتباه خود راهی سفری مرگبار در ایستگاه ها و راه آهن متروی مسکو میشود و...

      

لیست‌های مرتبط به مترو 2033

پست‌های مرتبط به مترو 2033

یادداشت‌ها

яσвεят

яσвεят

1404/1/29

6️⃣🔺مترو
          6️⃣🔺مترو ۲۰۳۳» اثر دیمیتری گلوخوفسکی تنها یک رمان علمی-تخیلی معمولی یا یک ماجراجویی پُرهیجان در دنیای پسا آخرالزمانی نیست؛ این اثر یک تجربه چندلایه است که مرزهای ادبیات، فلسفه، و رسانه های تعاملی را درمینوردد. سه گانه ی مترو، که بعدها به یک بازی ویدیویی پُرطرفدار نیز تبدیل شد، صرفاً یک داستان سرگرم کننده نیست، بلکه آیینهای است که جامعهی بشری را در چالش برانگیز ترین شرایط ممکن به نقد میکشد: انزوا در تاریکیِ زیرِ زمین، ترس از ناشناخته ها، و تقلای بی پایان برای بقا. این رمان از همان صفحات نخست، خواننده را به پرسشی عمیق فرامیخواند: «آیا آنچه ما را «انسان» نگه میدارد، اخلاق است… یا صرفاً زنده ماندن به هر قیمتی؟»  

جهانی که از ذهنیت بشر سربرآورده، یا واقعیتی ترسناک؟  
گلوخوفسکی با خلق متروهای مسکو، که پس از جنگ اتمی به پناهگاههای بشری تبدیل شدهاند، نه فقط یک دنیای خیالی، بلکه جامعه شناسی پیچیده را به تصویر میکشد. هر ایستگاه مترو به مثابه یک «کشور» کوچک عمل میکند که ایدئولوژی، قوانین، و حتی خدایان خود را دارد؛ از کمونیستها و نازیها گرفته تا فرقههای مذهبی و تاجران مرموز. این تناقض تلخ است: انسانها از ترس «هوا» و هیولاهای بیرون، در تاریکیِ زیرِ زمین به جان هم افتادهاند. آیا این جوامعِ کوچک، بازتابی از جهان امروز ما نیستند؟ جایی که مرزهای ساختگی، انسانها را به جای اتحاد، به ستیز با یکدیگر وا میدارد؟  

سفر آرتیوم: از کاراکتر بازی ویدیویی تا نماد «انسان معصوم»  
سفر آرتیوم، شخصیت اصلی داستان، به گونه ای طراحی شده که خواننده را مدام به یاد رابطۀ بین «بازیکن» و «کاراکتر» در یک بازی ویدیویی می اندازد. هر فصل مانند یک «لول» جدید است که آرتیوم باید از موانع عبور کند، با هیولاها بجنگد، و برای ادامۀ مسیر، انتخابهای دشواری انجام دهد. راوی اول شخص، این حس را تشدید میکند که گویی کنترلِ تصمیماتِ آرتیوم را در دست دارید: آیا به یک غریبه اعتماد کنید؟ آیا اسلحه را به سمت یک انسان نشانه بگیرید؟ یا تسلیم ترس شوید؟ این سبک روایت، هوشمندانه مرز بین ادبیات و گیمینگ را محو میکند و خواننده را از تماشاگر صرف به «شریکِ گناهکار» ماجرا تبدیل مینماید.  

پوستۀ علمی-تخیلی، هستۀ فلسفی  
در پسِ صحنه های اکشن و موجودات جهش یافته، رمان به مفاهیمی عمیق تر می پردازد: آیا «پیشرفت» تکنولوژی، نابودی بشر را اجتناب ناپذیر می کند؟ آیا انسان بدون نور خورشید، به مرور به موجودی پست تر تبدیل میشود؟ و آیا «هیولاها» واقعاً در بیرون اند… یا در ذهن ما؟ حضور «تاریکی» به عنوان یک نیروی آنتاگونیست نامرئی، استعارهای است از ترسهای جمعی بشر؛ ترس از تفکر نقادانه، ترس از تغییر، و ترس از مواجهه با حقیقت.  

بازی ویدیویی: ادامۀ منطقی داستان، نه صرف یک اقتباس 
اقتباس بازی ویدیویی Metro 2033 (اثر استودیوی 4A Games) نهفتمام یک بازسازی، بلکه تکمیلکنندۀ تجربۀ رمان است. فضای تُنُک و تاریک مترو، صدای نفسهای آرتیوم هنگام ماسک گاز زدن، و طراحی موجودات بر پایۀ توصیفات کتاب، به بازیکن این حس را القا میکند که گویی وارد صفحات رمان شدهاست. جالب تر آنکه بازی نیز مانند کتاب، بازیکن را با پرسشهای اخلاقی رو به رو میکند؛ مثلاً سیستم «اخلاق پنهان» که پایان داستان را بر پایۀ انتخابهای شما شکل میدهد. این همگرایی بین ادبیات و گیمینگ، نشان میدهد که هر دو رسانه میتوانند در خدمت روایت یک داستان فراموش نشدنی قرار گیرند.  

حرف آخر: 
«مترو ۲۰۳۳» کتابی است که پس از بستنِ آخرین صفحه، همچنان در ذهن نقش می بندد. این اثر به ما یادآوری میکند که آخرالزمان شاید نه یک انفجار اتمی، بلکه سقوط تدریجی انسانیت در پیِ ترس، تعصب، و فراموشیِ «آنچه ما را انسان میکند» باشد. و شاید آرتیوم، با چراغ قوه به دست، استعارهای از خود ماست که در تاریکیِ دنیای مدرن، به دنبال پرتوهای امید میگردیم… حتی اگر آن نور، تنها در ژرفای متروها پنهان شده باشد.»
        

1

نعیمک

نعیمک

1403/9/24

          اول یک تاسف بنویسم. متاسفانه نشر تندیس با این که کتاب‌های بسیار خوبی در ژانر گمانه‌زن منتشر می‌کند اغلب از یک ویراستاری دقیق بی‌بهره است. انگار که بعد از ترجمۀ کتاب، آن را مستقیم زیر دستگاه چاپ می‌برند. مترو داستان زندگی مردم بعد از جنگ جهانی دیگری است که حیات روی زمین نابود شده و مردم در تونل‌های تاریک و تنگ مترو مسکو زندگی می‌کنند. مهم‌ترین ویژگی داستان همین است. یک جورحس واقعی دارد چون مترو شهر واقعاً وجود دارد و نقشه آن برای همه ما قابل رویت است. حس می‌کنیم قهرمان داستان واقعاً در تونل‌های پیچ‌درپیچ آن زیسته و البته تجربه زیسته مردم در متروهای لندن و مسکو در جنگ جهانی دوم هم این جذابیت را برای ما بیشتر می‌کند. 
روایت داستان برای من نه خیلی فوق‌الده بود و نه خیلی معمولی اما حال و هوای مترو و البته اولین مواجه آرتیوم (شخصیت اول داستان) با روی زمین آمدن از لحظاتی است که یادم نمی‌رود. در واقع این بار وقتی شخصیت اصلی روی زمین برمی‌گردد احساس ناامنی می‌کند و ما همراه او هر لحظه منتظر هستیم تا به همان دخمه‌ها و تونل‌های تاریک و کم‌نور برگردد. برگه برنده داستان همین دوگانگی برای ما است. البته برای کسانی که به تاریخ روسیه هم علاقه‌مند باشند گروه‌ها و اسامی در داستان هستند که لذت خواندن آن را بیشتر می‌کنند. ای کاش در چاپ‌های بعدی ضمیمه نقشه مترو و البته توضیحی درباره شخصیت‌ها و اسامی در پایان کتاب می‌آمد تا راحت‌تر با آن ارتباط برقرار کرد.
        

0