تاجر ونیزی

تاجر ونیزی

تاجر ونیزی

ویلیام شکسپیر و 1 نفر دیگر
3.6
13 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

37

خواهم خواند

22

ناشر
نگاه
شابک
9786003763883
تعداد صفحات
198
تاریخ انتشار
1397/7/21

توضیحات

        تاجر ونیزی از بازی هایی ست که به لحاظ تعدد اجرا و پسند تماشاگر در کنار بازی های بزرگ شکسپیر مانند هملت و مکبث قرار می گیرد. این بازی دارای سه پیرنگ یا طرح کلی ست که هر سه از قصه های مجموعه یII Pecorne (وراج)، گردآورده ی جووانّی فیورنتینو [1] نویسنده ی قرن چهاردهم ایتالیا، گرفته شده اند:قصه ی نخست مربوط به رادمردی ست که برای سامان دادن کارهایش مبلغی کلان از یهودی نزول خواری وام می گیرد و مرد یهودی ضمانت باز پرداخت وام خود را، در سررسید معلوم و در صورت عمل نکردن ضامن به تعهدش، بریدن شش سیر گوشت از بدن او تعیین می کند.قصه ی دوم مربوط به دختری ست که ثروتی افسانه ای دارد و برای ازدواج خویش نوعی قرعه کشی، با سه صندوقچه ی طلایی، نقره ای و سربی، ترتیب می دهد و خواستگاران خود را متعهد می کند که پس از ادای سوگند یکی از صندوقچه ها را برگزینند. فقط در یکی از آن سه صندوقچه تصویری از آن دختر وجود دارد و هر که آن صندوقچه را برگزیند همسر و مالک همه ی ثروت او خواهد شد.قصه ی سوم محاکمه ای ست که در آن یک دختر زیرک خود را به شکل مرد حقوقدانی در می آورد و بیگناهی را از مرگ نجات می دهد.این سه قصه را شکسپیر با مهارت ویژه ی خود، یا تا آنجا که در توان داشته، در هم آمیخته و به صورت یک بازی تئاتری جذاب درآورده است.دانشوری به نام استیفن گاسُن[2] در نوشتار «مکتب بیداد» [3] از نمایشنامه ای به نام یهودی [4] نام می بردکه داستانش گرد حرص و سودجویی و ربا و نکوهیدن آن ها می گشته است. بسیاری عقیده دارند چه بسا که شکسپیر در نوشتن تاجر ونیزی گوشه ی چشمی به آن بازی قدیمی داشته است، ولی سند معتبری برای اثبات آن در دست نیست.اکنون، تاجر ونیزی یک بازی دشوار و بحث انگیز شناخته می شود و خواننده و تماشاگر امروزیِ آن با ویژگی های تیره ی فرهنگ دوران الیزابت آشنا می شود. بسیاری این بازی را به دارا بودن جنبه های نژادپرستانه متهم می کنند و بر این پایه معتقدند که دیگر نباید به صورت کتاب درسی در دبیرستان ها و دانشگاه ها خوانده شود و یا در تئاترها به روی صحنه برود. اتهام دارا بودن جنبه های نژاد پرستانه به این بازی بسیار قوی و گاه موجه است، با این همه، تاجر ونیزی روی دیگری نیز دارد. این بازی طی سیصد سال گذشته مرتباً به روی صحنه رفته و نقشی در آن موجود است که بزرگ ترین هنرمندان جهان آرزوی ایفایش را داشته اند. دیگر این که، جنبه های نژادپرستانه ی آن اغلب به هنگام اجرا وارونه شده و بخش هایی از بازی به صورت دفاعیه ی بلیغی از مساوات شناخته شده است. در واقع، این بازی نقشی ابزاری در تغییر تنفر نژادی و دینی ایفا کرده و به همین دلیل جای گاه ارزنده ای در فرهنگ جهان به دست آورده است.نظر مردم زمان شکسپیر نسبت به یهود: یهودیان در 1290 از انگلستان تبعید شدند و در زمان شکسپیر حتا یک یهودی در انگلستان وجود نداشت و انگلیسی های درس خوانده و درس نخوانده به صورتی کاملاً خیالی، افزون بر این که یهودیان را مسئول قتل حضرت عیسا می دانستند، آنان را به خباثت های دیگری از جمله آدم خواری، مثله کردن مسیحیان، بچه دزدی و زهری کردن چاه های آب متهم می کردند. یکی دیگر از دلایل تنفر انگلیسی ها از یهودان رباخواری آنان بود. در دیانت یهود قانونی علیه رباخواری نیست، حال آن که این کار در مسیحیت به شدت منع شده است.تماشاگران تاجر ونیزی، در زمان شکسپیر، یهودی نابکار دیگری را در ذهن داشتند و آن شبه قهرمانِ [5] بازیِ یهودی مالت، اثر کریستوفر مارلو [6] بود. یهودی مالت که کمدی رذیلانه ای بود و چند سال پیش تر از  تاجر ونیزی بر صحنه درخشید و با استقبال بی نظیر لندنی ها روبه رو شد. شِبه قهرمان این بازی، باراباس، یهودی نزولخواری ست که فرماندار مسیحی مالت اموالش را توقیف می کند و او برای انتقام به کارهای گوناگون دست می زند. مثلاً به صومعه ای می رود و با زهرآلود کردن خوراک ها راهبگان را می کشد و سپس می رقصد و آواز می خواند. در این بازی فرماندار و حکام مسیحی مالت زورگویان ستمگری تصویر می شوند و به صورتی ظالمانه ثروت باراباس را تصاحب می کنند، در نتیجه تماشاگر با بسیاری از کارهای او به غیر از قتل هایش، همدلی دارد و او به رغم خباثتش محبوب تماشاگر واقع می شود.به محبوبیت رساندن شخصیت منفی یکی از مهمترین ترفندهای درام نویسی ست و شکسپیر نیز در تاجر ونیزی آن را به کار می گیرد و خواننده و تماشاگر را برآن می دارد که بر حال نابکار خبیث ماجرا _ شایلاک _ دل بسوزانند.
      

پست‌های مرتبط به تاجر ونیزی

یادداشت‌ها

          «ظاهر همه‌چیز به همین ترتیب با حقیقت فرق دارد

و دنیا همیشه با زیور و زینت فریب می‌خورد.

در دادگاه کدام دعوی است که ملوث و فاسد نباشد

ولی همین فساد با صدای جذاب یک وکیل مستور نماند؟

در مذهب کدام گناه و بدعت وجود دارد که چهره‌‌ی روحانی یک فرد

آن را قابل عفو نداند و برای تأیید آن از کتاب مقدس استمداد نکند

و زشتی آن را با زیور و زینت‌های زیبا پنهان نسازد؟

هیچ فسادی هر چه ساده هم باشد وجود ندارد که

ظاهر خود را با علائمی از فصیلت نیاراید.»

 

اتفاق عجیبی که افتاد این بود که اول موقع خوندنش احساس می‌کردم «خب، جالبه، اما اون‌‌قدرها هم که از شکسپیر انتظار داشتم شگفت‌انگیز نیست.» اما بعد که در پژواک شروع کردیم درباره‌ش صحبت کردن، انگار لایه‌لایه شکافتیم متن رو و در نهایت دیدیم وای چه نمایشنامه‌ی شگفت‌انگیز و جالبی!

موضوع اصلی و محوری نمایش‌نامه به‌نظرم تعصب، تبعیض، فقدان کنترل بر زندگی و تغییر شکل دادن حقیقت و به ظاهر متفاوتی درآوردنشه. این تغییر ظاهری رو در جای جای روایت مشاهده می‌کنیم؛ از امتحان صندوق‌هایی که پدر پورشیا برای انتخاب همسرش ترتیب داده می‌بینیم تا تغییر شکل‌هایی که پورشیا، نریسا و جسیکا انجام می‌دن و با به شکل مرد درآوردن ظاهر خودشون می‌تونن به اهداف‌شون برسن. فقدان کنترل کامل بر زندگی هم به شکل‌های مختلف در تک‌تک شخصیت‌ها دیده می‌شه: آنتونیو تمام و کمال بر تجارتش کنترل نداره و در واقع بیشتر از اعمال و تصمیمات خودش، این وضعیت آب و هوا، دریا و دزدان دریاییه که ضامن موفقیتش در تجارت‌ هستند. پورشیا نمی‌تونه آزادانه همسر آینده‌اش رو انتخاب کنه و این آزمون پدرشه که مشخص می‌کنه چه کسی شایستگی همسری او رو داره. بسانیو به‌خاطر قرض‌ها و بدهی‌هایش نمی‌تواند به‌راحتی برای خواستگاری از دختری که دوستش دارد پا پیش بگذارد. جسیکا به‌خاطر پدرش نمی‌تواند با فردی غیریهودی ازدواج کند و قوانین شهر و تعصب موجود علیه یهودیان دست‌و‌پای شایلاک را بسته است. جالب‌ترین نکته در این نمایش‌نامه از نظر من این بود که تنها کسانی که انگار می‌توانند به‌طریقی از این زنجیر اسارت خود را رها سازند زنان ماجرا – پورشیا، نریسا و جسیکا – هستند و اتفاقاً این کار را با تغییر شکل دادن حقیقت و تظاهر به مرد بودن انجام می‌دهند که به‌نحو کنایی نشان می‌دهد در جهانی که به‌صورت پیش‌فرض زنان در آن هیچ قدرت عملی ندارد، زنان برای فاعل شدن و به اهداف خود رسیدند انگار ناگزیرند «مرد» شوند. و البته از این‌که پورشیا و نریسا آن‌قدر خردمند بودند بی‌نهایت شگفت‌زده شدم.

تعصب، تبعیض بخشش هم به‌ بهترین شکل در موضوع یهودی بودن شایلاک و درگیری‌اش با آنتونیو نمودار می‌شود. تعصبات موجود علیه یهودیان شایلاک را در تمام زندگی‌اش آزار داده و تمام تبعات این تبعیض و تعصب را می‌‌توان همچنان در جهان امروزی هم در مورد موضوعات مختلف از نژاد و گرایش جنسی گرفته تا جنسیت و مذهب مشاهده کرد و این مسئله درک موقعیت شایلاک و تصمیمات غریب و غیرانسانی‌ و حس انتقام‌جویی‌اش را خیلی آسان‌تر می‌کند.

در نهایت می‌دانم که بخش زیادی از شگفت‌انگیزی متون شکسپیر به‌‌خاطر ترجمه ناگزیر ازبین‌رفته‌اند و گویا اتفاقاً در این نمایشنامه بازی‌های زبانی شکسپیر بسیار جالب‌اند.
        

0