معرفی کتاب آخرین شاهدها: تک‌نوازی برای آوای کودکانه اثر سوتلانا آلکسیویچ مترجم عباس علی عزتی

آخرین شاهدها: تک‌نوازی برای آوای کودکانه

آخرین شاهدها: تک‌نوازی برای آوای کودکانه

4.2
10 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

16

خواهم خواند

24

شابک
9786220112334
تعداد صفحات
294
تاریخ انتشار
1403/8/25

توضیحات

        «الکسیویچ، روزنامه‌نگار تحقیقی و تاریخ‌نگار شفاهیِ اهل بلاروس که در سال ۲۰۱۵ جایزه‌ی نوبل ادبیات را از آن خود کرد، بهترین راه انعکاس هول‌وهراس قرن خون‌بار بیستم را ثبت دقیق شهادت شاهدان عینی می‌داند. او می‌کوشد با آثارش راهی بگشاید برای رساندن صداهایی که در روایات رسمی جایی ندارند.
آخرین شاهدها، جلد پایانی پنج‌گانه‌ی «صداهایی از آرمانشهر»، گزیده‌ی خاطرات روس‌هایی است که هنگام جنگ جهانی دوم کودک بودند؛ قصه‌هایی پرجزئیات از روزمره‌ی کودکان سه تا چهارده‌ساله‌ی جنگنده و جنگ‌زده در طول نبردهایی فرساینده و به‌ظاهر بی‌پایان.»
      

لیست‌های مرتبط به آخرین شاهدها: تک‌نوازی برای آوای کودکانه

خنده سرخسفر به انتهای شبدر جبهه  غرب خبری نیست

ادبیات ضدجنگ

52 کتاب

قرار است وجود خود را بفروشم. قرار است نیست شوم، غرق در شومی و پلیدیِ جنگ. می‌خواهم خود را فدا کنم. از وجودم چیزی نخواهد ماند. نمی‌دانم این کار را چرا انجام می‌دهم، می‌دانم وجودم زخم خواهد دید. شاید زخمش هیچگاه التیام نیابد. اما انجامش می‌دهم. چرا؟ ضروری است؟ برای روحم تحمل این زجرِ مطالعه‌ٔ ادبیات ضدجنگ ضروری شده است. چرا؟ معمولا شرح علتِ امورِ ضروری کارِ سختی است. علتی ندارم برایش. توجه‌ام به آن جلب شده است، قوای ذهن‌ام را اشغال کرده است و وجودم معطوف به آن شده است. پس انجامش می‌دهم و زجر می‌کشم. اینجا لیستِ آثار ادبیات ضدجنگی که پیدا کرده ام را قرار می‌دهم (مشخصا ترجمه‌ها و آثار فارسی را. چون هدفم فهم جامعهٔ ایران است). حتما برای هرکدام از این کتاب‌ها که بخوانم، مرور خواهم نوشت و سعی خواهم کرد تکه تکه تصویرِ کلیِ ادبیات ضدجنگی را که می‌خواهم معطوف به فهمِ جامعهٔ ایران باشد را تکمیل کنم. اصلا ادعا چیه؟ باور دارم که ادبیات تصویری از جامعه را نشان می‌دهد، این بدان معنا نیست که تصویرِ تمام جامعه در ادبیات منعکس می‌شود (هیچ اثر و روایتی نمی‌تواند همه‌چی را به تمامه در خود بازنمایی کند) و این گزاره بدان معنا نیز نیست که ادبیات چیزی جز بازنمایی جامعه نیست، یعنی کارکردهای دیگری نیز برای متنِ ادبی قابل تصور است. در کنار این، باور ندارم که برای فهمِ جامعه نوعی متن‌بسندگیِ ادبیات‌پایه مکفی و از قضی حتی ممکن است؛ یعنی ادبیات مفری برای فکر در باب جامعه است و فهمِ جامعه طبیعتا و قطعا منحصر در متنِ ادبی نیست. پس، متنِ ادبی به فراتر از خود (تاریخ و جامعه) ارجاع دارد و از این حیث منطقی است که برای فهمِ جامعه بتوانیم ادبیات را فراخوانی کنیم. در این لیست، که تا اینجا بدونِ جست‌وجوی روشمند و صرفا با پرسان پرسان گشتن، سرچرخاندن و بُر خوردن میانِ کتاب‌ها تشکیل شده است، سعی کردم به جوانب مختلفِ چیزی که بهش "ادبیات ضدجنگ" می‌گیم توجه داشته باشم. در نهایت هیچ ادعایی ندارم و با تمام وجود گشوده هستم به هر اتفاقی که در این مسیر بیافتد. هیچ چیز را مفروض نخواهم گرفت جز اینکه "جنگ سراسر پلیدی است و چیزی در جنگ پرتویی از روشنایی ندارد." این لیست را بسیار ادیت/ویرایش خواهم کرد. حتما اگه نکته‌ای هست، اثری را جا انداخته ام، اثری را به اشتباه در لیست قرار داده و خلاصه هرچه بود خیلی خوشحالم می‌کنید بهم اطلاع بدید. اگر در این مسیر به هر کدام از کتاب‌ها رسیدم که دوست داشتید همخوانی کنیم، البته باید جدی و ضربتی باشید، بهم خبر بدید. شاید بتونیم هماهنگ کنیم و هم‌فهمی کنیم با کتاب‌ها. جا دارد از همهٔ کسانی که در مورد این دغدغه باهاشون حرف زدم و توی پیدا کردن آثار بهم کمک کردن تشکر کنم. مشخصا از علی آقای عقیلی‌نسب عزیز که واقعا زیادی کمکم کرد. دمت‌گرم مرد 🙏✌️ پی‌نوشت: لیست ابتدایی است و هرچی ایراد است برگردهٔ منه و حتما بهم اطلاع بدید. خوشحال می‌شم.

58

پست‌های مرتبط به آخرین شاهدها: تک‌نوازی برای آوای کودکانه

یادداشت‌ها

          مدت‌ها پیش یکی از دوستان کتاب #خاکستری_یک_کابوس رو خوند و گفت انقدر تلخه که من به هیچ کس پیشنهاد نمیکنم این کتاب رو بخونه. خیلی دلم می خواد این کتاب رو بخونه و بعد نظرش رو بپرسم.
واژه تلخ از پس توصیف این کتاب بر نمیاد.
هولناک واژه مناسب تریه.
بچه های دو تو چهارده ساله ای که سالها بعد از جنگ جهانی، جنگ رو روایت میکنن. همه اهل روسیه هستن و از جنایت های آلمان ها میگن. هر کدوم داستان و روایت خودش رو داره بدون دخالت نویسنده کتاب.
بعد از خوندن این کتاب به این نتیجه رسیدم که بمباران هوایی شهرها کار شرافتمندانه ایه نسبت به آتش زدن خونه ها با آدمهاش. یا خون گرفتن از بچه های زیبا. کشتن پدر و مادر جلوی چشم بچه یا برعکس. اعدامهای دسته جمعی و زنده به گور کردن.
اما من بیشتر از همه دلم برای بچه هایی میسوزه که خانواده شون رو گم کردن نه اونهایی که خانواده شون رو بر اثر مرگ از دست دادن.
این چیزهایی که من گفتم فقط گوشه ای از کتابه اما در عین تلخی لحظات امیدبخش هم زیاد داره.
با اینکه رنج زیادی رو تحمل کردم موقع خوندنش ولی پشیمون نیستم از وقتی که گذاشتم.
فقط یه سوال اساسی برام پیش اومد.
بشر تا چه اندازه میتونه درنده باشه؟ این خوی وحشیگری واقعا هولناکه
        

5

          کتابی پر ازغم
پر از بی عدالتی
نسبت به مردمان کشورهایی که عملاً قربانی قدرت‌ها شدند.
و قربانی‌های بی‌دفاع‌تری همچون بچه‌ها هم در این جنگ‌ها دیده می‌شدند.
بچه‌هایی که شاید زنده بمونن، شاید بزرگ بشن و شاید حتی بتونن شغل خوبی برای خودشون دست و پا کنن اما همیشه با کابوس اون روزهای تلخ جنگ زندگی می‌کنند. 
هنوز چهرۀ مادر پدرهای رنج کشیدشون جلوی چشماشونه.
هنوز مرگ خواهر و برادر هاشون یادشونه.
هنوز گرسنگی‌هایی که می‌کشیدن یادشونه.
هنوز هم چهرۀ سربازان دشمن یادشونه.
خیلی خیلی طول می‌کشه تا جهان بفهمه برای رسیدن به هدف‌هاش، نباید خون بریزه.
چون این جهان تا به امروز روی خون بنا شده.
کاش یه روز یه نفر بلند بشه و داد بزنه هدف وسیله رو توجیه نمی‌کنه. 
کاش یه نفر بلند بشه و بگه که هیتلر مرده اما ترس‌هایی که به جون آدم‌ها انداخته نه تنها یه نسل بلکه چندین نسل رو قربانی کرده.
کاش همون یه نفر بگه که فقط هیتلر بد نبوده و همه می‌تونن یه هیتلر باشن برای خودشون اگر و تنها اگر همین قدر خونخوار و سنگدل باشن. که جون یک نسل رو با آتش گلوگه بگیرن و جون چند نسل رو با تصاویر و آثار به جا مونده از اون نسلی که کشته شده.
        

1