بریده‌ای از کتاب آخرین شاهدها: تک‌نوازی برای آوای کودکانه اثر سوتلانا آلکسیویچ

بریدۀ کتاب

صفحۀ 274

شب‌ها گریه می‌کردم و با خودم می‌گفتم مامان خنده‌روی من کو؟ چرا همیشه غمگین است؟ چرا با من شوخی نمی‌کند و حرف نمی‌زند؟ چرا همیشه ساکت است؟ صبح هم سعی می‌کردم مادرم از گریه های شبانه‌ام مطلع نشود و لبخند می‌زدم....

شب‌ها گریه می‌کردم و با خودم می‌گفتم مامان خنده‌روی من کو؟ چرا همیشه غمگین است؟ چرا با من شوخی نمی‌کند و حرف نمی‌زند؟ چرا همیشه ساکت است؟ صبح هم سعی می‌کردم مادرم از گریه های شبانه‌ام مطلع نشود و لبخند می‌زدم....

11

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.