یادداشت

آخرین شاهدان
        مدت‌ها پیش یکی از دوستان کتاب #خاکستری_یک_کابوس رو خوند و گفت انقدر تلخه که من به هیچ کس پیشنهاد نمیکنم این کتاب رو بخونه. خیلی دلم می خواد این کتاب رو بخونه و بعد نظرش رو بپرسم.
واژه تلخ از پس توصیف این کتاب بر نمیاد.
هولناک واژه مناسب تریه.
بچه های دو تو چهارده ساله ای که سالها بعد از جنگ جهانی، جنگ رو روایت میکنن. همه اهل روسیه هستن و از جنایت های آلمان ها میگن. هر کدوم داستان و روایت خودش رو داره بدون دخالت نویسنده کتاب.
بعد از خوندن این کتاب به این نتیجه رسیدم که بمباران هوایی شهرها کار شرافتمندانه ایه نسبت به آتش زدن خونه ها با آدمهاش. یا خون گرفتن از بچه های زیبا. کشتن پدر و مادر جلوی چشم بچه یا برعکس. اعدامهای دسته جمعی و زنده به گور کردن.
اما من بیشتر از همه دلم برای بچه هایی میسوزه که خانواده شون رو گم کردن نه اونهایی که خانواده شون رو بر اثر مرگ از دست دادن.
این چیزهایی که من گفتم فقط گوشه ای از کتابه اما در عین تلخی لحظات امیدبخش هم زیاد داره.
با اینکه رنج زیادی رو تحمل کردم موقع خوندنش ولی پشیمون نیستم از وقتی که گذاشتم.
فقط یه سوال اساسی برام پیش اومد.
بشر تا چه اندازه میتونه درنده باشه؟ این خوی وحشیگری واقعا هولناکه
      

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.