معرفی کتاب کافه ای بر لبه ی جهان: داستانی درباره معنای زندگی اثر جان پی. استرلکی مترجم زهرا شکوهی فر

کافه ای بر لبه ی جهان: داستانی درباره معنای زندگی
جان پی. استرلکی و 2 نفر دیگر
3.6
44 نفر |
17 یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
5
خواندهام
109
خواهم خواند
28
توضیحات
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
The inspirational #1 Bestseller by John P. Strelecky. Now translated into forty-two languages and read by more than 6 million readers worldwide. In a small cafe at a location so remote it sits in the middle of the middle of nowhere, John--a man in a hurry--is at a crossroads. Intent only on refueling before moving along on his road trip, he finds sustenance of an entirely different kind. In addition to the specials of the day, the cafe menu lists three questions all diners are encourage to consider. Why are you here? Do you fear death? Are you fulfilled. With this food for thought and the guidance of three people he meets at the cafe, John embarks on a journey of self-discovery that takes him from the executive suites of the advertising world to the surf of Hawaii's coastline. Along the way he discovers a new way to look at life, himself, and just how much you can learn from a green sea turtle. The Alchemist for the 21st Century...- RBA Libros, Spain PROFOUND...A cosmic guidebook for living. - Orlando Sentinel A modern day Jonathan Livingston Seagull. - Little Brown Books, U.K.
بریدۀ کتابهای مرتبط به کافه ای بر لبه ی جهان: داستانی درباره معنای زندگی
نمایش همه1404/2/28
1402/3/25
یادداشتها
1402/8/17
1402/8/15
این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
این کتاب رو 4 سال پیش از مرکز تبادل کتاب (محل کار قبلیم) خریدم و طبق معمول موند توی کتابخونه و خاک خورد. بعد از 4 سال دوباره سراغ کتابخونه رفتم و این بار انتخابم کافه چرا بود. یادداشت های خوبی روی کتاب نوشته شده در بهخوان، کتاب برای شروع و ورود به مسیر خودشناسی کمک کننده هست. من با خوندنش مثال های زیادی از آدم های اطرافم یادم میومد، یکیش هم خودم که روزی گرفتار زندگی ماشینی بودم. مثلا مهم ترین نکته کتاب این بود که انسان وقتی تبدیل به ماشین میشه و وارد چرخه کسب درامد برای معیشتش میشه، در واقع دچار گرفتاری تازه ای شده. تازه چرخه پوچی شروع میشه که به مرور زمان اون رو فرسوده و مستهلک میکنه و چشم باز میکنه میبینه که از زندگی لذتی نمیبره علاوه بر اون دائما خسته است و ضمن اینکه میل سیری ناپذیری هم در خریدن تمام چیزهایی داره که شاید واقعا به داشتنشون نیاز نداشته باشه. در حقیقت با خریدن میخواد تمام کسری ها و کمبود هایی که فشار و اضطراب کار زیاد ماشینی نصیبش کرده جبران کنه. نویسنده میگه اگر انسان زمانش رو صرف کاری کنه که بهش علاقه داره و ضمنا در راستای هدف خلقتش باشه، در عمرش صرفه جویی کرده و از زندگیش لذت بیشتری میبره.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.