معرفی کتاب بیست و هفت روز و یک لبخند: روایتی از زندگی شهید بابک نوری هریس اثر فاطمه رهبر

بیست و هفت روز و یک لبخند: روایتی از زندگی شهید بابک نوری هریس

بیست و هفت روز و یک لبخند: روایتی از زندگی شهید بابک نوری هریس

فاطمه رهبر و 1 نفر دیگر
3.9
62 نفر |
27 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

162

خواهم خواند

31

شابک
9786227510072
تعداد صفحات
216
تاریخ انتشار
1400/4/16

توضیحات

        "بیست و هفت روز و یک لبخند"، روایتی است از زندگی شهید مدافع حرم، بابک نوری هریس به قلم سرکار خانم فاطمه رهبر از زبان خانواده و دوستان و هم ‌رزمان شهید. شهید نوری هریس دانشجوی بسیجی که داوطلبانه به صفوف رزمندگان مدافع حرم در سوریه ملحق شد و در عملیات آزادسازی منطقه بوکمال در سن 25 سالگی، دعوت حق را لبیک گفت و به شهادت رسید.

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به بیست و هفت روز و یک لبخند: روایتی از زندگی شهید بابک نوری هریس

بریدۀ کتاب

صفحۀ 165

-رضا، می‌دونی تو پادگان کسوه که بودیم، خیلی احساس غرور داشتم. -از چی؟ -از این‌که پادگان ما تو چند‌کیلومتری اسرائیل بود و اون نمی‌تونست هیچ غلطی بکنه. علی‌پور نگاهش می‌کند. بابک با هیجان ادامه می‌دهد: این می‌دونی یعنی چی، رضا؟ یعنی که ما صاحب قدرت‌ایم؛ یعنی به اون‌ها هم ثابت شده با ما نمی‌تونن دربیفتن. رضا، ما تو چند کیلومتریِ اون‌ها بودیم و هیچ کاری نتونستن بکنن. هیجان به صدایش اوج می‌دهد: می‌دونی علت همه این‌ها چیه؟ علی‌پور در سکوت سر تکان می‌دهد. در این مدت، بابک هیچ‌وقت این‌همه حرف نزده بود. بابک در جیب پیراهنش دست می‌کند. قرآن کوچکی درمی‌آورد و زیر لب صلوات می‌فرستد و لایش را باز می‌کند: -به خاطر وجود و درایت ایشونه. رضا، این آرامش و امنیت، این غروری رو که من امشب ازش حرف می‌زنم، مدیون بودن این مرد هستیم؛ همه‌ی ما. علی‌پور خم می‌شود روی عکس. تصویر حضرت خامنه‌ای، زیر نور اندک ماه روشن می‌شود. -خیلی دوست دارم آقا ارادتم رو به خودش بدونه. می‌خوام بفهمه یکی از سربازهاش من‌ام و برای خوشحالی و سربلندیِ خودش و کشورش هر کاری می‌کنم.

1

لیست‌های مرتبط به بیست و هفت روز و یک لبخند: روایتی از زندگی شهید بابک نوری هریس

نمایش همه

یادداشت‌ها

        برشی از کتاب"بیست و هفت روز و یک لبخند" :
یادم می آید هردفعه که سینما می‌خواستیم برویم یا در منزل جمع می‌شدیم و فیلم می‌دیدیم بابک با یک پلاستیک سیب می آمد و... 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2

          توی اسنپ ام ،سعی کرده ام در سال جدید به یک نویسنده بپردازم 
هفته اول سال جدید را با جلال شروع کردم 
دیشب نوجوانی با مادرش نشسته بودند 
هرچه نوشته های توی ماشین را میخواند ،میگفت جلال  کیست ؟
گفتم جلال  فلان است ،بهمان است .
یکهو گفت من فقط از نویسنده ها خانم فاطمه رهبر را می شناسم 
هرچه به ذهنم فشار آوردم ...خانم فاطمه راکعی داریم و ....
گفتم از چه کتابیش ،گفت کتاب بیست و هفت روز و یک لبخند 
تازه دو هزاری ام افتاد این کتاب را می گوید ...
گفتم ایشون کار اولش بود.
وقتی که داشت پیاده میشد کتاب از رنجی که می بریم جلال را هدیه دادم به او 
           ***
کتاب جالبی است همانطور که گفتم نویسنده کار اولش است و انصافا خوب توانسته از آب در بیاورد ،سیر روایتش مثل  بقیه کتاب شهدا نیست .مثل یک سفرنامه است که فاطمه رهبر خودش را روایت می کند که می رود در بین پدر و مادر و خانواده ،مصاحبه می کند .....
اگر تلاش و کوچینگ مرتضی سرهنگی که نویسنده خود در کتاب به آن اشاره می کند نبود ،شاید کتاب خیلی داغون میشد ...
        ***
.... ولش کنید
                                                       

        

8

          ﷽
 از روزی که این کتاب منتشر شد در فکر خواندنش بودم و بعداز خرید از بین حجم کتاب‌های نخوانده،قرعه به نامش افتاد.‌.
#بابک_نوری_هریس،جوان ۲۴ ساله‌ای که راهی سوریه می‌شود ،اما هرکس می‌شنید یا الان هم هرکس عکس‌های او را ببیند،از سوریه رفتنش تعجب خواهد کرد،اصلا به تیپ و ظاهرش سوریه رفتن نمی‌‌آمد، اما او راهش را پیدا کرده بود و برایش حسابی تلاش کرد و در آخر هم به آرزویش رسید. آدم‌ها را از روی ظاهر اصلا قضاوت نکنیم،این پیام بزرگی ست که از این کتاب می‌شود گرفت،جوانی که امکان تحصیل در بهترین دانشگاه داخلی و حتی سفر به خارج را داشت،ولی راه بهتری را انتخاب کرد.

نوع روایت کتاب سبک داستانی جالبی دارد ،نویسنده از روزهای اولی که برای  گرفتن اجازه نوشتن کتاب راهی محل کار شهید شده تا  زمان رسیدن خبر شهادت بابک را در سه بخش بیان کرده است،با بخش اول می‌‌شود بابک و رفتارهای او را شناخت و بخش دوم راوی روزهای سوریه شهید است و در آخر هم نشانی از روز رسیدن خبر شهادتش.

البته دو کلمه فوت و وفات در صفحه‌ای هست که باید به کلمه شهادت تغییر کند و این که در چاپ هفتم هنوز اصلاح نشده جای تعجب دارد.
        

1

        "بیست و هفت روز و یک لبخند" تلاش های خوبی در زمینه نوآوری در روایت زندگی شهداء داشت.
کتاب از سه بخش تشکیل شده:
بخش اول، روایتی است از رابطه نویسنده با شهید. اینکه چگونه با او آشنا شده؛ چه حسی نسبت به او پیدا کرده؛ چه دیده و چه شنیده.
بخش دوم، داستانی است از زبان دانای کل که با تجمیع خاطرات نقل شده از شهید "بابک نوری" نگاشته شده و به وقایع قبل و هنگام اعزام او به سوریه می پردازد.
در بخش سوم، دانای کل از رساندن خبر شهادت به پدر و مادر شهید می گوید.
آنچه برای من تازه بود، بخش اول کتاب بود که خواندنش حس خوبی داشت و حس های مشترک من با نویسنده در ارتباط با شهداء تجربه خوبی بود.
در بخش دوم و سوم نیز اجتناب از نقل روزنامه وار خاطرات، تلاش نویسنده برای نوآوری را می رساند. هرچند داستان سرایی در سطحی که مخاطب کتابخوان را راضی کند گاو نر می خواهد و مرد کهن...
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1