معرفی کتاب لرد لاس اثر دارن شان مترجم فرزانه کریمی
در حال خواندن
5
خواندهام
195
خواهم خواند
19
توضیحات
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
کتاب مصور حاضر، داستانی از مجموعه نبرد با شیاطین است که با زبانی ساده و روان برای کودکان و نوجوانان نگاشته شده است. داستان های این مجموعه ژانری ترسناک و همچنین تخیلی دارند که خواننده را در تمام اتفاقات با خود می کشانند. در این داستان وقتی گرابز گریدی از شر لرد لاس و شیاطین او خلاص می شود، هرگز فکر نمی کرد که دوباره چنین شب وحشتناکی را تجربه کند، اما او اشتباه می کرد.
بریدۀ کتابهای مرتبط به لرد لاس
نمایش همهیادداشتها
1402/5/28
1403/2/10
1403/10/7
1402/5/28
1403/6/19
_بسماللهالرحمنالرحیم_ امممم این جلد هم تموم شد . واقعیتش من توی حالت ریدینگ اسلامپ بودم :/ چون کتاب ربکا رو خونده بودم و انقدر خوب بود که نمیتونستم به کتاب های دیگه حتی نگاه بندازم .ولی خب لرد لاس رو از کتابخونه قرض گرفتم و نمیتونستم نخونمش . این شد که شروع کردم به خوندنش و همه ش یه دید منفی ای از اول نسبت بهش داشتم چون حماسه ی کرپسلی رو تازه از همین نویسنده تموم کرده بودم و حماسه ی کرپسلی خدایی ضعیف بود ؛ برای همن حس میکردم این کتاب هم قراره خیلی ضعیف باشه . ولی خب باید بگم نظر منفی م رفته رفته برگشت و باید بگم این کتاب از کل چهار تا کتاب حماسه ی کرپسلی صد ، صد که نه هزار هیچ 😂 جلوتره! اول هاش حالم بهم خورد . قضیه ی قتل عام پشت جلد کتاب گفته شده بود ولی من فکر نمی کردم که این قضیه انقدر وحشتناک باشه. و همچنین شوخی موش موشکی گروبز با گرت 😭 حال بهم زن بود حال بهم زنننننن .تازه وقتی میریم جلوتر و قضیه روشن تر میشه به عمق فاجعه این شوخی به ظاهر بامزه ی گروبز پی میبریم://// اواسط کتاب واقعا جذابه برعکس اولش که نویسنده هزارتا سوال توی ذهنت به جا میذاره و به هیچکدوم هم پاسخ نمیده . و همچنین آقای دارن شان استاد شوکه کردن مخاطبه جوری که نفهمی از کجا خوردی ، چی شد .این شوکه کردن ها کم نبودن و خب هیجان کتاب رو هم بیشتر میکردن . ولی شخصیت پردازی چندان جالب نبود و یکم ضعیفه. صحنه پردازی خوب بود و یه مشکل دیگه اینه که شخصیت گروبز بعد مرگ خونواده اش یه مدت تو تیمارستان زندگی کرد ، بعدش که رفت با درویش زندگی کنه خیلی عادی به زندگی ش ادامه داد انگار نه انگار که شیاطین خونواده اش رو کشته بودن و همه شون رو تیکه تیکه کرده بودن:/// و کم پیش میاومد ناراحت بشه . شخصیت مورد علاقه م هم درویش بود که من رو بدجوری سیریوس بلک توی هری پاتر میانداخت(گریه*) . کلا خوشم اومد از این شخصیت . و خب فقط یه سوال توی ذهنم مونده که مگه گرگینه ها فقط شب هایی که ماه کامله تبدیل به گرگ نمیشن و بعد از اون به زندگی عادی ادامه نمیدن؟یعنی فقط شب هایی که ماه کامله گرگ میشن و بعدش هم انسان هستن تا شب ماه کامل بعدی . پس چجوری گریدی ها تا آخر عمر به این نفرین دچار میشدن؟اگه کسی جواب سوال رو میدونه بهم بگه ممنون میشم😁 و آممممم کلا تجربه باحالی بود خوندنش و نیازمند جلد دومشم همین الان فوری 😭😭😭😭.ژانر باحالی هم داشت یه چیزی بود توی مایه های فانتزی و یه حالت علمی تخیلی هم داشت. و حالم از بابای گروبز بهم میخوره:/😊بیل_ای هم آدم بودددددد خبببب . و ای کاش عمارت گریدی واقعا وجود داشت و میرفتم یه گشتی میزدم داخلش . فقط قسمتهای آخرش یکم بد تموم شد یعنی اون قسمت نبرد درویش و گروبز با لردلاس و ... و اینکه پای گروبز سریع رفت سر جاش واقعا عجیب بود😐و پایانش هم باز بود که خب واقعا دیوونه کننده ست 😂😂 و دنیا پردازی هم جای کار داشت و از اونجایی که من فقط جلد اولش رو خوندم فکر کنم توی جلدهای بعدی بهتر بشه ... ولی خب اصلا فکر نمیکردم قضیه ی گریدی ها به گرگینه و ... کشیده بشه . اما در کل ارزش خوندن رو داره و پیشنهادش میکنم . یعنی از این کتاب هاست که دو سه روزه یا شاید هم یه روزه تموم بشه . خوندنش خیلی کیف میده .
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1402/12/19
1402/3/18