معرفی کتاب سپید دندان اثر جک لندن مترجم کیومرث پارسای

سپید دندان

سپید دندان

جک لندن و 1 نفر دیگر
4.0
109 نفر |
26 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

274

خواهم خواند

63

ناشر
چلچله
شابک
9789648329438
تعداد صفحات
268
تاریخ انتشار
1397/12/13

توضیحات

        هانریش چارلز بوکوفسکی (Henry Charles Bukowski) شاعر و داستان نویس آمریکایی متولد آلمان است.نوشته های بوکوفسکی به شدت تحت تاثیر فضای لس آنجلس، شهری که در آن زندگی می کرد قرار گرفت. او اغلب به عنوان نویسنده تاثیرگذار معاصر نام برده می شود و سبک او بارها مورد تقلید قرار گرفته است. بوکوفسکی، هزاران شعر، صدها داستان کوتاه، و 6رمان، و بیش از پنجاه کتاب نوشته و به چاپ رسانده است.درباره کتاب/ این کتاب ماجرایی پلیسی دارد و می توان آن را در رده ی ادبیات پلیسی قرار داد. با این وجود با سایر رمان های پلیسی تفاوت دارد.در آن جنایتی اتفاق نمی افتد و برخلاف سایر رمان های پلیسی، شخصیت کارآگاه در این رمان انسانی زیرک و توانا نیست. بلکه پیرمردی کم توان است و فقط به کمک شانس و دیگران موفق می شود وظیفه ی خود را انجام دهد. شخصیت معروف آثار (بوکوفسکی)-چیناسکی- در این رمان تنها در یک صحنه کوتاه به داستان می آید...
      

یادداشت‌ها

ali ABED

ali ABED

1403/11/26

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

2

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        از اون کتاب هایی هست که شروع جذابی داره  فکر
دو مرد در سرما و ۸ سگ و یک جنازه . سگ یکی پس از دیگری گم می شوند تا اینکه می فهمند ....
مثل کتاب های دیگر جک لندن خیلی خوبه
اول که کتابو بخونید می فهمید که ربطی به داستانی که تصور می کردید و شنیدید نداره ولی در ص ۱۰۰ به بعدداستان اصلی معلوم می شه و داستان ۳۶۰ درجه می چرخه عالی هست و او ۱ ستاره برای زیاد خلاصه شدن کتاب هست و درکل خوبه. 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

0

زینب

زینب

1404/2/19

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

رمان «سپید
        رمان «سپید دندان» درباره نیمه گرگ یا نیمه سگی است که زندگی سخت و پرفراز و نشیبی دارد و همینطور درباره این است که چطور شرایط محیطی و اتفاقاتی که برایش می‌افتد، شخصیت او را شکل می‌دهد.

در ابتدا سپید دندان موجودی خشن، بی‌اعتماد و تندخو است، چون هم انسان‌ها و هم حیوانات دیگر به او صدمه زده‌اند. اما کم‌کم و با دیدن محبت واقعی از طرف انسانی به نام وییدن اسکات، یاد می‌گیرد که به انسان‌ها و حتی سگ‌ها اعتماد کند. او حیوانی بسیار باهوش است و از هر اتفاقی که برایش می‌افتد، چیزی یاد می‌گیرد و سعی می‌کند خودش را با آن وفق بدهد.

خب حالا نظر من:
سبک نوشتن جک لندن برای من در ابتدا کمی خسته‌کننده بود. شروع داستان کند پیش می‌رفت و ممکن بود کسی که حوصله یا صبر کمی داره خیلی زود کتاب را کنار بگذاره ،اما چیزی که منو نگه داشت وسواسم برای تموم‌کردن کتاب بود. خوشبختانه بعد از گذشتن از بخش‌های اول، داستان کم‌کم جذاب‌تر شد و من بهش علاقه‌مند شدم. بیشتر روایت از نگاه خود سپید دندان بود، و همین باعث می‌شد که بهتر درکش کنم و باهاش هم‌ذات‌پنداری کنم.

از نظر من پیام اصلی کتاب این بود که محیط و آدم‌هایی که دور و بر ما هستند، نقش خیلی مهمی در شکل‌گیری شخصیت ما دارن؛ و این تأثیر فقط مخصوص انسان‌ها نیست، حتی حیوانات هم می‌توانند در اثر محبت و توجه تغییر کنند و رشد کنند.

صادقانه بخوام بگم، اگر وسواس نداشتم که کتابی رو تا ته بخونم، شاید همون اوایل رهاش می‌کردم. اما خوشحالم که ادامه دادم، چون پایان داستان برای من خیلی رضایت‌بخش بود. سپید دندان که این‌همه سختی کشیده بود، بالاخره محبت و امنیت واقعی رو تجربه کرد. حس خوبی داشت که بدونم همه‌ی آدم‌ها توی اون دنیا هم سنگدل نیستن.🍀


      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

21

mehranehm

mehranehm

1402/10/11

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

1

S.HOPE

S.HOPE

1402/12/3

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          

گفته بودم قبلا هم که من عاشق گرگام و هر چیزی که درمورد گرگ هاست و عاشق کارای جک لندن چون درمورد گرگ هاست 

سپید دندان تبدیل شدن به یک قدرت برتر بین همه کسایی هستش که بهت احساس سرافکندگی، ضعف ، شکست و حقارت میدن 

سپید دندان داستان گرگ - سگی هستش که بخش بزرگ وجودش از گرگ هاست 
داستان مثل کار قبلی جک لندن داره توی جاهای سردسیر و مردمانی که دنبال طلا هستن میگذره ،  اول با دو مردی که دارن توسط گرگ ها کشته میشن شروع میشه و نهایتا متوجه ارتباط این داستان با به وجود اومدن سپید دندان میشیم 
مادر سپید دندان سگ اهلیه و به خاطر انسان ها و وفاداریش سپید دندان رو رها می‌کنه 
همین خصلت مادرش به سپید دندان هم میرسه . 

سپید دندان با صاحب های متفاوت روبرو میشه و بهشون میگه خداوندگار 
فکر میکنم چون خود جک لندن هم سفید پوست بود از صاحبای سفید پوست به عنوان خداوندگاران برتر نام می‌بره 
این بار هم داستان درمورد گرگیه که میفهمه زندگیش باید با 
حیله ورزیدن ، جنگیدن ، غارت کردن ، کشتن ، قدرت ، سریع بودن ، باهوش بودن و نترسیدن پیش بره 
خیلی از اتفاقات منو یاد آوای وحش می انداخت 
به خصوص بخش آخرش 
و خیلی به اینکه ما آدما طبیعت رو از بین می‌بریم و با کارهامون اون رو وحشی میکنیم و چه طور به حیوانات آسیب می‌زنیم اشاره کرده بود . 

بخش جالبش جایی بود که سپید دندان که گرگ نر بود به هیچ عنوان به گرگ های ماده حمله نمی‌کرد و غریزه اش مانع آسیب رسوندن به اونها بود 
حتی جایی که یه گرگ ماده بهش حمله می‌کنه ، سپید دندان همچین حرکتی رو انجام نمیده و ساکت میمونه .
نسبت به آوای وحش جنگ و خون ریزی بیش تری داشت و 
میخواست بهمون بگه 
مهم نیست الان چه قدر ضعیفی به اصل خودت برگردت 
دنیای الانم همون دنیای وحشی عصر حجره 
بکش تا کشته نشی 
و برای رسیدن به خواسته هات به هر شکلی بجنگ
و آخرش هم یه مقدار باز تموم شدش یه طوری که اصلا انتظارش رو نداشتم
        

27