یادداشت S.HOPE
1402/12/3
3.9
16
گفته بودم قبلا هم که من عاشق گرگام و هر چیزی که درمورد گرگ هاست و عاشق کارای جک لندن چون درمورد گرگ هاست سپید دندان تبدیل شدن به یک قدرت برتر بین همه کسایی هستش که بهت احساس سرافکندگی، ضعف ، شکست و حقارت میدن سپید دندان داستان گرگ - سگی هستش که بخش بزرگ وجودش از گرگ هاست داستان مثل کار قبلی جک لندن داره توی جاهای سردسیر و مردمانی که دنبال طلا هستن میگذره ، اول با دو مردی که دارن توسط گرگ ها کشته میشن شروع میشه و نهایتا متوجه ارتباط این داستان با به وجود اومدن سپید دندان میشیم مادر سپید دندان سگ اهلیه و به خاطر انسان ها و وفاداریش سپید دندان رو رها میکنه همین خصلت مادرش به سپید دندان هم میرسه . سپید دندان با صاحب های متفاوت روبرو میشه و بهشون میگه خداوندگار فکر میکنم چون خود جک لندن هم سفید پوست بود از صاحبای سفید پوست به عنوان خداوندگاران برتر نام میبره این بار هم داستان درمورد گرگیه که میفهمه زندگیش باید با حیله ورزیدن ، جنگیدن ، غارت کردن ، کشتن ، قدرت ، سریع بودن ، باهوش بودن و نترسیدن پیش بره خیلی از اتفاقات منو یاد آوای وحش می انداخت به خصوص بخش آخرش و خیلی به اینکه ما آدما طبیعت رو از بین میبریم و با کارهامون اون رو وحشی میکنیم و چه طور به حیوانات آسیب میزنیم اشاره کرده بود . بخش جالبش جایی بود که سپید دندان که گرگ نر بود به هیچ عنوان به گرگ های ماده حمله نمیکرد و غریزه اش مانع آسیب رسوندن به اونها بود حتی جایی که یه گرگ ماده بهش حمله میکنه ، سپید دندان همچین حرکتی رو انجام نمیده و ساکت میمونه . نسبت به آوای وحش جنگ و خون ریزی بیش تری داشت و میخواست بهمون بگه مهم نیست الان چه قدر ضعیفی به اصل خودت برگردت دنیای الانم همون دنیای وحشی عصر حجره بکش تا کشته نشی و برای رسیدن به خواسته هات به هر شکلی بجنگ و آخرش هم یه مقدار باز تموم شدش یه طوری که اصلا انتظارش رو نداشتم
27
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.