معرفی کتاب کرنشا و پاستیل های بنفش اثر کاترین اپلگیت مترجم زهرا اسکندری
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
53
خواندهام
1,278
خواهم خواند
209
نسخههای دیگر
نمایش همهتوضیحات
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
دستم را انداختم دور کمرش و زور زدم.انگار شیری را بغل کرده بودم؛یک تن وزن داشت. کرنشا پنجه هایش را فرو کرده بود توی لحافی که بچگی ها،عمه بزرگه ام،ترودی،برایم یافته بود.ناامید شدم و ولش کردم. کرنشا پنجه هایش را کشید بیرون و گفت:«ببین!من نمی تونم تا وقتی کمکت نکرده،برم.دست من نیست که» «پس دست کیه؟» کرنشا با همان چشم های تیله ای و سبزش به من خیره شد؛پنجه هایش را گذاشت روی شانه ام.بوی کف صابون و نعناع می دادو گفت:«تو جگسون...دست توئه»
بریدۀ کتابهای مرتبط به کرنشا و پاستیل های بنفش
نمایش همهلیستهای مرتبط به کرنشا و پاستیل های بنفش
پستهای مرتبط به کرنشا و پاستیل های بنفش
یادداشتها