آنه هلمز؛

آنه هلمز؛

@vidazarei

7 دنبال شده

3 دنبال کننده

پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

        همین چند روز پیش توی مدرسه تمومش کردم:)
الآنم دادمش به یکی از دوستانم که بخونتش.
داستان  جالبی داشت . شخصیت پردازی تا حد قابل پذیرشی خوب بود و شخصیت ها دوست داشتنی بودن؛)
(شخصیت های مورد علاقه اینجانب: شن برای بامزگیش و رن برای شجاعتش)
یک از نکات مثبتی که داشت این بود که از همون اول رفت سراغ اصل قضیه و خیلی بهش کش نداد!
و اما نکات منفی.،
یکی اینکه روند پیشرفت داستان در ابتدا سرعت معقولی داشت ولی باز یه جا به بعد احساس کردم خود نویسنده خسته شده و میخواد سریع عاشق و معشوق رو بهم برسونه 
و  برای همین سرعت اش از یه بخشی در حال رقابت با نور بود‌.
مثلاً من اصلا نفهمیدم که دو جفت عاشق پیشه کی احساسات عاطفی بهم پیدا کردن؟
این نکته منفی اش بود.
و اینکه عاشقانه اش بر فانتزیش غالب بود که از نظر من مشکلی نیست.
ولی در کل داستانش رو دوست داشتم و پشیمون نیستم که خوندمش.
به شما هم پیشنهاد میکنم که بخونینش چون اونقدر بد نیست که نخوای خودش رو تجربه کنی و کتابهای داستانی باید جوری باشن که ازشون لذت ببری.
و به اندازه  حجم داستان و زحمت نویسنده اون لذته رو خواهی برد .
ممنون،


آنه هلمز؛


پ.ن:فقط به من بگین چرا هر جا رن می‌رفت این یارو ثور(یا شایدم سور یا صور یا نمی‌دونم) سر از توی یعقش در میاورد؟

      

1

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

مهمان مامان یکی از هزاران شاهکار آقای مهرجوییه دیشب بعد از هزار دفعه دیدن دوباره دیدمش و با مسخره بازی های یوسف خندیدم و با استرس مامان خانم ترس برم داشت. با رفتار مش مریم حرص خوردم و حتی با شور دمی جون واسه درس خواندن انگیزم بیشتر شد خلاصه اینکه هر بار فیلمای مهرجویی رو میبینم میفهمم واقعا ایشون یه اسطوره بوده از هامون و علی سنتوری گرفته تا مهمان مامان و همین فیلم جدیدش لامینور همشون خفنن البته که پشت هر فیلم خفن یه داستان محشره که قلم‌ هوشنگ مرادی کرمانی نیازی به تعریف ندارد وقتی دیشب مهمان مامان رو می‌دیدم کتابش رو به لیستم اضافه کردم و بعدش دوباره مربای شیرین رو از لای کتابهای محبوب بچگیم بیرون کشیدم یه بخش های رو از خوندم ایده داستان هاش انگار از یه دنیای دیگه اومدن و تو اصلا چیزی به نام کلیشه درش پیدا نمیکنی آنه هلمز؛

200

همین چند روز پیش توی مدرسه تمومش کردم:)
الآنم دادمش به یکی از دوستانم که بخونتش.
داستان  جالبی داشت . شخصیت پردازی تا حد قابل پذیرشی خوب بود و شخصیت ها دوست داشتنی بودن؛)
(شخصیت های مورد علاقه اینجانب: شن برای بامزگیش و رن برای شجاعتش)
یک از نکات مثبتی که داشت این بود که از همون اول رفت سراغ اصل قضیه و خیلی بهش کش نداد!
و اما نکات منفی.،
یکی اینکه روند پیشرفت داستان در ابتدا سرعت معقولی داشت ولی باز یه جا به بعد احساس کردم خود نویسنده خسته شده و میخواد سریع عاشق و معشوق رو بهم برسونه 
و  برای همین سرعت اش از یه بخشی در حال رقابت با نور بود‌.
مثلاً من اصلا نفهمیدم که دو جفت عاشق پیشه کی احساسات عاطفی بهم پیدا کردن؟
این نکته منفی اش بود.
و اینکه عاشقانه اش بر فانتزیش غالب بود که از نظر من مشکلی نیست.
ولی در کل داستانش رو دوست داشتم و پشیمون نیستم که خوندمش.
به شما هم پیشنهاد میکنم که بخونینش چون اونقدر بد نیست که نخوای خودش رو تجربه کنی و کتابهای داستانی باید جوری باشن که ازشون لذت ببری.
و به اندازه  حجم داستان و زحمت نویسنده اون لذته رو خواهی برد .
ممنون،


آنه هلمز؛


پ.ن:فقط به من بگین چرا هر جا رن می‌رفت این یارو ثور(یا شایدم سور یا صور یا نمی‌دونم) سر از توی یعقش در میاورد؟
          همین چند روز پیش توی مدرسه تمومش کردم:)
الآنم دادمش به یکی از دوستانم که بخونتش.
داستان  جالبی داشت . شخصیت پردازی تا حد قابل پذیرشی خوب بود و شخصیت ها دوست داشتنی بودن؛)
(شخصیت های مورد علاقه اینجانب: شن برای بامزگیش و رن برای شجاعتش)
یک از نکات مثبتی که داشت این بود که از همون اول رفت سراغ اصل قضیه و خیلی بهش کش نداد!
و اما نکات منفی.،
یکی اینکه روند پیشرفت داستان در ابتدا سرعت معقولی داشت ولی باز یه جا به بعد احساس کردم خود نویسنده خسته شده و میخواد سریع عاشق و معشوق رو بهم برسونه 
و  برای همین سرعت اش از یه بخشی در حال رقابت با نور بود‌.
مثلاً من اصلا نفهمیدم که دو جفت عاشق پیشه کی احساسات عاطفی بهم پیدا کردن؟
این نکته منفی اش بود.
و اینکه عاشقانه اش بر فانتزیش غالب بود که از نظر من مشکلی نیست.
ولی در کل داستانش رو دوست داشتم و پشیمون نیستم که خوندمش.
به شما هم پیشنهاد میکنم که بخونینش چون اونقدر بد نیست که نخوای خودش رو تجربه کنی و کتابهای داستانی باید جوری باشن که ازشون لذت ببری.
و به اندازه  حجم داستان و زحمت نویسنده اون لذته رو خواهی برد .
ممنون،


آنه هلمز؛


پ.ن:فقط به من بگین چرا هر جا رن می‌رفت این یارو ثور(یا شایدم سور یا صور یا نمی‌دونم) سر از توی یعقش در میاورد؟

        

1