همیشه خوندن کتاب‌هایی از زبان خود عاملان یک عمل برام جذاب بوده و هست.
همیشه دوست داشتم یک نفر رو از دید خودش ببینم نه دید اطرافیانش
شاید اون فرد به دنبال این باشه که اصلا خودش رو توجیح کنه اما همین حرف‌ها هستش که به نظرم جالب توجه می‌تونه باشه.
برای همین معمولا اول کتاب‌هایی که درباره شخصیت‌های مهم نوشته شده رو نمی‌خونم.
اول قضاوت خودش نسبت به خودش و کارهاش رو می‌خونم و بعد می‌رم سراغ کتاب‌هایی که درباره‌ش نوشته شده.
هر چند این کتاب‌ها همشون قطعا جهت دارن
یکی از طرف خوشش میاد و تعریفش رو می‌کنه
یکی هم بدش میاد و نفرینش می‌کنه 
اما بعد از خوندن چندتا نظر موافق و مخالف و نظر خود طرف درباره کارش خواننده تا حدود زیادی اوضاع دستش میاد
هر چند عقاید هیتلر و هیتلری رو کلا دوست ندارم اما خوندن هیلتر از زبان هیتلر برام جالب بود.
نمیدونم به متن چه تعداد ستاره بدم
اما ترجیح میدم ستاره ندم.
از طرفی میهن پرستی هیلتر برام ستایش برانگیز بودش اما از طرف دیگه نمی‌تونم این همه جنایت رو هضم کنم.
        

          هیتلر از زبان خودش. بعد از خواندن این کتاب احتمالا دید دیگری نسبت به هیتلر پیدا می‌کنید. مردی بی‌نهایت وطن‌پرست که به دقت حوادث روزگارش را رصد می‌کرد، تحلیل‌های دقیقی ارائه می‌داد، پله‌پله بالا آمد و به پیشوایی آلمان رسید. نژادپرستی و خودکامگی مفرطش بزرگترین نقاط ضعفش بودند. بعضی جملات نژادپرستانه‌اش در این کتاب بسیار منزجرکننده‌ و غیرمنطقی‌اند.

برای من کتاب مفیدی بود و به شناخت بهتری رسیدم.

کتابی که خواندم ترجمه‌ی مهدی افشار بود که متأسفانه  اصلا خوب و روان نیست و جملات نیاز به ویرایش زیادی دارند.
        

          من هفتاد صفحه اول این کتاب رو مطالعه کردم و از اونجایی که نتونستم بفهمم عموم مطالب رو متاسفانه نصفه نیمه رها کردم! 

        

          برخی از کتاب ها جرقه ای در درون آدم ایجاد میکنن و این کتاب برای من اینگونه بوده وقتی که داشتم کتاب نبرد من هیتلر رو میخوندم کلاس دهم بودم توی اون دوران همیشه با خودم کتاب میبردم مدرسه و وقتی معلم درس میداد به جای گوش کردن به معلم کتاب میخوندم تا زمان زود تر بگذره کتاب نبرد من یکی از اون کتاب ها بود که تاثیر عمیقی بر روی من گذاشت و اون این بود که فهمیدم چقدر نمیدونم و  اینکه چقدر شرین که بفهمی که چقدر نمیدونی به خاطر همین بعد از این کتاب بیشتر مطالعه کردم و با چیز های مختلفی آشنا شدم. این کتاب به من فهموند که انسان های ضعیف محکوم به نابودی هستن این قانون طبیعته و ما باید قوی بشیم و وظیفه ما به عنوان یه انسان قوی اینکه پامون رو روی خرخره انسان های ضعیف تر بزاریم و نابوشودن کنیم و یا بهشون رحم کنیم و ازشون بردگی بکشیم اخ که چقدر حس خوبیه :)  یه جمله که خیلی خوب از این کتاب به یادم مونده اینکه میگه کبوتر با کبوتر باز با باز یعنی یک انسان قوی و باهوش باید با یه انسان قوی و باهوش دیگه ازدواج کنه تا نسل اونها قوی بمونه و این درسته به طور کلی من از گفته های هیلتر در زندگی شخصیم و نبردی که با خودم دارم استفاده میکنم  در کل توصیه میکنم انسان های ضعیف و انسان هایی که ضعیف بودن رو دوست دارن این کتاب رو نخونن چون برای کسی که پرواز رو نمیفهمه پرنده هرچقدر ارتفاع بگیره کوچیک تر دیده میشه
        

          این کتاب رو خوندم. گرچه اینجور کتاب هارو تحریف کردن اما ی بخش هایی از این کتاب هم واقعا قشنگ بود هم منطقی البته فقط ی بخش هاییش
ی توصیه هایی بود ک درواقع الانم باید انجام بشه تا کشور حفظ بشه یا ی جاهاییش هم ی پیش بینی از اینده بود ک واقعا هم درست بود
درکل هیتلر خودش ک ادم بدردبخوری نبوده و ی قسمتایی از عقیده‌ش درست بوده ومن با این قسمت ها باهاش موافقم
        

          کتاب حاضر از آدولف هیتلر در شمار آثار برجسته ی فلسفه ی سیاسی معاصر بشمار می آید. این کتاب را هیتلر ۶ سال پس از جنگ جهانی در زندان لاندسبرگ تقریر و رودلف هس آن را به رشته ی تحریر درآورد. اگر کنجکاو در شناخت شخصیت هیتلر و بدست آوردن اطلاعاتی در مورد جنگ جهانی هستید این کتاب برای شما بسیار لذت بخش خواهد بود و در جای جای کتاب شما با نوع نگاه هیلتر به جهان مواجه می‌شوید. هیتلر در قسمتی از کتاب می‌نویسد: مرگ پدر مادرم در طول زمان باعث نشد ناامید شوم و در مقابل مشکلات زندگی محکم و استوار رو به رویش ایستادم. گاهی اوقات به جای پول غذا کتاب می گرفتم و با اینکه از خواندن کتاب لذت می بردم اما همراه همیشگی‌ام گرسنگی بود. نبرد من زندگینامه و شرحی از دیدگاه های اجتماعی سیاسی هیتلر رهبر آلمان است که با صداقتی غیر منتظره افکار نژادپرستانه خود را اعلام کرده است. در ابتدای کتاب هیتلر به دوران نوجوانی و کودکی خود می پردازد و همچنین علت به زندان افتادن خود را شرح می دهد. او در فصل های دیگر به نفرت خود از یهودیان و فسادی که در آلمان به راه انداخته اند می‌پردازد‌. این کتاب می‌تواند برای علاقه مندان به تاریخ و جریانات جنگ جهانی بسیار جالب باشد.
        

          مطمئنا نه تنها کتاب حاضر بلکه تمامی کنابهای موجود در سطح جهان که درمورد هیتلر می باشند ممیزی شده هستند.چرا که  به قول جمله معروف که می گوید تاریخ را فاتحان می نویسند یعنی  کسانی که جنگ جهانی دوم را پیروز شدند .سهم بسیاری از این پیروزی ها با فدا کردن خون ملت ها بدست آورده شده ولی متاسفانه تفکر صهیون و پیرو  آن تفکر است  که این پیروزی با خون ملت ها را به نام خود زده و استفاده میکند.
فقط اگر علاقه به مطالعه داشتید هرگز چاپ انتشارات علم و دانش را تهیه نکنید که پر است از اشکالات نگارشی و صحافی.
        

          اگر به فاشیسم گرایش دارید
یا به نظریه نژاد برتر معتقدید
یا از همجنسگرایان متنفرید
اگر بیش از اندازه وطن پرستید
اگر به ناسیونال سوسیالیسم معتقدید
اگر میخواهید رایش بزرگ را دوباره احیا کنید
این کتاب برای شماست.
این کتاب از شما یک نازی می سازد.
در این کتاب به دنبال وقایع خاصی یا زندگینامه هیتلر نگردید
این کتاب صرفا یک کدام ایدیولوژیک است که به درس میدهد
اگر میخواهی سرباز خوبی باشی همین حالا سفارشش بده😃
        

          یک تصویر بی رتوش از کسی که سرنوشت جهان را برای سال‌ها و دهه‌ها رقم زد. آگاهی از افکار کسی که مسبب بزرگترین جنایت‌ها شد ولی اهل هنر و نقاشی بود و برای افکار خود غایات انسان‌دوستانه قائل بود، جالب است. خصوصا آشنایی با چهره‌ی نظریه‌پردازانه‌ی آدولف هیتلر. 
        

          راهنمایی بودم ‌که این کتابو خریدم 
بیشتر از ۲۰ صفحه را دیگه نمی فهمیدم
به جایی رسید که کلا قید خواندنش را زدم
بعد از چند سال دبیرستان بودم که خواندمش 
کتاب خوبی بود اما برحسب تحولات فکری عقیدتی دیگه متمایل به افکار نازی ها نبودم و آنچنان که باید خواندنش به جانم ننشست
        

          غمگین‌ترین متنی که امروز خوندم:

آریایی‌ها فراموش کردند که باید نژاد خود را خالص نگه دارند و به این شکل حق زندگی در بهشتی را که خود خلق کرده بودند از خود سلب کردند و غرق در اختلاط نژاد شدند و به تدریج خلاقیت و فرهنگ از دستانشان پرواز کرد، هم از نظر ذهنی و هم از نظر جسمی رشد کرد، اما نه مانند اجدادش، بلکه همانند نژاد پست‌تر. اندکی توانست در مرکز تمدنی که شکل داده بود بقا یابد، اما تحجر خیلی زود از راه رسید و او در تاریخ فراموش شد.

-نبرد من
-آدولف هیتلر
        

          هیتلر شاید یک نژاد پرستِ آدمکش بود اما به تفکراتش پایبند بود و این، نقطه تمایز او با دیگر دیکتاتور هاست
        

          کتاب جالبیه اگر روایت ها واقعا صحیح باشن به عنوان جهان شناسی و آگاهی از شحصیت انسان های مشهور اطلاعات خوبی به مخاطب میده
        

          خب این جالبه که زندگی نامه یک فردی رو بخونی که نویسنده‌ش خودش بوده و ببینیم که یک فرد از نظر خودش چجور فردی بوده و نظرش راجب خودش چی بوده!

        

          از دل فقر است که می توان به انسانیت رسید
        

          کتاب خوبی بود و پایه ریزی خوبی برای درک اصطلاحات سیاسی بود. با ایده‌اولوژیای گاها افراطی هیتلر به خوبی میشه آشنا شد و حرفای حقی هم داره‌.
        

          I'm not rating this book, because I didn't read it in a way that I usually read books. I didn't hate or enjoy, rather experienced it. 
I believe it's an amazing experience to have a full inside view to such person's mind. I understand when it comes to millions of lives lost, it becomes a sensitive subject. I see how people directly involved in the matter can resent everything about this book and it's doctrine. However, I don't think a full censorship is a good approach. People need to read this and judge for themselves.
        

          خب اگه  جلوی خودمو نگیرم دوست دارم ده ها صفحه راجب این کتاب مباحثه کنم و تحلیل های دست و پا شکسته ارائه بدم بخاطر علاقم به مطالعه حوادث جنگ جهانی و بخصوص تاریخ آلمان توی اون زمان، قبل هر چیزی باید بگم این کتاب واقعا منو مجذوب خودش کرد ۳ سال پیش تصمیم به خوندنش گرفتم و بنا به دلایلی به تعویق مینداختم این زمانو ولی دیگه تصمیم گرفتم بخونمش و خودمو لعنت میفرستادم که چرا زودتر نخوندمش اونقدر برام جذاب بود که علی رغم زیاد بودنش بی وقفه خوندمش (در اصل گوشش دادم) تا تموم بشه شاید عجیب به نظر بیاد ولی از اول آخر کتاب اون جمله امام علی که می گفتن مردم برای من دو دسته اند یا هم دین من  یا هم نوع من  افتادم چون هیتلر دقیقا بر عکس این بود و تنها چیزی که منو از هیتلر متنفر می کرد فقط همین یه مورد بود و از خودم میپرسیدم اگه هیتلر همه ویژگی هاشو حفظ می کرد و فقط اونایی که بر ضد این حدیث بودن رو حذف می کرد دنیا الان چه شکلی بود؟ خب بیشتر کتاب های تاریخی توسط افراد پیروز نوشته میشن و چیزی که منو واداشت از بین همه کتاب های جنگ جهانی اینو بخونم این بود که این کتاب توسط جناح شکست خورده نوشته شده نه تاریخ نگارانش بلکه رهبر این جناح و واقعا شخصیتش بعضی جاها برام الهام بخش بود و در برابر بعضی عقاید دوست داشتم دهنشو خورد کنم و هیتلر  رو یه جام از جنس طلا زیبا و با ارزش دیدم که سم مایع مهلک و کشنده ای داخلش بود و به مرور  زمان در اثر تبخیر ترکیبات سمی به خورد این طلا رفتند و حتی این عنصر وانش ناپذیر رو هم آلوده کردن که این روند از دوران کودکی این پسر آغاز شد و وقتی به فصل آخر کتاب رسیدم تفکرات هیتلر آنچنان منو تحت تاثیر قرار داده بود که واقعا نمی تونستم باور کنم این کلمات از زبون همچین دیکتاتوری بیرون میاد خیلی از شرایط سیاسی و اقتصادی رو توی دنیا با شرایط اون زمان میشه مقایسه کرد و شباهت هایی بینشون پیدا کرد و بنظرم اون برهه  زمانی رو جز پند آموز ترین ها زمان میشه قلمداد کرد و یجورایی ذهن آدم رو نسبت به سیاست های چه گذشته چه حال حاضر تقویت میکنه و باعث میشه اندکی دید میانه تری بدست بیاریم و از بروز بسیاری از حوادث پرهیز کنیم با درس گرفتن از این گوشه تاریخ
        

          کتاب بسیار سنگین بود واقعا میگم 
در عین این که میخونی باید اطلاعات سیاسی کم که نه بلکه یکمی بیشتر از اون چه فکر می‌کنی باید داشته باشی