معرفی کتاب اتاق اثر اما دانهو مترجم حکیمه مردانی

اتاق

اتاق

اما دانهو و 1 نفر دیگر
3.8
118 نفر |
28 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

353

خواهم خواند

61

شابک
9789640016237
تعداد صفحات
472
تاریخ انتشار
1399/10/23

توضیحات

        
«اتاق» داستانی است تکان دهنده و عمیق که شما را به تفکر وا می دارد، روایت عشقی بی پایان و در شرایطی دشوار و پیوندی ناگسستنی میان مادر و فرزند که از نگاه معصومانه و زبان کودکانه جک نقل شده است. نویسنده در این داستان شما را با خود به دنیای کوچکی می برد که سرشار از لحظه های بیم و امید است. ورود به این دنیای کوچک و پر التهاب دنیای شما را بزرگ تر می کند. جک پسر بچه پنج ساله ای است که همراه با مادرش در یک اتاق ده متری زندگی می کند و هرگز از آن خارج نشده. اتاق برای جک خانه، ولی برای مادرش زندانی است که سال ها او را در خود محبوس کرده است. عشق شدید او به فرزندش به او توان مقاومت و فداکاری می بخشد، ولی به خوبی می داند که با وجود کنجکاوی فزاینده فرزندش و درماندگی روزافزونی که در خود احساس می کند، اتاق بیش از این نمی تواند آن ها را در میان دیوارهای خود نگه دارد. با ورود به اتاق به دنیای دیگری قدم می گذارید.
خانم اما داناهیو نویسنده ای ایرلندی تبار است و در کانادا زندگی می کند. او در سال 1969 در دوبلین متولد شده و دارای مدرک دکترای زبان انگلیسی از دانشگاه کمبریج است و تاکنون رمان ها و داستان های کوتاه و نمایشنامه های زیادی از او به چاپ رسیده است و تاکنون رمان ها و داستان های کوتاه و نمایشنامه های زیادی از او به چاپ رسیده است. اتاق جدید ترین رمان اوست که بلافاصله پس از انتشار در سال 2010 در فهرست پر فروش ترین کتاب های سال قرار گرفت و برنده جوایز ادبی متعددی شد. این کتاب در همین سال در فهرست نهایی جایزه «من بوکر» که یکی از معتبرترین جوایز ادبی جهان است قرار گرفت و همچنین از طرف نیویورک تایمز به عنوان یکی از ده کتاب برتر سال 2010 معرفی شده است.

      

یادداشت‌ها

Haniyeh

Haniyeh

1402/10/24

          یادمه اولین بار که شروعش کردم، فقط ۲۰ صفحه رو خوندم و گذاشتمش کنار. بنظرم اومد که یک کتاب بچگانه هست و صرفا چون ایده جدیدی داره و از زبون یک بچه پنج ساله نوشته شده اینقدر معروفه. باور نمیکردم که آدمای بزرگتر از من این کتاب رو تموم کردن و تازه این همه تعریفم میکنن!
با این حال به خودم گفتم حداقل بذار یکم دیگه بخونمش که اگر یه موقع خواستم به یکی بگم چرا نخونش داستان جلو رفته باشه که بتونم درموردش حرف بزنم.
حالا میخوام به کسانیکه مثل من اینطور اول راه رهاش کردن بگم:
لطفا به خوندن ادامه بدید!

یک پسربچه پنج ساله در یک اتاق معمولی نه چندان بزرگ داریم. از وقتی که به دنیا اومده با مادرش همونجا زندگی کرده و هرگز بیرون از اون رو ندیده و با بیرون از اتاق ارتباطی نداشته. تنها انسانی که میشناسه مادرشه و البته یک نفر که فقط صداش رو شنیده ولی هیچوقت اونو ندیده چون به مادرش قول داده هیچوقت خودش جلوی اون مرد آفتابی نشه. وسایل اتاق ساده هستند و تنها جاذبه اتاق یک تلویزیون هست که خیلی چیزها از زندگی بیرون از اتاق رو در اون میبینه اما هرگز فکرش رو هم نمیکنه که واقعا بیرون از اتاق زندگی جریان داره.
و بالاخره روزی میرسه که باید حقایق رو بشنوه و لازمه درباره زندگی در اتاق تصمیم بگیره. فکر میکنید به عنوان یک بچه پنج ساله چه فکری در سرش میاد، چه تصمیماتی میگیره و اصلا آیا چیزی رو میپذیره؟ 
این کتاب به خوبی تفاوتهای آدم بزرگسالی که هم زندگی بیرون از اتاق و هم درون اون رو تجربه کرده، با بچه‌ای که فقط داخل اتاق رو دیده رو به تصویر میکشه.
همینطور تغییراتی که در آدم بخاطر دوری از عزیزانش، دوستانش و اجتماع رخ میده رو نشون میده.
من با این کتاب حسهای مختلفی رو تجربه کردم. پیشنهاد میکنم فرصت تجربه زندگی در اتاق و درگیری با چالشهای اونا رو از خودتون نگیرید.
        

6

          در سال ۲۰۰۸ وقتی یک نوجوان بیهوش پیدا میشود، پلیس برای یافتن خانواده این نوجوان اعلامیه پخش می‌کنه و با اطلاعات از افراد ناشناس مادر این نوجوان رو پیدا می‌کنند. این آغاز پرونده‌ای موسوم به «پرونده‌ی فریتزل» در اتریشه. مادر این نوجوان که الیزابت نام داره فاش می‌کنه که به تازگی و پس از بیش از بیست سال زندانی بودن در زیرزمین خانه به دست پدرش از دست اون نجات پیدا کرده. یوزف فریتزل دختر ۱۸-۱۹ ساله‌اش رو توی زیرزمین خونه به مدت ۲۴ سال زندانی کرده و در این مدت بارها بهش تجاوز کرده و ازش صاحب ۷ فرزند شده که کوچکترین اونها یک پسر ۵ ساله‌ بوده در اون زمان که یعنی الان حدوداً باید بیست ساله باشه. نکته‌ی جالب اینکه این پدر در مصاحبه‌ای گفته برای محافظت از فرزندش این کار رو کرده چون به دستوراتش عمل نمی‌کرده و زیاد به بار و ... میرفته.ه
این داستان باعث یک جرقه در ذهن نویسنده‌ی کتاب اتاق شده. در کتاب اتاق ما داستان رو از زبان یک پسر ۵ ساله می‌خونیم که در اتاقی با مادرش زندگی می‌کنه. و ابتدا از شرایط زندگی و چگونگی گذرانش میگه و بعد کم‌کم متوجه میشیم که این پسر و مادر حبس هستند به دست مردی که سالها پیش مادرش رو دزدیده و ادامه‌ی داستان.ه

پ.ن: از هر دو داستان بالا، یعنی داستان اصلی و داستان اتاق فیلم ساخته شده. فیلم جریان اصلی به اسم «دختری در زیرزمین» و فیلم کتاب با همون اسم کتاب «اتاق» هست.ه
        

5