نادیا جوینده

تاریخ عضویت:

تیر 1401

نادیا جوینده

@Nadij92

34 دنبال شده

43 دنبال کننده

kettabbama
ble.ir/NusheNey

یادداشت‌ها

نمایش همه
        یک سید خوشگلِ خوش‌هیکل. در جستجوهای اینترنتی درباره‌ی امام موسی صدر، حتما با این توصیف از ایشان مواجه می‌شوید‌. همین خصوصیت، باعث آشناییِ زودهنگامم با ایشان شد.
در دوره‌ی راهنمایی، کتاب‌هایی که پدرم از کتابخانه‌ی شرکت نفت به امانت می‌گرفت، می‌خواندم. ازآنجاییکه می‌دانستم کتاب‌ها، دو هفته‌ای بیشتر موجود نیست؛ مترصّد فرصتِ خواندن بودم. بارها وقتی لای کتاب درسی، کتاب باز کرده و محو داستان بودم؛ دستم رو شد. سبک مورد علاقه‌ی پدرم، کتاب‌های تاریخی به خصوص تاریخ ایران باستان بود. در این کتاب‌ها مردانِ تنومند و خوش‌قدوبالا و عاشق‌پیشه، قهرمان‌های اصلی بودند. به تاثیر از آنها، مردِ باجنم و باجربزه در ذهنم مردان قدوقامت‌‌دار و هیکلی تصویر شدند و در فانتزی‌هایم از همسر آینده، این مورد نقش پررنگی پیدا کرد.
با ورود به دبیرستان، قدرت انتخاب کتابم بیشتر شد. کتابدارمان خانم رشتیِ شوخی بود. به من می‌گفت: دختر! تو اینجا رو چول کردی. چول به گویش گیلکی می‌شود گِل. کنایه از رفت و آمد زیاد . عنوان کتابی که راجع به امام موسی صدر انتخاب کردم را یادم نیست. حتی موضوعش را. ولی عکس روی جلد یا توی کتاب، سیدی روحانی بود که یک سر و گردن بلندتر از اطرافیانش بود. همان، باعث انتخاب کتاب شد و مقدمه‌ی آشنایی‌ام با داستان زندگی پررمز و راز امام موسی صدر.
منابع شناخت ایشان محدود بود ولی همان اندک دسترسی به دیدگاه‌ها و سبک زندگیش، آنقدر جاذبه داشت که دختری از نسل بعد را همراه کند.
دیدگاه‌های استکبارستیزانه‌اش و آن جمله‌ی معروف که "اسرائیل شرّ مطلق است. اگر باشیطان بجنگد ما کنار شیطان خواهیم بود." طنینی پر قدرت و سرشار از اعتماد به نفس داشت که بی‌تردید می‌پذیرفتی که این است. همین، حقیقت محض است.
کتاب "هفت روایت خصوصی از زندگی سیّد موسی صدر" نوشته‌ی حبیبه جعفریان  همانطور که از اسمش پیداست بیشتر به جنبه‌ی شخصیت خصوصی ایشان می‌پردازد.
روایت‌هایی از همسر، دخترها و پسرها، خواهرها و برادر امام موسی صدر در کتاب آورده شده است . مطالعه‌ی این کتاب می‌تواند مکملی برای شناخت ایشان باشد. گرچه انسان‌های بزرگ و بخصوص امام موسی صدر با این سرانجامِ مرموز، هیچوقت شناخته نمی‌شوند.
در بین این روایت‌ها، تکّه‌ای از روایتِ پسرِ بزرگ امام موسی صدر، من را به فکر فرو برد.
جایی در روایت، صدری صدر‌ خطاب به پدرش می‌گوید:" اصلا الان چه شکلی شده‌ای؟ قدّت چقدر آب رفته؟ الان تبدیل به یک پیرمرد با صورت عجیب شده‌ای."
فکر می‌کنم حتّی این تصویر که هنگام خواندنش درد یک سیلی سنگین را به همراه داشت؛ تصویر امام موسی صدرِ پرصلابتی که شخصیت احترام‌برانگیزش، مردم را از هر مرام و مسلکی جذب می‌کرد؛ خدشه‌دار نمی‌کند. و این، جوهره‌ی مردی‌ست. آنچه که همیشه می‌ماند.
      

3

        با لاوید از دوران راهنمایی دوست هستم. صمیمی نیستیم ولی از این مدل‌هاست که به داشتن هم دلگرمیم. سال دوم لیسانس بودم که کارت عروسی‌اش دستم رسید. نه بخاطر دوستیمان. چون همسایه بودیم از طرف خانواده‌اش، خانوادگی دعوت شدیم. مراسم خوبی بود و همه چیز سر جایش بود. آقای داماد خوشتیپ به نظر می‌رسید و به قول معروف عروس و داماد به هم می‌آمدند.
پنج شش ماه بعد شنیدیم از هم جدا شدند.
می‌دانستم که شرایط سختی دارد. بهش نزدیک شدم. از این مدل‌ها که در کتاب "خرگوش گوش داد" سالها بعد برای پسرم خواندم. آقا مبتلا به یک بیماری بود که بلافاصله بعد از مطرح کردن در دادگاه حکم به نفع خانم جاری شده و پروسه‌ی طولانی طلاق در یک جلسه به سرانجام رسیده بود.
اگر روزی بنا به نوشتنش داشته باشم؛ حتما با خواننده‌ام روراست خواهم بود و قصه‌ی دوستم را با من راوی روایت نمی‌کنم. کاری که در چند روایت از مجموعه‌ی " مرثیه‌ای بر یک رهایی" که مجموعه روایت‌های طلاق است، خواندیم. این فرم نوشتار نه داستان کوتاه است و نه در قالب روایت تعریف می‌شود.
اگر از این نقطه ضعف کتاب به انضمام  ایرادهای متعدد فرمی و ویراستاری روایت‌ها بگذریم؛ نفس پرداختن به مسئله‌ای که روز‌به‌روز برای جامعه‌ جدّی‌تر مطرح می‌شود آن هم در فرم جذاب روایت که مخاطب عام دارد؛ بسیار ارزشمند است.


      

5

        ماکسیم گورکی همراه با لنین یکی از افراد اصلی انقلاب اکتبر روسیه بوده است. کتاب مادر ماکسیم گورکی در قرن نوزدهم تا سالها پس از انقلاب، به عنوان یکی از دو سه رمان اصلی جریان های مارکسیستی و مبارزاتی تلقی می‌شد.گرچه در قرن بیستم و پس از ارائه‌ی کارهایی مثل دن آرام شولوخوف درخشش سابق را از دست می‌دهد ولی همواره به عنوان یکی از مهمترین کتاب‌های الهام بخش برای مبارزه و تشویق جوانان که می‌خواهند وارد گروه های مبارزاتی شوند باقی می‌ماند.
داستان، مربوط به جماعتی‌ست که ساکن شهرکی در جوار یک کارخانه بزرگ هستند. کم کم گروه های مبارزاتی شکل می‌گیرد که جزء طبقه کارگر هستند و علیه طبقه حاکم از جمله استثمارگری و بهره‌کشی کارخانه قیام می‌کنند. سیر تحول مادر از یک زن تحت ظلم همسر تا آشنایی با مکتب مبارزاتی پسر و ایفای نقش مادرانگی و حمایت گری برای افراد حزب، بسیار درخشان به نمایش گذاشته شده بطوریکه خانه‌اش محل امن افراد مبارز می‌شود. کتاب، یک روایت مادی‌گرایانه از جهان هستی مطابق با عقاید مارکسیستی ارائه می‌دهد.
      

26

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

نمایش همه

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.