معرفی کتاب سه شنبه ها با موری: یک مرد پیر، یک مرد جوان و بزرگترین درس زندگی اثر میچ آلبوم مترجم مریم سلیم

سه شنبه ها با موری: یک مرد پیر، یک مرد جوان و بزرگترین درس زندگی

سه شنبه ها با موری: یک مرد پیر، یک مرد جوان و بزرگترین درس زندگی

میچ آلبوم و 2 نفر دیگر
3.7
597 نفر |
166 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

63

خوانده‌ام

1,437

خواهم خواند

265

ناشر
سنبله
شابک
9643920127
تعداد صفحات
196
تاریخ انتشار
1382/12/27

توضیحات

        کتاب حاضر شامل چهارده جلسه درس پروفسور "موری شوارتز "استاد بزرگ جامعه شناسی است که در روزهای سه شنبه در خانه وی برگزار می شده است .در این جلسات پروفسور  در مورد خصوصیات و مسائل زندگی در جامعه، مسائل ازدواج و کششهای جنسی، روحیات  ملایمت و ستیزه جویی، باورهای عمومی، هدف انسان از مطالعات همه جانبه و بسیاری  از مسائل اقتصادی، اجتماعی سخن گفته است. این کتاب توسط یکی از دانشجویان وی  گردآوری شده است .
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

روانچه

روانچه

1403/11/3

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

یادداشت‌ها

حسام

حسام

1401/3/7

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

10

Parisa

Parisa

1402/9/23

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          برای من هر آنچه که بتونه عامل تامل و تفکر بشه بسیار جذابه. این کتاب به رغم اینکه (جایی در موردش خوندم در دسته بندی کتاب های انگیزشی و زرد قرار گرفته بود،) این چنین نبود. از نظر من پیام اصلی داستان که روایتی از مکالمات استاد و دانشجوی قدیمیش هست ، اصل "پذیرش" بود.
همون چیزی که تمام ما در برخی مواقع تلاش میکنیم که ازش فرار کنیم و بسته به شرایط و موقعیتش که درش قرار می‌گیریم  برای کتمان حقایق و حفظ آرامش مون تو لحظه  ریجکتش میکنیم.
از این کتاب توقع داستان پرکشش و هیجان انگیز ،یا محتوایی با جملات قصار نداسته باشید. 
بخش هایی از این داستان شما رو مجاب میکنه به مسائلی هرچند معمولی اما بسیار مهم فکر کنین، قدردانی و شکرگزاری تون رو بیشتر کنین و یادآور میشه که حواسمون باشه قراره همه بمیریم، اینکه با نفرین و نفرت  نسبت به مسئله مرگ گارد نداشته باشیم و چون این امر حتمی به هیچ  وجه قابل تخفیف برای هیچ کس نیست، لازم هست حواس مون به رفتار و کارهایی که انجام میدیم با دقت بیشتری بشه.
داستان خیلی روان بود و به نظرم نویسنده تونسته بود سادگی و صمیمیت رو به راحتی به‌تصویر بکشه البته بماند که مقداری هم چاشنی سادگی و لطافتش زیاد بود و مسائلی رو مطرح کرده بود که با نظر شخصی من متفاوت بودن  البته که جای گله گذاری نیس چون" شرح مکالمات و نظریات یک انسان "پایه اصلی داستان بود ،ولی بطور کلی گمون کنم یک مرتبه خوندنش  خالی از لطف نباشه. 
بخش هایی از کتاب من رو یاد کتاب *چرا ادم های خوب کارهای بد میکنن؟* ،از دبی فورد  انداخت که به نظرم این کتاب هم بسیار عالی و واقع گرایانه نوشته شده.. در اینجا هم به اصل مهم پذیرش خود و مواجهه با تمام ویژگی های درون مان،گذشته و کارهایی که انجام دادیم حتی اگر افتضاح به بار اومده باشه و تلاش برای بخشیدن خودمون و دیگران پرداخته شده و چه قدر هم این مسئله توانایی بخشیدن  سخته ....
        

27

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

           این زندگی‌نامه‌ی فلسفی، درس زندگیه؛ درس‌های‌ ساده و مهمی که توی این دنیای شلوغ و پر از تضاد، به‌شدت بهش نیاز داریم ولی کمترین آموزش رو در این زمینه می‌بینیم.

 بعضی از موضوعاتی که توسط "موری"، مُرشدی پیر و رو به موت، برای شاگردش، "میچ آلبوم"، مطرح میشه توی هیچ مدرسه و دانشگاهی بهش پرداخته نمیشه. حتی بعضاََ در محیط مدرسه، دانشگاه و جامعه، درس‌های زندگی رو کاملا اشتباه به ما دیکته می‌کنند. در نهایت این اشتباه، منجر به نفهمی یا کج‌فهمیِ ما از معنای زندگی‌‌ میشه و بهای سنگین این نفهمی، پوچی و نارضایتی مداوم ما در طول زندگی‌ست.

  دلسوزی به حال خود، حسرت‌ها، مرگ، خانواده، احساسات، ترس از پیری، پول، عشق، ازدواج، آداب‌و‌سنن، بخشش و... درس‌های مهمی‌ هستند که با خوندن کتاب و فکر کردن به موضوعاتش پاس می‌کنیم.

 در نهایت باید بگم که این کتاب ارزش خریدن و حتی دوباره خوندن رو داره. هرکدوم از ما باید این کتاب رو توی کتابخونه یا گوشه‌ای از اتاقمون بزاریم تا هروقت(مخصوصا وقتی که حالمون خوب نیست) نگاهمون بهش افتاد، یاد حرف‌ها و درس‌های کتاب  بیفتیم، یاد موهبت مرگ و پیری، قدرت عشق، ارزش خانواده و... در آخر یاد اینکه <<به هیچ وجه دیگر خیلی دیر شده نداریم.>>
        

45

Ronak

Ronak

1403/2/31

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

2

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          وقتی آخرین روزهای عمرت رو سپری میکنی دوست داری چه کارایی انجام بدی؟ احتمالا سعی میکنی چند تا از آروزهای عمرتو تجربه کنی و شایدم درحال گریه و شکایت از خدا باشی که چرا من؟ چرا الان؟ 💔

چقدر باید عقلا بزرگ شده باشی که روزهای آخر عمرت فقط بخوای بیشتر به جزئیات طبیعت توجه کنی و از روابط انسانی ات و صحبت با بقیه لذت ببری؟ یا حتی تجاربت رو به بقیه منتقل کنی؟ مگه چقدر زمان برات مونده که بخوای بخش زیادی‌ش رو به بقیه اختصاص بدی؟ 

میچ آلبوم به عقیده من خوش‌بخت بود که یه استاد خوب داشت و تونست روزهای آخر عمر استادش، کنارش باشه و از کلی از تجاربش برای خودش بهره بگیره ✨

آلبوم تو کتاب "سه‌شنبه ها با موری" مینویسه "آیا تا به حال مرشدی داشته اید که با وجود خامی و بی‌تجربگی‌تان، شما را به شکل شیئی گرانبها نظاره کند؟"

بشخصه تا یه حدی شاید از این نعمت برخوردار شدم ولی اونقدر نبوده که برام راضی کننده باشه در نتیجه به میچ آلبوم غبطه میخورم 🫠

به موری شوارتز هم غبطه میخورم که ماه‌ها قبل از مرگش میدونست قراره بمیره و در نتیجه بهتر، قشنگ‌تر و مفیدتر زندگی کرد 🌱

این کتاب و نگاه‌های موری شوارتز درسته همه شون قابل قبول و استناد نبودن؛ اما خیلی از جملاتش و نگاه های موری برام قشنگ و مفید بود

میتونم بیشتر از قبل به زیبایی برگ‌ها، فرم و انحنای تنه درختا، پشمکی بودن ابرا، آبی آسمون توجه کنم و بیشتر لذت ببرم، میتونم مهربون‌تر باشم و کمتر سر مسائل بی‌اهمیت ناراحت بشم ❤️‍🔥

موری درست میگفت که "اگر چگونه مردن را یاد بگیری، چگونه زیستن را هم فرا خواهی گرفت" :)

        

22