کتاب تقدیم به او که دوستش دارم یک داستان ساده ایرانی و معاصر که درمورد پیرمرد عتیقه فروشی هست که در یکی از خیابان های قدیمی تهران مغازه داره،ک به یاد عشق قدیمی اش " زمرد خانم" زندگی میکنه و ازدواج هم نکرده..
داستان پر از فضای نوستالژیک از روزگار قدیم و خاطرات جوانی و عشق و مردم محله و صمیمیت هاشون هستش.

من صوتیشو گوش کردم و دوسش داشتم.و لذت بردم از شنیدن این میزان تعهد و وفاداری یه مرد به عشقش چیزی که تو روزگار امروز خیلی کمیاب شده ..

      

        این کتاب زندگینامه شهیده راضیه کشاورز هست.
 نوجوان شانزده ساله محجبه و بسیار فعال در زمینه تحصیلی،ورزش کاراته ، مسابقات قران و....
 در فروردین ماه ۱۳۸۷ بعد از آنکه از زیارت امام رئوف ع به  شیراز بازگشت ، ارزویش براورده شد و بر اثر انفجار بمب در حسینیه کانون رهپویان وصال شیراز توسط عوامل تروریستی وابسته به غرب ،مجروح و پس از تحمل درد و رنج بسیار در بیمارستان به شهادت رسید.

روحش شاد 🌹
صلوات 🌹

      

        این کتاب اقای حدادپور با کتاب های دیگه شون خیلیییی فرق داره.
موضوع خوبی داره ولی اصلا  هیجان انگیز  و هدفمند و سازماندهی شده نیست و به خوبی به پایان نرسیده.
تصور کنید لحظه ای که با اضطراب منتظر سرانجام داستان هستی با جمله " و   العاقبه للمتقین ، پایان" مواجه میشی و اینطور به پایان رسوندن کتاب رو اصلا نمیپسندم.. 
کاش حداقل جلد دومی داشت تا سرگذشت شخصیت ها رو میفهمیدیم..


      

        بانو رو به قبله نشسته بود و حدیث کسا میخواند و از گوشه چشمان آسمانیش قطرات اشک جاری بود. وقتی حدیث کسا تمام شد، رو به آسمان دستانش را دراز کرد و 10 مرتبه از ته دل گفت: «یا رادَّ الشَّمس لِعلیِّ بن أبی طالب اُردُد علیَّ ضالَّتی» یعنی ای برگرداننده­ی خورشید برای علی بن أبی طالب(علیه السلام)، گمشده ی مرا به من برگردان!..
      

        من عاشق این کتابم
پر از حس خوب و یادآوریِ 
پر از نکته هایی که همه مون احتیاج داریم بشنویم
      

        
امام على عليه السلام : 
            الدنيا ضُحْكَةُ مُستَعبِرٍ .
دنيا، مضحكه اى گريه انگيز است .
      

        و《عشق》قافیه اش گرچه مشکل است
 اما...
خدا اگر که بخواهد ردیف خواهد شد!