پر از نکات مفید و کاربردی برای بهتر کردن زندگی و استفاده درست از روزهای هفته و موفق بودن در کارها و زندگی
        

          کمالگراهای کم‌حوصله‌ی کتاب‌خوان، ضرر را در مطالعه این کتاب می‌برند. آنگاه که فصول ابتدایی کتاب را می‌خوانی، داستانش تو را به خود جلب نمی‌کند و قولِ مشتی داده‌ای که باید دستورات و نکات کتاب را مو به مو اجرا کنی و سپس به فصل بعد بروی...
به عنوان یک عدد زخم‌خورده این ماجرا پیشنهاد می‌کنم که در این حال با کشیدن نفسی عمیق خشم و غصب خود را از نویسنده، ناشر، معرفی کننده و هر آن کسی که در انتخاب این کتاب برای مطالعه شما را یاری نموده است فرو ببرید. حال به خود بقبولانید این کتاب بار اول برای خواندن ولی حتما باید بار دوم، سوم و چهارمی خوانده شود تا عمل حاصل شود و زندگانی‌تان دگرگون گردد.
تا به متن اصلی و اصطلاحا دل ماجرا برسید خیلی زمان می‌برد، یعنی باید چیزی حدود یک سوم کتاب را پشت سر بگذارید؛ اما از یک جایی به بعد دیگر متون کتاب پاسخنامه ای بود برای پرسش‌های ذهنم که مته‌وار از عنکبوتیه مغز قصد سوراخ کردن مغز گردو را داشتند. آنقدر صمیمی و خودمانی که من مدام می‌گفتم: پس فلان حس برای فلان قضیه عادی بود! آنجا که خندیدم، آنجا که گریه کردم، آنجا که خودم را دوست نداشتم، همان موقع که به پوچی رسیدم، همه آنها بخشی از مسیر من بود، گاه به راه و گاه به بیراه!
همه آنچه گفته شد حاصل اولین دور مطالعه این کتاب عجیب و ابتدا حوصله سر بر بود.
        

          اصلا نتونستم با این کتاب ارتباط برقرار کنم
روایت داستانی که جذاب نبود
تکرار یه سری جمله زرد انگیزشی 
اغراق کردن در خصوص بعضی موضوعات و...
تکرار یک سری راهکار و پیشنهاد بدیهی
هر چند با کلیت موضوعات مطرح شده در این کتاب موافقم اما می شد خیلی بهتر از این باشه و واقعا درک نمیکنم این کتاب چرا این همه پرفروشه

        

          دوست من اگر این کتاب رو خوندی و نتونستی دستور العمل هاش رو اجرا کنی.یا اینکه دستور العمل هارو حتی برای مدت طولانی انجام دادی اما تغییر خاصی توی زندگیت ایجاد نشد..تبریک میگم...تو یه انسان معمولی هستی مثل ۹۹/۹۹۹درصد انسان های کره ی زمین. ملال، تسویف در انجام کارها، تنبلی و دیگر حالات روانی و جسمی دیگر که از دید کتاب به عنوان موانع پیشرفت شناخته میشن در اکثر مواقع ناخواسته هستند و ناشی از رنج های زندگی یا نوعی روان نژندی.کسی که دچار افسردگی عمیق هست حتی اگر ۴۰ روز(به درخواست نویسنده) روتین صبح گاهی رو اجرا کند بازهم ممکن است که در افسردگی مانا باشد با این تفاوت که از اینکه دستورات یک کتاب پر فروش و معروف، درمانی برای درد های او نشده اند، احساس نومیدی یا شرم کند.با این تفاسیر اما،به منظور کسب اطلاعات سطحی یا امتحان روتین هایی که شاید بتونه در بهبود سبک زندگی به شما کمک کنه، این کتاب رو خوندن بد نیست...ولی شخصا پشیمونم که چند ساعت وقت رو صرف تمام(نه کاملا) کردنش کردم‌. 
        

          محدودیت فقط یک ذهنیته که تعداد زیادی از افراد خوب جامعه روزانه با اون درگیرن و این ذهنیت اون قدر براشون تکرار می‌شه که در نهایت ، به واقعیت زندگی‌شون تبدیل می‌شه .... باید به خاطر داشته باشید که بهانه هاتون گمراه کننده ، ترس هاتون دروغ‌گو و شک هاتون دزدن 
        

          چجوری میشه خوند؟
        

          به عنوان یک پنج‌صبحی و حتی چهارصبحی و سه صبحی بالفطره، باید بگویم کتاب یک کلاژ با پس‌زمینه زرد است و لاغیر. 
        

          یه توصیه دوستانه 
هر کتابی که اسمش ترند شد رو نخونید، حس میکنم وقتی که برای مطالعه این کتاب گذاشتم تلف شده و چیزی بهم اضافه نشد.
        

          کتاب واقعا تاثیر گذاری بود. شاید اگر خیلی خوابالو تشریف داشته باشید😴 نتونه به شما سحرخیزی رو دیکته کنه اما قطعا اون خواب شیرین تا لنگ ظهر رو ازتون میگیره😅
خلاصه این کتاب (سعی کنید حداکثر استفاده از یک روز را ببرید. این یکی از مهم ترین عوامل موفقیت در زندگی است)
        

          کتاب خوبیه وقتی میخوندم این کتاب رو واقعا یاد آموزه های دینی خودمون افتادم که میگن خواب بین االطلوعین رو ترک کنین که رزق مادی و معنوی رو در اون اوقات تقسیم میکنن و از برکات این ساعات حالا اون طرفی ها با رنگ و لعاب دیگه ای اومدن از این اموزه دینی ما استفاده کردن و درغالب تحقیق و پژوهش خودشون به ما عرضه کردن و باعث تاسف اینکه که چون این نکته رو اونطرفی ها گفتن پذیرش اش برای یکسری خیلی راحت تره
        

          این کتاب از اون دسته از کتاب هایی ک کمکی بهت نمیکنه...
و انسان هارو از انسان های نادان تبدیل میکنه به انسان هایی با توهم دانایی=)
#نظرمن
        

          این کتاب اولین کتاب انگیزشی بود که خوندم و صرفا چون خیلی وایرال شده بود خوندمش.
این رمان غالب بر روانشناسی زرده و خب برای خیلی ها که این کتاب رو میخونن شاید تکنیک ها و فرمول هایی که برای سحر خیزی و دست یافتن به تعالی براشون غیر منطقی باشه
ولی جدا از اینا داستانش خیلی زیبا بود و خیلی خوشم اومد
        

          اصلااا نتونستم ارتباط بگیرم باهاش ، چند بار خودمو مجبور کردم ک بخونمش بازم ولش کردم (:
        

          یه کتاب انگیزشی که خود داستان اینقدر از پر از تجملات و زندگی پولداری و سفر با جت سخصی و ازدواج آنچنانی هست که انگیزه رو ازت میگیره خودش و بیشتر این رو بهت میگه که برای پولدار شدن و موفقیت باید تو شرایطش قرار بگیری.
موضوع مورد نظر نویسنده هم که از فصل سیزدهم بهش پرداخته بود رو این موضوع بود که پنج تا شش صبح رو به سه قسمت بیست دقیقه ای تقسیم کنید و به ورزش،مراقبه و تفکر و نوشتن کارهای روزانه و برنامه ریزی بپردازید.
تو همون سطح بقیه کتاب های انگیزشی هست که یکی رو بخونی انگار بقیه رو خوندی و موضوعشون تقریبا یکیه و خود داستانی که موضوعات رو نویسنده بر اساس اون پیش برده هم جالب نبود.
        

          داستان خوبی داره.ولی اگه وقت ندارید بخونیدش قانون بیست بیست بیست رو توی اینترنت سرچ کنید کافیه.
        

          یکی از بهترین کتاب ها در بین کتاب های توسعه فردی هست.
در قالب یک داستان،نکاتی که باعث میشه بتونیم زندگیمون رو ارتقا بدیم،بیان کرده .واقعا ارزش خوندن داره و از این مدل کتاب ها نیست که راهکار های غیر قابل اجرا معرفی کنه و کپی از روی کتاب های دیگه باشه.
        

          سبک رمان گونه کتاب ممکنه برای برخی ناخوشایند و خسته کننده باشه ،شاید چون از این کتاب انتظار این حجم از جملات توصیفی داستانی رو نداریم، ولی اگر مثل من به اهمیت سحرخیزی باور دارید اما در عمل ضعیف هستید این کتاب میتونه باعث تلاش بیشترتون در سحرخیزشدن بشه. ترجمه آقای رضا اسکندری آذر هم روون بود
        

          نزدیک دو الی سه سال پیش خواندم این کتاب رو 
روزی نبوده که ساعت ۵ صبح بیدار نشم 
زندگیم رو ۱۸۰ درجه تغییر دادش
        

          به نظر من یا کتاب رو نخونین ، یا اگه خواستین بخونین ، راس ساعت پنج صبح بیدار بشین ، کتاب رو باز کنین و تا جایی که حوصله تون میکشه بخونین. 
وگرنه کتاب عملی نمیشه و وقتتون هدر میشه. ارزش صبح زود بیدار شدن توی خیلی از داستان ها و حکایات و ضرب المثل های خودمونم گفته شده.
پنج صبح بیشتر یک عادته به نظرم . از فرمول عادت سازی استفاده کنین