معرفی کتاب این ساندویچ مایونز ندارد اثر جی. دی. سلینجر مترجم سارا آرامی

این ساندویچ مایونز ندارد

این ساندویچ مایونز ندارد

جی. دی. سلینجر و 3 نفر دیگر
3.3
16 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

32

خواهم خواند

28

ناشر
افق
شابک
9789643696115
تعداد صفحات
240
تاریخ انتشار
1399/4/17

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        
مفقودالاثر،مفقودالاثر،مفقودالاثر همه ش دروغه....
اون قبلا هیچ وقت مفقودالاثر نبوده احتمال مفقود شدن اون از هر پسر دیگه ای تو دنیا کم تره.
اون این جا تو این کامیونه اون نیویورک تو خونهس....
روی ایوان نشسته ناخوناشو می جوه و داره با من تنیس دو نفره بازی می کنه و سرم داد می زنه...
جی دی سلینجر در زندگی اش فقط یک رمان و چند داستان کوتاه نوشت با این همه جایگاه او در تاریخ ادبیات داستانی جهان مهم است. او پس از موفقیت باورنکردنی رمان ناتور دشت کنج عزلت گزید و به نویسنده ای اسرار آمیز بدل شد.
این ساندویچ مایونز ندارد ده داستان کوتاه از سلینجر است.

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به این ساندویچ مایونز ندارد

لیست‌های مرتبط به این ساندویچ مایونز ندارد

اعترافات یک قاتل: روایت شده در یک شبمیس لونلی هارتزبیمار خاموش

خوانده شده های 1401

65 کتاب

در این لیست کتابهایی که در سال 1401 خوانده ام را قرار می دهم. یکی از بزرگترین چالش‌های همیشگی من این است که هرسال، سرعت و دقتم را در مطالعه بالا ببرم. نوشتن لیست کتاب کمک می‌کند تا شما برای سال آینده، چشم انداز روشن‌تری را داشته باشید و چه بسا چالش های متفاوت‌تری را برای خود برنامه‌ریزی کنید. یکی از الزامات جامعه مدرن، انعطاف‌پذیری در همه‌ی امور است. تفاوتی نمی‌کند که شما در مسیر خوانش خود منعطف باشید یا در سبک زندگی و افکار خود. انعطاف‌پذیری و پذیرش افکار گوناگون، باعث می‌شود تا به جامعه و افراد، احساس همدلی بیشتری داشته باشید. از گذشته، تعصب از ویژگی‌های اخلاقی مورد نکوهش بزرگان و عالمان بوده. چه بسا این سرسختی باعث آسیب‌های فراوان نیز شود چون راه‌های مختلف را برای خود تبدیل به بن‌بست می‌کنیم. این جمله را از من به یاد داشته باشید که "هیچگاه از تغییر نترسید‌. نظم موجود در جهان بزرگ‌تر از تصور ما است."

45

یادداشت‌ها

یک مجموعه
          یک مجموعه داستان ضد مدرسه، ضد جنگ، ضد تبعیض نژادی و...
(از هم ردیف قرار دادن مدرسه با جنگ و تبعیض نژادی بسی خرسندم.)

خوشحالم که ناطور دشت رو قبل از مجموعه داستان هاش خوندم. چون برای فهمیدن دنیای کتاباش، باید اون رو خونده باشی.
سلینجر کسیه که به همه‌چیز عمیق فکر می‌کنه و همه چیز رو عمیقاً حس می‌کنه و اهمیت میده. کمتر آدمی با این ویژگی ها پیدا میشه...
کسی که برای بِرک گریه می‌کنه...
داستان های "من دیوونه‌ام" و "گروهبان احساساتی" رو از باقیشون بیشتر دوست داشتم.
و باید بگم منم مثل سانی وقتی داستانای اونو می‌خونم، صدای موسیقی رو می‌شنوم...
سلینجرِ عزیز...

پ.ن: جنگ سلینجر رو خیلی آزار داده. این رنج قلبی رو تو جای جای کتاباش میشه حس کرد.
و واقعاً خوب تصویر حقیقی جنگ جهانی رو نشون میده. مخصوصاً تو داستان سوم. با بیان اینکه بازمانده ها چطور سعی میکنن از این جنگ پوچ کثیف بی‌معنی یک مدال افتخار بسازن.
گاهی نویسنده های ما سعی میکنن قصه های اونارو کپی کنن و به ما تعمیم بدن. ولی این قصه، قصه اوناست. قصه جنگ های ما خاورمیانه‌ای ها یه چیز دیگست. قصه قدرت طلبی  و بِکش بِکش و طمع کشورگشایی و نابودی و پوچی نیست. قصه ما قصه زور و تحمیل و خون و قربانی و ایستادن برای چیزهاییه که معنی دارن.
        

52