معرفی کتاب سگ خانواده باسکرویل اثر آرتور کانن دویل مترجم قاسم صنعوی

سگ خانواده باسکرویل

سگ خانواده باسکرویل

آرتور کانن دویل و 1 نفر دیگر
4.2
44 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

96

خواهم خواند

20

ناشر
شمشاد
شابک
9786008392316
تعداد صفحات
224
تاریخ انتشار
1396/5/8

توضیحات

        
آرتور کانن دویل که نام واقعی اش آرتور ایگناتیوس کانن دویل بود در سال 1859 در ادیمبورگ واقع در اسکاتلند متولد شد...
هنگامی که هنوز کار پزشکی اش را دنبال می کرد، تحت تاثیر گابریو نویسنده فرانسوی و نخستین پلیسی نویسی که بررسی جرم به شیوه علمی و بر اساس منطق را باب کرد- به نوشتن پرداخت.
ماجراهای شرلوک هلمز به سبب حضور شخصیت خارق العاده هلمز، به چنان شهرت و محبوبیتی دست یافت که پایش به روی صحنه تاتر هم باز شد. مشهور است که وقتی دویل خواست به این مجموعه پایان دهد، در واپسین ماجرایی که برای این شخصیت ساخت، او را در پرتگاهی با یکی از خطرناک ترین دشمنانش که از هلمز ضرب شست های متعددی دیده بود. روبه رو کرد و سقوط هر دو رقیب به ماجراهای شرلوک هلمز پایان داد. ولی اعتراض های بسیار-و روایتی نه چندان معتبر حاکی از شکسته شدن شیشه های خانه ی نویسنده به دست معترضان- سبب شد که دویل بازگشت هلمز را بنویسد.

      

پست‌های مرتبط به سگ خانواده باسکرویل

یادداشت‌ها

عمارت باسک
          عمارت باسکرویل رو جلوی چشمم میبینم، نمیخوام قبول کنم ماجراجویی اونجا تموم شد و باید باهاش خداحافظی کنم.
امروز درنده‌ی باسکرویل رو با حداکثر توقع شروع کردم. این توقع دوتا دلیل داشت: تعریفِ تاپنس (یکی از شخصیت‌های خیالی آگاتا کریستی) از درنده‌ی باسکرویل تو کتاب شرکای جرم و توضیحِ مترجم تو صفحات اول که خیلی از خواننده‌ها این رمان رو بهترین رمانِ آرتور کانن دویل میدونن.
حدودا پنجاه صفحه‌ی اول رو که خوندم یه‌کم ناامید شدم چون تا حدی ماجرا به عجیبی بعضی داستان کوتاه های دیگه بود و فکر نمیکردم خیلی خاص‌تر باشه. سعی کردم زود قضاوت نکنم و بدون وقفه خوندم تا الان که تموم شد و قطعا میگم این یه شاهکاره و برای فهمیدن این باید قبلش جنایی خونده باشین.

امروز با تمام وجودم تو عمارت باسکرویل بودم و هفتاد صفحه‌ی آخر جوری بود که یک‌لحظه هم نمیشد کتاب رو پایین بزارم. این اعتراف هم باید بکنم که چندجا داشتم از ترس قالب‌تهی میکردم. اینقدر سریع خوندم که وقت نشد حدس بزنم و از این بابت خیلی خوشحالم چون مزه‌ی این کتاب به تند خوندنش بود. اینم بگم که فکر میکردم این نبودِ شرلوک هلمز در اکثر فصل‌ها تاثیر زیادی تو هیجان و جذابیت کتاب داشته باشه، ولی من با واتسن همراه شدم و واقعا سکته کردم. فکرایی که میکردم رو واتسن می‌نوشت و حدسیاتم هم همش با اون یکی بود، پس هرجا وحشت می‌کرد دست و پای منم یخ می‌کرد و جیغم در میومد🤝
قبلا هم گفتم این کتاب شاهکار بود، ولی نمیتونم بگم بهترین کتابِ کانن دویل بود. من اتود در قرمز لاکی و نشانه چهار رو هم‌سطح با این کتاب میبینم و بنظرم تعیین اینکه کدوم بهتره خیلی به سلیقه خواننده بستگی داره. 
در پایان اینکه این کتاب رو بخونین اما بعد اینکه چندتا جناییِ درست درمون خوندین تا بتونین بفهمین با چه شاهکاری طرفین 💘
        

2