معرفی کتاب درنده باسکرویل اثر آرتور کانن دویل مترجم مژده دقیقی

درنده باسکرویل

درنده باسکرویل

آرتور کانن دویل و 1 نفر دیگر
4.2
36 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

82

خواهم خواند

14

ناشر
هرمس
شابک
9789643631895
تعداد صفحات
220
تاریخ انتشار
1399/5/8

توضیحات

        «هرگز حتی در خواب هذیانی ذهنی پریشان نیز موجودی درنده تر، خوفاناکتر و نفرت انگیزتر از آن شبح سیاه هولناکی که از درون دیوار مه به سوی ما هجوم آورد شکل نگرفته بود.»
درنده باسکرویل نه تنها بهترین داستان بلند شرلوک هولمز، که یکی از بهترین رمانهای جنایی است. بی تردید این داستان، مانند معدودی از داستانهای جنایی، خواننده را در حالت تعلیق نگاه می دارد. آمیزه ترسف شرارت و جنایت در منطقه دورافتاده دارتمور، و طلسم باسکرویل در هیئت یک سگ تازی درنده سیاه و غول پیکر، ترکیبی به یاد ماندنی می سازد.
      

لیست‌های مرتبط به درنده باسکرویل

نمایش همه
 ماه آسمان

ماه آسمان

7 روز پیش

شرلوک هلمز : اتود در قرمز لاکینشانه چهاردرنده باسکرویل

محبوب‌ترین کاراگاه جهان، شرلوک هولمز

13 کتاب

پوآرو با آن سبیل قشنگ و مرتب،‌ آداب‌دانی و احترامش به دیگران، با آن سبک‌ زندگی تر‌و‌تمیز شاید دومین یا سومین کاراگاه محبوب جهان باشد(تازه شاید)، اما شرلوک هولمز با آن یک‌دندگی و خودنمایی، در کنار شلختگی‌های گاه‌و‌بیگاه، تغییر قیافه‌ها و پرسه‌زدن‌هایش و استدالال‌های فوق منطقی‌اش که حال آدم را میگرد و حس نفهمیدن را القا میکند، بی شک محبوب‌ترین کاراگاه جهان است. هولمز انسان‌ معمولی نیست، زیادی بی‌احساس و زیادی عقل‌مند، مغزش مثل ساعت سوییسی کار میکند و یک در هزار خطا میکند، اما همین آدمی که از دیگران فاصله‌ گرفته و رفیقی جز دکتر واتسون عزیز ندارد(واتسون برای من یکی که عزیز است.) چنان خوانندگان را شیفته‌ی خود کرده بود که وقتی کانن دویل نویسنده‌ی داستان های هولمز پایانی بر ماجراهای او‌ و ضد قهرمان معروف کتابهایش، موریارتی(که دست‌کم از شرلوک ندارد، همان هوش و فراست را دارد، فقط در جهت منفی از آن استفاده میکند)نوشت، ملت( ملت انگلستان سال ۱۸۹۳،این حدودا و ناشران البته) درخواست کردند که جان عزیزت شرلوک دوباره برگرده و داستان‌هاش تموم نشه... جالب است دویل مدرک پزشکی داشته(یعنی جدی جدی دکتر بوده) و شخصیت شرلوک هولمز را هم از یکی از اساتیدش به نام جوزف بل وام گرفته بود. فهرست زیر تمام داستان‌های بلند و کوتاهی ایست که سر آرتور کانن دویل با محوریت شخصیت هولمز نوشته است. ۱. داستان‌های بلند اتود در قرمز لاکی نشانه‌ی ۴ تازی بسکرویل( داستان بازگشت هولمز) دره‌ی وحشت ۲.داستان‌های کوتاه چاپ هرمس رسوایی در بوهم برق‌نقره‌ای جعبه‌ی مقوایی سیمای زرد(شامل اخرین داستان هولمز و موریارتی) عینک دور طلایی سه دانشجو یا خون‌آشام ساسکس مردان رقصان سرباز رنگ‌پریده حلقه ی سرخ ۳. نام مجموعه‌های داستان کوتاه در چاپ انگلستان ماجراهای شرلوک هولمز، خاطرات شرلوک هولمز، بازگشت شرلوک هولمز، پرونده‌های شرلوک هولمز و آخرین تعظیم. ۴. کتاب‌ها برمبنای سال‌چاپ در انگلستان اتود در قرمز لاکی ۱۸۸۷ نشانه‌ی ۴ ۱۸۹۰ ماجراهای شرلوک هولمز( ۱۱ داستان کوتاه) ۱۸۹۱ خاطرات شرلوک هولمز( ۱۲ داستان کوتاه) ۱۸۹۲ وقفه‌ای طولانی و درخواست نوشتن مجدد داستان ها تازی بسکرویل ۱۹۰۱ بازگشت شرلوک هولمز(۱۲ داستان کوتاه) ۱۹۰۳ آخرین تعظیم(۶ داستان کوتاه) ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۷ در هنگام نوشتن این کتاب دره وحشت ۱۹۱۴ پرونده‌های شرلوک هولمز (۱۱ داستان کوتاه)۱۹۲۱ ۵. متاسفانه داستان های کوتاه به صورت پراکند توسط هرمس چاپ شدن. رسوایی در بوهم،برق نقره‌ای،جعبه‌ی مقوایی،سیمای زرد(دو کتاب ماجراها و خاطرات) حلقه‌ی سرخ(اخرین تعظیم) عینک دور طلایی،سه دانشجو(خون آشام ساسکس)،مردان رقصان،سرباز رنگ‌پریده(دو کتاب بازگشت و پرونده‌ها) اگر هولمز محبوب ترین کاراگاه جهان نیست، ده‌ها اقتباس داستانی و سینمایی از این شخصیت بیهوده خلق شده!!! اگر شرلوک هولمز نه! پس کی؟!

10

یادداشت‌ها

عمارت باسک
          عمارت باسکرویل رو جلوی چشمم میبینم، نمیخوام قبول کنم ماجراجویی اونجا تموم شد و باید باهاش خداحافظی کنم.
امروز درنده‌ی باسکرویل رو با حداکثر توقع شروع کردم. این توقع دوتا دلیل داشت: تعریفِ تاپنس (یکی از شخصیت‌های خیالی آگاتا کریستی) از درنده‌ی باسکرویل تو کتاب شرکای جرم و توضیحِ مترجم تو صفحات اول که خیلی از خواننده‌ها این رمان رو بهترین رمانِ آرتور کانن دویل میدونن.
حدودا پنجاه صفحه‌ی اول رو که خوندم یه‌کم ناامید شدم چون تا حدی ماجرا به عجیبی بعضی داستان کوتاه های دیگه بود و فکر نمیکردم خیلی خاص‌تر باشه. سعی کردم زود قضاوت نکنم و بدون وقفه خوندم تا الان که تموم شد و قطعا میگم این یه شاهکاره و برای فهمیدن این باید قبلش جنایی خونده باشین.

امروز با تمام وجودم تو عمارت باسکرویل بودم و هفتاد صفحه‌ی آخر جوری بود که یک‌لحظه هم نمیشد کتاب رو پایین بزارم. این اعتراف هم باید بکنم که چندجا داشتم از ترس قالب‌تهی میکردم. اینقدر سریع خوندم که وقت نشد حدس بزنم و از این بابت خیلی خوشحالم چون مزه‌ی این کتاب به تند خوندنش بود. اینم بگم که فکر میکردم این نبودِ شرلوک هلمز در اکثر فصل‌ها تاثیر زیادی تو هیجان و جذابیت کتاب داشته باشه، ولی من با واتسن همراه شدم و واقعا سکته کردم. فکرایی که میکردم رو واتسن می‌نوشت و حدسیاتم هم همش با اون یکی بود، پس هرجا وحشت می‌کرد دست و پای منم یخ می‌کرد و جیغم در میومد🤝
قبلا هم گفتم این کتاب شاهکار بود، ولی نمیتونم بگم بهترین کتابِ کانن دویل بود. من اتود در قرمز لاکی و نشانه چهار رو هم‌سطح با این کتاب میبینم و بنظرم تعیین اینکه کدوم بهتره خیلی به سلیقه خواننده بستگی داره. 
در پایان اینکه این کتاب رو بخونین اما بعد اینکه چندتا جناییِ درست درمون خوندین تا بتونین بفهمین با چه شاهکاری طرفین 💘
        

2