معرفی کتاب کمدی الهی: دوزخ اثر دانته آلیگیری مترجم هدی ملکی

کمدی الهی: دوزخ

کمدی الهی: دوزخ

دانته آلیگیری و 4 نفر دیگر
4.3
40 نفر |
13 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

27

خوانده‌ام

64

خواهم خواند

133

شابک
9789641711247
تعداد صفحات
552
تاریخ انتشار
1398/7/16

توضیحات

        کتاب حاضر، جلد سوم از کمدی الهی دانته است. فصل ها در این کتاب بسیار آشفته هستند، و این نشان دهنده  آشفتگی حال اهالی جهنم، در دوزخ است، طول فصل ها در جلد برزخ کمی معمولی تر می شود که نشان دهنده ی رابطه ی موازی روح انسان ها با خداست و در جلد بهشت، فصل ها کاملاً متحد و یکپارچه هستند که این هم نشان دهنده ی یکپارچگی انسان ها در بهشت با خداوند است.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

15 صفحه در روز

پست‌های مرتبط به کمدی الهی: دوزخ

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          دانته خودش را در جنگلی تاریک میبیند. بر سر راه خروج یک پلنگ و یک گرگ و یک شیر راه او را بسته اند. این حیوان ها به ترتیب نماد حیله گری، حرص و غرور هستند. تا این که روح ویرژیل می آید و به او میگوید که باید از درون جنگل برود. ویرژیل از طرف بانوی آسمانی به کمک دانته آمده تا او را از دوزخ عبور دهد!
و وارد دوزخ میشویم. سر در دوزخ نوشته است: شما که داخل می شوید، دست از هر امیدی بشوئید...
اما شرح دوزخ:
پیش از رسیدن به طبقه اول ابن الوقت ها حضور دارند. در طبقه اول بزرگان و دانشمندانی که ایمان نداشتند، طبقه دوم شهوت رانان، سوم شکم پرستان، چهارم خسیسان و مسرفین، پنجم اهل خشم و غضب، ششم زندیقان، هفتم تجاوزکاران به خو و دیگران، هشتم خیله کران و دزدان و نهم خیانتکاران.
هر گروهی عذاب خاص خودشان را دارند. مثلا اعضای بدن منافقین بدلیل اینکه آنان بین مردم جدایی می انداختند، از بندشان جدا میشوند و ...
قانون کلی دوزخ این است: تاوان!
و عذاب هر گروهی متناسب با گناه آنان است
تصویر سازیهای کتاب بسیار بسیار عالی است.
دانته در هر بخش با یک یا چند نفر از معذبین صحبت هم میکند و تعدادی از همشهریان خود را نیز میبیند.
کتاب بسیار فوق العاده ایست!
        

3

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          کمدی الهی دوزخ

دانته در میانه‌ی عمر (۳۵ سالگی) خودش رو در جنگلی تاریک و ظلمات میبینه، میاد به طرف نوری که در دوردست دیده حرکت کنه که سه حیوان درنده اون رو به داخل جنگل برمیگردونن، به این معنا که رهایی از گناهان و تاریکی و ظلمات ساده نیست. ناگهان ویرژیل به کمک دانته میاد تا راهنمای اون باشه برای عبور از مسیر ظلمات. دانته با در هم آمیختن عقاید مذهبی مسیحی خودش و اساطیر قدیمی این کتاب و دو کتاب بعدی رو نوشته تا کمدی الهی شکل بگیره. دانته در کتاب دوزخ به کمک ویرژیل از دوزخ عبور می‌کنه و طبقات مختلف دوزخ رو مشاهده می‌کنه و با بعضی از دوزخیان هم کلام میشه و عذاب‌هایی که می‌کشن رو شرح میده. دوزخ در کتاب ویرژیل در داخل کره‌ی زمین و زیر نیمکره‌ی مسکونی زمین هست و به صورت مخروطی به مرکز کره میرسه. اولین طبقه، بزرگترین و آخرین طبقه کوچکترین طبقه‌ست. این طبقات به ترتیب عبارتند از
طبقه اول: بزرگان دوران کهن
طبقه دوم: شهوت رانان
طبقه سوم: شکم پرستان
طبقه چهارم: خسیسان و مسرفین
طبقه پنجم: ارباب غضب
طبقه ششم: زندیقان
طبقه هفتم: تجاوزکاران
طبقه هشتم: حیله گران
طبقه نهم: خیانتکاران
و در انتها منزل شیطان

با وجود اینکه عقاید دانته برای من قابل قبول نیست اما از ارزش ادبی و جذابیت روایت نمیشه چشم پوشید و صد البته توضیحات شجاع‌الدین شفا بسیار روشنگر و کمک کننده هست در خوندن کتاب
        

33

نعیمک

نعیمک

1403/9/25

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          شاید اول با یک پیش‌فرض باید شروع کنم. اگر به دین و مسائل این‌چنینی علاقه نداشته باشیم این کتاب گیرا و جذاب خواهد بود؟ بله. حتماً برای کسانی که با مسائل دینی مخصوصاً حوزۀ مسیحیت سروکار دارند خواندن «کمدی الهی» جذابیت بیشتری دارد. شاید برای دوران ما که دین دیگر نمود «شخصی» ندارد خواندن عذاب‌ها و ماجرای سفر به دوزخ مسخره به نظر برسد اما  این تنها جنبۀ کتاب نیست. بسیاری از ماجراهای کتاب از اسطوره‌های یونانی برداشته شده. 
زبان دانته بسیار قوی است و با اینکه سالیان درازی فاصله با او داریم هنوز جمله‌ها و دقت او در انتخاب روایت مثال‌زدنی و آموختنی است. یکی از جذابیت‌های کتاب توصیفات دانته است. کاری که شاید بتوانم مقایسه با نظامی در شعر کنم. یعنی انتخاب زبانی تمثیلی مثلاً برای گفتن ساعت یا صحنه‌ای که پیش رویش هست و ما کمتر در ادبیات امروزی آن را می‌بینیم چون شاید دمده یا مسخره به نظر برسد. حتی در شعر امروز هم توصیفات شاعرانه کمتر استفاده می‌شود. مسئلۀ بعدی هوشمندی او در انتخاب عذاب‌ها است. دوزخ او بی‌نهایت جذاب است. درست که برخی از عذاب‌ها را از کتاب‌ مقدس و اسطوره‌ها گرفته اما این هم‌نشینی خیلی تمیز و زیبا کنار هم آمده و حس درد و رنجی که آدم‌ها در آن هستند را کاملاً حس می‌کنی. به طور مثال یکی از بدترین عذاب‌ها در دوزخ «سرما» و این اصلاً چیزی نیست که من در ذهن داشتم و وقتی در این مسیر جلو می‌روی دلت می‌سوزد و شاید با خودت بگویی ای کاش همان آتش را استفاده می‌کرد. 

هر فصل کتاب بسیار کوتاه است و در این مسیر ویرژیل شاعر دیگری دانته را راهنمایی می‌کند و این همراهی یکی دیگر از نقاط عطف داستان است. بدون حضور ویرژیل احتمالاً شبیه قصه‌ای غیرواقعی می‌شد اما انگار حضور او دوزخ را حقیقی می‌کند. روایت‌ها و دیالوگ‌هایی که می‌گوید. هشدارهایی که به دانته می‌دهد و موارد ریز و درشت دیگری دوزخ را شبیه یک روایت حقیقی می‌کند. دانته بسیاری از شخصیت‌های حقیقی زمان خودش را هم در این داستان وارد می‌کند. فکر نمی‌کنم در روزگار ما بشود چنین کرد یا شاید باید سال‌ها بگذرد تا مسخره به نظر نرسد. دانته با انتخاب این آدم‌ها بسیار به اوضاع زمانۀ خودش می‌تازد و نمی‌دانم در آن زمان چقدر رنج دیده؟ یا آیا از منظر کلیسا بایکوت شده یا نه؟ چون ریز و درشت بهشان تکه می‌اندازد. 
یکی از نقاط عطف کتاب نقاشی‌های دوره است. فکر می‌کنم بدون دوره «کمدی الهی» چیز دیگری می‌شد. اینکه تصویرگری معاصر بتواند چنین چیره‌دستانه فضای قصه را تصویر کند اتفاقی شبیه معجزه است. و دربارۀ ترجمه:
من روی «طاقچه» ترجمۀ میرعباسی را دیدم که توضیحات کمی داشت. ترجمۀ دیگری از انتشارات بنگاه نشر پارسه است که به دلیل سلفون‌پیچ‌ بودن هیچ‌وقت نتوانستم از نزدیک بخوانم و در نهایت به نسخۀ شفا رجوع کردم. او مقدمۀ بسیار زیبایی برای کتاب نوشته و اول هر فصل توضیح کوتاهی از اتفاقات داده به دلیل موجز بودن هر فصل خیلی به درک ما کمک می‌کند و توضیحات او یکی از بهترین شکلِ توضیحاتی است که در پانویس دیدم. مثلاً ننوشته رم شهری در ایتالیا. خب، چنین توضیحی هیچ کمکی به ما نمی‌کند. بلکه خیلی ریز هر شخصیت و ماجرا و روایت را توضیح داده و حتی اینکه دانته از چه منبعی برای خلق و جلو بردن روایت استفاده کرده و نسخۀ پیشنهادی من همین روایت شفا است. به دلیل اینکه امیرکبیر مصادره شده من نسخۀ این سال‌ها را نخریدم و روی پی‌دی‌اف خواندم. امیدوارم آقای جعفری راضی باشند.
        

0

سارا

سارا

1402/9/5

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          من این ۳ جلد کمدی الهی رو با اولین حقوقم خریدم و بعد از ۹ سال تونستم برم سرش و بالاخره بخونمشون :)

من با دید کنجکاوی و به عنوان یک اثر مهم در ادبیات خوندمش و تعصبی رو مسائلی که یا دیدگاه دین خودش بیان می‌کنه ندارم.

کتاب دوزخ خیلی برایم جالب بود. خلاقیتی که دانته در به تصویر کشیدن طبقات مختلف و گناهان و عذاب متناسب با آن‌ها داشت
و استدلالی که برای جای دادن هر گروه در آن طبقه می‌آورد.

در کتاب برزخ این جذابیت به تدریج کم شد و در کتاب بهشت دیگر از بین رفت. 
در کتاب برزخ گروه‌های دیگری را می‌بینیم که خطاهایشان به هولناکی و عمیقی گروه‌های دوزخ نبوده ولی باید سال‌ها در آن حال بمانند تا پاک شده و وارد بهشت شوند.
در بهشت بیشتر شخصیت‌ها و مفاهیم مهم مسیحیت را داریم و چون دیگر خبری از خلاقیت و جذابیت نبود، بسیار سخت این جلد را تمام کردم.

ولی در این شکی نیست که دانته شاعر بسیار توانمندی بوده که تمام این قضایا را به صورت شعر نوشته 
و تمام سه جلد کتاب را با عبارت “و ستارگان را” به  اتمام رسانده :)
        

3

dream.m

dream.m

3 روز پیش

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          بئاتریس! ای بئاتریس زیبا !
قدرت عشق تو چنان نیرویی شگفت از ذوق به دانته بخشید که سرانجام توانست در وصفت  شعری بسراید که پیش از آن برای هیچ زنی سروده نشده بود .

کمدی الهی یک شعر حماسی معروف قرون وسطایی ایتالیایی است که قلمروهای زندگی پس از مرگ را به تصویر می کشد. این داستان سفر آن جهانی دانته است که در عرض ده روز  و به راهنمایی ویرژیل(مظهر عقل) و بئاتریس(مظهر عشق)صورت می‌گیرد .
داستان قسمت اول این سفر که در کتاب دوزخ نگاشته شده است در زیرزمین، یعنی در ظلمات طی می شود. این آن قسمتی از سفراست که به دوزخ مربوط است، زیرا دوزخ دانته از زیر قشرزمین شروع می شود و به نقطۀ مرکزی کرۀ خاکی پایان می پذیرد که در آنجا شیطان، فرمانروای دیار رنج ، مکان دارد و قلمرو عظيم خود را اداره می‌کند.
 این حفرۀ عظيم که دوزخ نام دارد، خانه ظلمت و سرما و کینه و جهل ، ترس و ضعف و زشتی یعنی همه آن آثار شر است  که از جانب اهرمن می‌آید و به اهرمن باز می‌گردد. ولی آنچه با ماهیت دوزخ سرشته شده و در واقع تار و پود آن را ساخته است، بی‌امیدی یعنی محرومیت ابدی ازامید است.
  تمام گناهان و گناهکاران روی بدین دوزخ دارند. هرقدر گناهی سنگین تر باشد، صاحب آن پایین تر می‌افتد.  تا نوبت به یهودا می‌رسد که از فرط سنگینی گناه در‏ کام شیطان جائ دارد. در این جهنم گناهکاران به حسب انواع  گناهان خود به دسته های مختلف گناهکاران تقسیم شده و به دست انواع  کیفرها وعقاب‌ها سپرده شدەاند که سخت‌ترین ان‌ها ظلمات مطلق و سرمای ابدی طبقۀ نهم، یعنی آنجاست که شیطان در وسط آن مکان دارد. این ظلمات و سرما مظهرانکار کامل عواطف انسانی و محبت و عشق از طرف گناهکارانی است که بدین ورطه افتاده‌اند تا طبق قانون تاوان که قانون کلی و اصلی جهنم است مجازات بينند .

سفر دوزخ را صرفنظر از حوادث ظاهری آن می‌توان چنین خلاصه کرد:
 دانته (مظهر نوع بشر) که در شاهراه زندگی سرگرم حرکت است درنيمۀ این راه ناگهان خود را در جنگلی تاریک و موحش می یابد (ظلمت خطا و گناهکاری). احساس می کند بی آنکه  خود متوجه شده باشد از جاده به دورافتاده راه است راگم کرده است. درین جنگل تاریک که از هیچ جانب فروغ خورشید(آرامش و پاکی) بدان رخنه نمی‌تواند کرد دانته خود را سخت پریشان و نوميد می‌یابد.
  وی ناگهان در پیش روی خود ولی در فاصله ای دور، دامنه تپه ای را می‌بیند که با فروغ خورشید روشن شده است. این تپه کوه سعادت و رستگاری و این فروغ،  فروغ صفای الهی ست. دانته با شوق رو بدان سو می‌نهد ولی می‌بیند این مسیر سخت و صعب العبور است و وی شهامت جهاد با نفس را ندارد. در این هنگام ویرژیل مظهر منطق و عقل بشری به کمک او می‌آید تا او را از وادی گناه (دوزخ) به سرمنزل پشیمانی(برزخ) و سپس سعادت(بهشت) برساند...

در سراسر این کتاب، دانته از نمادهای اساطیری و دینی برای القای مفاهیم مدنظر خود بهره جسته است . به طور خلاصه می‌توان سه نوع تفسیر از تمثیل ها و نمادهای این اشعار درک کرد و آن را به روشهای مختلف خواند:
 برداشت تاریخی: اگر کسی بر شخصیتهای واقعی و تاریخی تمرکز کند، کمدی الهی می تواند به عنوان یک بیانیه سیاسی و  تقویت کننده استدلال های دانته در مورد ضرورت وجود یک امپراتور جهانی در رم برای بررسی قدرت سکولار پاپ هایی مانند پاپ بونیفاسیه هشتم، که نیرنگ های او منجر به تبعید دانته شده بود؛ تفسیر شود.
در برداشت اخلاقی از تمثیلات، کمدی الهی پیشرفت معنوی زائران را، از سطح درک معنوی بسیار محدود در ابتدا تا تأیید واقعی اراده خدا در پایان، نشان می دهد. 
در نگاه مذهبی به این اشعار ، این کتاب منعکس کننده‌ی تاریخ نجات بشر است که  در کتاب مقدس مسیحیان بیان شده است . و راهنمایی است برای روش درست زندگی و اصلاح  بندگان .


در آخر ترجمه کتاب و پانویس ها بینهایت جذاب و کامل هستند. من ترجمه دیگری از کتاب نخوانده ام و شخصا بعید می‌دانم ترجمه ای زیباتر و دقیق تر از این هم بتوان یافت.
.........
خیلی خیلی به خودم افتخار میکنم که کتاب اول از این سه گانه رو خوندم و در کنارش پروژه های دیگه‌م رو هم پیش میبرم. تجربه عمیقا عاشقانه و شیرینی بود و هست.
از ف عزیزم که دیگه منو نمیخونه هم تشکر میکنم بخاطر این کتاب بینهایت زیبا. جزو ۵ کتاب بسیار باارزش زندگیمه و واقعا از داشتنش خوشحال و مفتخرم.
        

0

مینا

مینا

1404/3/27

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          کتاب جالبی بود در نوع خودش و باورم نمیشه که بالاخره تمومش کردم! و اولین توصیه‌ام اینه که برای بار اول صوتی گوشش ندین! با اینکه گویندگی این کار توسط خانم فریبا فصیحی انجام شده و بسیار زیبا و گوش‌نواز بود، ولی خود این کتاب با اون همه ارجاع به داستان‌های مختلف و توصیفات و تشبیهات سنگین و اسم‌های گوناگون، کتابی نبود که به درد صوتی گوش کردن بخوره؛ دست‌کم نه برای دفعه‌ی اول، و نه برای منی که از خیلی از اشارات کتاب اطلاعی نداشتم.

ترجمه‌ی کاوه میرعباسی حالتی شعرگونه داره و پانوشت‌های زیادی برای هر سرود اوردن که در نسخه‌ی صوتی نمیشه بیانش کرد، و فهمیدن داستان بدون اون پانوشت‌ها و توضیحات مترجم تقریباً غیرممکنه.

پیشنهاد من اینه که برای ارتباط برقرار کردن بیشتر با این کتاب، قبلش ایلیاد و اودیسه از هومر، انه‌اید از ویرژیل (که خودش تو دوزخ دانته یکی از شخصیت‌های کلیدیه) و افسانه‌های دگردیسی از اوید رو بخونین و اگه یه اطلاعات کلی هم از تاریخ ایتالیا در زمان دانته (قرن 13 و 14) داشته باشین هم که دیگه فبها!

من وقتی برای بار دوم این کتاب رو می‌خوندم (بلافاصله بعد از بار اول که صوتی گوش کردم و هیچی نفهمیدم)، برای هر سرود بسته به فهم و درک خودم یه خلاصه نوشتم که در مجموع 13 صفحه‌ی A4 شد. و متاسفانه جا نمیشه اینجا بذارمش ولی پیشنهادم اینه که شما هم بعد از خوندن یا همراه با خوندن هر سرود، یادداشت بردارین تا کم‌کم نقشه‌ی دوزخ دانته تو ذهنتون شکل بگیره.

دوست داشتم یه یادداشت بامزه بنویسم ولی این روزا همه‌مون حالمون از وضع دنیا و جنگ کشورمون گرفته‌ست و منم گاهی بی‌حس بودم، گاهی ترسیده، گاهی عصبانی و گاهی بین گریه و تهوع گیر کرده بودم. فقط می‌خوام بگم درسته که دوزخ دانته، فقط دوزخ «دانته»ست ولی امیدوارم آدمایی که مسبب این جنگ و خونریزی و آدم‌کشین این جاها رو حسابی تو جهنم پر کنن:
1) بخش اول از حلقه‌ی هفتم دوزخ
2) خندق هشتم، نهم و دهم از حلقه‌ی هشتم دوزخ
3) ناحیه‌ی دوم از حلقه‌ی نهم دوزخ
*اونایی که می‌دونن، می‌دونن. مخصوصااااااا گزینه‌ی سه رو!

آها، یک نکته راجع به حذفیات کتاب هست که مختصر میگم. در سرود 28 دانته اسم حضرت محمد و حضرت علی رو جزو تفرقه‌افکن‌ها اورده و این بخش از کتاب که سرجمع سه چهار خط از کل سرود رو بیشتر تشکیل نمیده، تو ترجمه‌های فعلی حذف شده. کلش همینه:
(خط هایی که اولشون ستاره گذاشتم حذفیات این سرود هستن.)
«حالا ببین چطور پاره میکنم خود را!
*ببین، محمد چقدر مثله شده است؛
*در مقابل من علی گریه کنان می‌رود،
*صورتش از فرق سر تا چانه شکافته شده
دیگر کسان که اینجا می‌بینی جملگی افشاندند
بر بیزاری و تفرقه در ایامی که زنده بودند،
زین رو شقه و شکافته می‌شوند بدینسان.
-------
که دشوار کسب می‌شود به طریق دیگر.
*آن که مرا گفت این کلام، (اینجا خطی حذف نشده فقط نام محمد به «آن که» تغییر کرده)
برداشته بود گام تا برود؛
سپس قدم گذاشت بر زمین و راه افتاد.

#تعداد دفعات خوانش: 2
        

4